گزیده سرمقاله‌های امروز برخی از روزنامه‌های کشور

روزنامه های کیهان،رسالت، وطن امروز،جمهوری اسلامی،تهران امروز در سرمقاله های امروز به بررسی نگاه ابزاری به بانک،بحران اقتصادی و وظیفه مسئولان،بایدها ونبایدهای تغییر نرخ ارز واجلاس سران جنبش عدم تعهد پرداخته‌اند.

به گزارش خبرگزاری شبستان، گزیده سرمقاله های امروز 14مرداد برخی از روزنامه ها به شرح زیر است:
کیهان:
روزنامه کیهان در یادداشت امروز خود با عنوان چندان هم پیاده نبود! به قلم حسین شریعتمداری به بررسی وضعیت اقتصادی و وظایف مسئولان در این برهه حساس پرداخته است که در بخشی از آن می خوانیم:
1- خدا رحمت کند «حاج حسین پیاده» را. نامش حسین محمدابراهیم بود ولی به حاج حسین پیاده شهرت داشت. از وسایل نقلیه استفاده نمی کرد و همه جا پیاده می رفت. 2 بار پای پیاده به مکه و چند بار به کربلا و مشهد رفته بود. وقتی به عنوان زندانی سیاسی وارد بند شد- سال 1354- پیرمردی هشتاد ساله بود. پشتی کاملا خمیده و نزدیک به 90 درجه داشت. در شیراز دستگیرش کرده و به تهران منتقل شده بود. رساله حضرت امام(ره) و تصاویری از شهید آیت الله غفاری را با خود داشت و برای گفت وگو با دانشجویان به دانشگاه شیراز رفت و آمد می کرد. از زندان و شکنجه کمترین ترسی نداشت و مقاومتش زیر شکنجه های وحشیانه رژیم شاه همه را به حیرت واداشته بود. حاجی پیاده زیر شکنجه با الفاظ رکیک به شاه و ایل و تبارش فحش می داد. بارها به همین علت شکنجه شده بود، ولی شکنجه ها هرچه بیشتر می شد، آتش خشم حاجی پیاده را تیزتر و فحش ها را آبدارتر می کرد، تا آنجا که رئیس و ماموران زندان فقط سعی می کردند پیش چشم حاجی آفتابی نشوند. حاج پیاده می گفت فحش دادن به ستمگران و غارتگران مثل شاه و سردمداران آمریکا و شوروی و انگلیس که حرف حساب و منطق سرشان نمی شود، هیچ عیبی ندارد! حاجی پیاده، آدم خوش قلب و ساده دلی بود و حضورش در زندان سیاسی رژیم شاه برای زندانیان روحیه بخش بود.
و اما، آن روزها- زمستان سال 1354- در زندان چهار موقت که به «قرنطینه» و «زیر دادگاه» معروف بود، به زندانیان سیاسی اجازه هواخوری نمی دادند و نرمش کردن در راهروی بند هم ممنوع شده بود. از این روی بر و بچه ها درون سلول ها- اتاقک هایی بزرگتر از سلول های کمیته مشترک- تعدادی از نرمش های ایستاده یا نشسته را انجام می دادند. آن روز وقتی در حال انجام نرمش مخصوص عضله شکم بودیم و حالتی شبیه به حالت رکوع داشتیم، حاج پیاده که گوشه ای ایستاده بود، جلو آمد، دستش را روی پشت «پرویز-ن» یکی از مارکسیست ها گذاشت و گفت؛ «بگو سبحان ربی العظیم و بحمده، نماز همینه دیگه، کار سختی نیست که زورت میاد بخونی»! پرویز گفت؛ آخه حاجی من مارکسیستم و به اسلام اعتقاد ندارم که نماز بخونم و حاج پیاده با تعجب پرسید؛ اگر به اسلام اعتقاد نداری اینجا توی زندان شاه چه می کنی؟ شاه و دار و دسته اش هم مثل تو به اسلام اعتقاد ندارند پس سر چی با هم دعواتون شده؟! و بلند خواند؛ الکفر مله واحده... پرویز برای این که ماجرا تمام شود گفت؛ اما حاج آقا! به خاطر گل روی شما میگم سبحان ربی العظیم و بحمده و حاجی لبخند رضایتی بر لب هایش نشست و گفت؛ همین اندازه هم غنیمت است، بعداً درست میشی!... فردای آن روز به حاج پیاده گفتم؛ این ذکر رکوع فلانی چه فایده ای دارد؟ و حاجی در پاسخ گفت؛ حالا بذار بگه. قرار نیست او را پیشنماز کنیم که دلت شور میزنه!
حاج حسین پیاده چند سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی - که آرزوی دیرینه اش بود- دار فانی را وداع گفت. از سرنوشت پرویز-ن بی خبرم. ان شاءالله که به صراط مستقیم هدایت شده باشد.
2- نگارنده، این روزها وقتی غریبه هایی را می بیند که سابقه ای سیاه در مخالفت های علنی با انقلاب و نظام داشته اند ولی امروزه با تظاهر آبکی به آموزه ها و مبانی جمهوری اسلامی، در برخی از مراکز حساس جا خوش کرده اند، به یاد مرحوم حاج حسین پیاده می افتد. آن مرد پاک و خوشدل علی رغم ساده اندیشی مفرط به این نکته توجه داشت که با یک ذکر رکوع- بخوانید زورکی یا مصلحتی!- نمی توان و نباید، طرف را به کارها و امور حساس گمارد ولی برخی از دست اندرکاران محترم نظام از این نکته منطقی و بدیهی غفلت می ورزند و افرادی را در بعضی مراکز حساس به کار می گیرند که در سوابق و کارنامه آنها کمترین نشانه قابل اعتمادی برای اعتماد کردن به آنان دیده نمی شود. این غفلت اگرچه با توجه به ساختار نظام- که به آن اشاره خواهد شد- نمی تواند بادوام باشد ولی نباید از آسیب های بعضا سنگین و دردسرآفرین آن برای مردم و مخصوصا اقشار مستضعف که ولی نعمت هستند، غافل بود. مثلا؛
آقای «ج-پ» از اساس و بنیان با آموزه های اسلامی و انقلابی در اقتصاد سر ناسازگاری دارد. فلان دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد را به همین علت از کلاس اخراج می کند، آشکارا به نمادهای ارزشمند و ضد استکباری نظام اهانت می کند و... همین آقا در هر سه دولت سازندگی، اصلاحات و دولت اصولگرای کنونی، قدر می بیند و در کانون های تصمیم ساز و سیاست پرداز اقتصادی نظام بر «صدر» می نشیند و فریاد و هشدار دلسوزان راه به جایی نمی برد تا اینکه...
آقای «م-آ» با وجود سابقه سیاه خود به ریاست هیئت مدیره یکی از شرکت های بزرگ اقتصادی نظام منصوب می شود، مدتی بعد، وقتی سوابق او برملا می شود، به ریاست هیئت مدیره یک شرکت دولتی بزرگ کوچ می کند و چند ماه قبل که طشت رسوایی او با سر و صدا از بام سوءاستفاده های اقتصادی فرو می افتد، مسئولان محترم متوجه اصل ماجرا می شوند و از آنجا که خود، علی رغم کم توجهی و ساده اندیشی، پاکدست و دلسوز هستند، آقای مورد اشاره را به دادگاه معرفی کرده و تحت تعقیب قرار می دهند. ایشان هم اکنون با قرار کفالت 500 میلیون تومانی آزاد شده و اگر مانند خاوری از کانادا سر در نیاورد، ان شاءالله محاکمه خواهد شد.
رسالت:
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان پیچ تاریخی به قلم صالح اسکندری به بررسی دغدغه رهبر فرزانه انقلاب پرداخته است که در بخشی از آن می خوانیم:
تاریخ را قابله های قابل در دل پیچ های تاریخی به دنیا می آورند. عاشورا را امام حسین(علیه السلام) و 72 تن از یاران بی نظیرش خلق کردند. عاشورا نقطه عطفی که تاریخ ساز شد و تا انسان و انسانیت است درخشش خون حسین (علیه السلام) زیر آفتاب سوزان کربلا چشمان مستکبران عالم را خیره و کور می کند. امام خمینی (ره) در دل یک پیچ تاریخی قابله یک تاریخ به عظمت انقلاب اسلامی شد که امواج پی در پی آن جهان را به لرزه درآورده است. امروز نیز در سالهای آغازین هزاره سوم جهان در یک پیچ تاریخی است. نظم جهانی در این پیچ تاریخ آبستن تحولات بسیاری شده است که از همینک صدای نوزاد اعتراض به جبهه کفر و استکبار و به لرزه درآمدن طاق کسری سرمایه داری از خیابان های نیویورک در آمریکا گرفته تا یونان و اسپانیا در اروپا و مصر، عربستان و بحرین در خاورمیانه و شمال آفریقا بلند شده است. آهنگ رحیل بشریت از اقامتگاه کنونی به صدا درآمده است و هژمونی های جدیدی در حال شکل گیری است. هژمونی به معنای رهبری جهانی است و طبیعتا تابعی از برخی ملاحظات استراتژیک است که مایه قوام و دوام آن هژمونی می شوند. یکی از این ملاحظات سازگاری و همخوانی ساختار و کارگزار هژمون جدید است. یعنی اگر یک ساختار جهانی در قد و قامت یک هژمون ظاهر می شود نمایندگان و کارگزاران این هژمون نیز باید در تجانس با ساختار باشند. زایش تاریخ در دل پیچ های حساس یک واقعیت است اما قابله ها نیز باید قابل باشند.
تهران امروز:
روزنامه تهران امروز در دیدگاه امروز خود با عنوان بایدها و نبایدهای تغییر نرخ ارز مرجع به قلم غلامحسین بزرگ‌منش به بررسی تغییرات نرخ ارز پرداخته است که در بخشی از آن می خوانیم:
توجه بانک مرکزی و دولت به تغییر نرخ ارز مرجع و همچنین برچیدن رانت‌ها و معضلاتی که از وجود ارز دو نرخی در کشور حاصل شده‌بود به تنهایی اتفاقی خشنودکننده‌است. نکته اینجاست که ما نباید زیادی درگیر خشنودی ناشی از این خبر شویم. به بیان بهتر با اعلام تغییر نرخ ارز مرجع و احتمالا نزدیک‌تر کردن نرخ ارز دولتی به بازار آزاد نباید احساس کنیم که مشکلات ما برطرف‌ شده‌است و باقی مسیر را به بی‌خیالی طی کنیم.
برهیچ‌کس پوشیده نیست که تصمیم برای تغییر نرخ ارز مرجع تنها قدم اول در ساماندهی نظام ارزی کشور است و مکانیزم و ساختار افزایش نرخ ارز مرجع و بایدها و نبایدهای این امر از اهمیت بیشتری برخوردار است. اگر ما در این راه به مکانیزم‌های کارشناسی‌شده و بایدها و نبایدهای تغییر نرخ ارز مرجع توجه نکنیم قطعا بار دیگر اقتصاد کشور را با مشکلاتی مواجه می‌کنیم که مسلما شرایط را از حال حاضر هم پیچیده خواهد کرد. ناگفته نماند که تدوین ساختار و مکانیزم جدید تغییر نرخ ارز مرجع دشواری‌های خاص خود را دارد و بانک مرکزی و دولت نباید تنها به افزایش نرخ ارز دولتی اکتفا کند. از همین‌رو تلاش برای تغییر نرخ ارز مرجع نیازمند توجه به چند نکته ‌است.
وطن امروز:
روزنامه وطن امروز در سرمقاله امروز خود با عنوان توانمندسازی در خانواده عدم ‌تعهد به قلم محمد نهاوندیان اشاره ای به برگزاری اجلاس سران جنبش عدم تعهد داشته است که در بخش از آن آمده است:
حضور 120 کشور در جنبش عدم‌تعهد با سهم جمعیتی بسیار قابل توجه، نشان‌دهنده یک پتانسیل عظیم در این جنبش است اما با یک نگاه واقع‌بینانه، جنبش عدم‌تعهد در حرکت‌های اساسی و تعیین‌کننده جهانی از اثرگذاری شایسته‌ای برخوردار نبوده است. حال با در نظر گرفتن سابقه این جنبش 50 ساله باید پرسید آیا جنبش عدم‌تعهد به اهدافی که بانیان جنبش در 1961 در نظر داشتند، با سرعت مطلوب، نزدیک شده یا خیر؟ بانیان جنبش عدم‌تعهد زمان تاسیس آن یک نگرش متفاوت عدم‌تعهد به 2 اردوگاه اصلی جهان دوقطبی را ارائه کردند و به همین روی این فضای سیاسی، بیشتر یک هویت سیاسی به جنبش بخشید. در این میان هرچند جنبش عدم‌تعهد تاکنون در بعد سیاسی خود تاثیرات قابل توجهی را به همراه داشته اما 50 سال گذشته تاریخ بشریت نشان داد فاکتور اقتصادی بیشترین نقش و اهمیت را در حرکت‌های عظیم جهانی داشته و عزم‌های سیاسی، زمانی که بر مرکب اقتصادی سوار شده و خود را از نظر اقتصادی توانمند و برای اقتصاد خود برنامه‌ریزی کرده‌اند، موفق به دستیابی به اهداف سیاسی خود شده‌اند. صادقانه باید گفت جنبش عدم‌تعهد از جنبه سلبی در تحولات جهانی موثر بوده اما در جنبه ایجابی و اینکه بتواند آنچه را می‌خواهد ایجاد کند، تاثیراتش شایسته حجم عظیم بشری عضو جنبش نبوده چرا که جنبش عدم‌تعهد، موفق به توانمندسازی لازم در حوزه اقتصاد درون خود نشده است؛ توانمندسازی اقتصادی درون خانواده عدم‌تعهد لازمه اثرگذاری ایجابی در عرصه بین‌المللی است و جنبش عدم‌تعهد باید توجه خود را به 2 بال توانمندسازی اقتصادی که رشد و عدالت است، معطوف می‌کرد. بنابراین با توجه به اهمیت نقش اقتصاد و توجه به آن در معادلات جهانی، چنانچه باشگاه عدم‌تعهد بخواهد باشگاه کم‌درآمدها باقی بماند، باید پذیرای اثرگذاری اندک خود در تحولات جهانی باشد اما چنانچه با نرخ رشدی بالاتر از نرخ رشد دیگران حرکت کند، می‌توان پیش‌بینی کرد اثرگذاری ایجابی آن هم بیشتر خواهد شد.
جمهوری اسلامی:
روزنامه جمهوری اسلامی سرمقاله امروز خود با عنوان نگاه ابزاری این نوع نگرش به سیستم بانکی را مورد نقد و بررسی قرار داده است که در بخشی از آن می خوانیم:
شبکه بانکی در اقتصاد ایران از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. نه ازآن جهت که تعداد و تنوع بانکها در کشورمان زیاد و همچنان نیز رو به افزایش است بلکه تأثیرگذاری شبکه بانکی در اقتصاد ایران به نقش و سهمی برمی‌گردد که بانکها در تأمین منابع مالی مورد نیاز بخش واقعی اقتصاد یعنی کشاورزی، صنعت، خدمات، ساختمان و تجارت دارد.
بررسی‌های صورت گرفته به روشنی نشان می‌دهد که شبکه بانکی ایران اعم از بانکهای دولتی و خصوصی طی سال‌های 86 تا 89 به طور متوسط سهمی حدود 46 درصدی در تأمین مالی طرح‌های عمرانی و اقتصادی کشور داشته است. این سهم چشمگیر به این معناست که سرمایه گذاریهای خارجی، بودجه عمرانی و بازار سرمایه به عنوان روش‌های دیگر تأمین مالی بخش واقعی اقتصاد در مجموع سهمی معادل شبکه بانکی داشته‌اند.
از این رو کاملاً منطقی است اگر به شبکه بانکی کشور به عنوان مهمترین و کلیدی‌ترین منبع تأمین نیازهای مالی در حوزه بخش واقعی اقتصاد بنگریم. با این همه به نظر می‌رسد نوع تعریف و کارکردی که برای بانک به عنوان محوری‌ترین عنصر در شبکه بانکی و بازار پول در اقتصاد ایران و مسئولان رده بالای اجرایی وجود دارد با روح و ذات بانک همخوانی ندارد. این عدم همخوانی خصوصاً طی سال‌های اخیر زمینه ساز تصمیمات و سیاست‌های نادرست فراوانی شده که کارکرد و سلامت نظام بانکی کشور و به تبع آن تمامی بخش‌های مرتبط و وابسته به آن را دستخوش مشکلات عمیق و پردامنه‌ای کرده است. یکی از این موارد را می‌توان در طرحی که قرار است امروز یکشنبه در صحن علنی مجلس شورای اسلامی مورد بررسی قرار گیرد ملاحظه کرد. براساس این طرح دو فوریتی، تغییراتی در مجمع بانک کشاورزی به عنوان بانک تخصصی این حوزه به وجود می‌آید و این بانک از نظام بانکی کشور منفک و به وزارت جهاد کشاورزی ملحق می‌شود.
طرحی که تعدادی از نمایندگان مجلس به دنبال تصویب آن هستند، نمونه‌ای از اشتباهات رایج چند سال اخیر در مورد جایگاه و کارکرد بانک در اقتصاد است. در این نگاه، بانک تنها به عنوان صندوقی که منابع به آن تزریق و سپس توسط آن توزیع می‌شود، تعریف می‌گردد که کارکرد آن نیز به ابزاری برای تجمیع و توزیع پول فروکاسته شده است، حال آنکه بانک به عنوان یک بنگاه اعتباری و پولی در جایگاه و تعریف صحیح خود، یک واسطه وجوه است که عمده‌ترین کارکرد آن تجهیز منابع مالی است. دقت در این نکته ظریف بسیار لازم است که تجمیع با تجهیز منابع مالی در عین شباهت ظاهری بسیار متفاوتند؛ بنگاه تجمیع کننده منابع مالی در واقع صندوقی است که منابع مالی مورد نیاز برای حوزه‌ای خاص توسط متولی صندوق در آن جمع آوری و به شیوه‌ای خاص و با استفاده از شبکه گسترده صندوق به محل‌های تعیین شده تزریق می‌شود. در این مدل، صندوق به خودی خود نقشی در جمع آوری و ایجاد اعتبار از طریق منابع مالی ندارد و صرفاً بازوی توزیعی به حساب می‌آید.
پایان پیام/

 

کد خبر 159256

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha