سید صمصامالدین قوامی، دکترای مدیریت اسلامی و مدیر بنیاد فقهی مدیریت اسلامی در رابطه با تبیین جایگاه، نحوه و کیفیت مدیریت اسلامی و مولفه های و شرایط مدنظر در این شکل خاص از مدریت به خبرنگار شبستان گفت: مدیریت، از جمله علوم انسانی اسلامی است که معرفت آن ذاتا یک معرفت مدیریتی است و برای اداره انسان تشریح شده، همچنان که امام (ره) فرمودند فلسفه فقه اداره انسان از گهواره تا گور است.احکام اسلام در حقیقت احکام اداره انسان و سازمان دهی و برنامهدادن به انسان هستند؛ بنابراین فقه ما، مبتنی بر ارزشهای اسلامی و ارزشهای اسلامی نیز مبتنی بر بینشهای الهی و مبانی وحیانی مانند توحید و نبوت است.
برترین روش مدیریتی که قابل اقتباس است
وی افزود: انسان در این نوع بینش معتقد به توحید است و توحید شاخههایی دارد که یکی از آنها توحید افعالی و از شاخههای توحید افعالی توحید در ربوبیت است. توحید در مدیریت نیز شاخهای از توحید ربوبی است. به عبارت دیگر در این بینش ما معتقدیم که خداوند رب و مدیر هستی است و کلیه اعمال توسط او خلق، ایجاد و اجرا میشود.
قوامی تصریح کرد: این جهان مانند سازمانی بزرگ و عریض و طویل به صورت تکوینی و توسط یک موجود به نام خداوند اداره میشود و او خود را در قرآن معرفی کرده . در حقیقت قرآن شناسنامه و معرفی نوع ربوبیت و مدیریت خدا است. اگر نوع و روش مدیریت خدا بر هستی، بر انسان، بر کائنات و موجودات را کشف کنیم، خواهیم دید که یک روش مدیریتی بسیار عالی در حال اجرا است که قابلیت کشف، معرفی و حتی اقتباس را دارد.
وی یادآور شد: خدا برای جانشینی خود، انسان کاملی را معرفی میکند و او باید از طرف خدا در زمین مدیریت کرده و جهان را اداره نماید. همانگونه که کل هستی خدایی دارد و خداوند حی و لایموت است خلیفه او نیز حی است و جهان نمیتواند یک ثانیه از حضور او خالی باشد مانند سازمانی که اگر مدیر آن حضور نداشته باشد آن سازمان ار کار باز میماند. علت حی بودن این خلیفه نیز آن است که جهان میبایست اداره و مدیریت شود و هستی باید اقامه و سازمان خود را داشته باشد لذا انسان کامل قائممقام خدا در اداره جهان است. پس از انسان کامل نیز افراد اصلح و نزدیک به او باید اداره امور را بر عهده بگیرند.
مدیریت اسلامی به چه معناست؟
مدیر بنیاد فقهی مدیریت اسلامی خاطرنشان کرد: ما در مدیریت فرمولی داریم به نام گزینش اصلح که خداوند فرد اصلح(انسان کامل) را گزینش میکند و انسان کامل نیز افراد اصلحی را برای مدیریت جوامع و انسانها معرفی کرده و شرایط آنها را بیان میکند که این انسانهای منتخب لیاقت و صلاحیت مدیریت بشریت را دارا هستند.
قوامی با ارایه تعریفی از مدیریت اسلامی گفت: مدیریت اسلامی به این معنا است که جانشینان و نمایندگان انسان کامل با شرایط اسلامی انتخاب شده و واجد شرایط مورد نظر اسلام باشند که شرایط آنها نیز در قرآن، سنت و سیره بیان شده است. تا زمانی که چنین افرادی برای مدیریت انسانها و جوامع انتخاب نشوند نمیتوان گفت که نوع مدیریت، مدیریت اسلامی است. این افراد پس از انتخاب نیز دارای وظایفی هستند که اصلیترین وظیفه یک مدیر اسلامی در چهار محور برنامهریزی، ایجاد نظم و سازماندهی، نظارت و مراقبت بر اجرای برنامهها و هدایت انسانهای زیرمجموعه خلاصه میشود. لذا اگر انسان اصلحی از طریق انتخاب توسط انسان کامل و با دارا بودن شرایط مورد نظر او، به این مسئولیت گمارده شود خواهیم دید که این انسان اصلح در درجه اول منویات مدیر اصلی یعنی خداوند را پیاده میکند و رضایت او را مدنظر و به عنوان محور فعالیتها قرار میدهد.
اصلی ترین مولفه مدیریت اسلامی
این صاحب نظر در عرصه مدیریت اسلامی افزود: انسانهای اصلحی که در ردههای مختلف گزینش میشوند بهترین برنامهها و عالیترین نظارتها را داشته و مجموعه خود را با توجه به قوانین بالادستی که از سوی انسان کامل به عنوان سنت و یا از سوی خدا و از طریق وحی گرفتهاند، هدایت میکنند. قانون مدیریتی نباید از غیر کانال وحی و عصمت اخذ شود و این یکی از مؤلفههای اصلی مدیریت در اسلام است. چرا که در صورت رعایت این اصل کلیه مراحل سازمان، برنامه، بودجه و نظارت و هدایت که اصلیترین وظایف یک مدیر هستند از مراتب بالادستی او اقتباس میشود. به عنوان مثال یک مدیر برای سازماندهی و الگوبرداری، از الگوی سازمان منظم هستی در تکوین(دنیا) و از سازمانی که توسط امام هشتم و امام ششم (ع) ایجاد شده، الگوبرداری میکند.
قوامی تصریح کرد: یک مدیر مسلمان سعی میکند تا اصول برنامةریزی او متأثر و متأسی از برنامههای انسان کامل و خدا باشد که بهترین برنامهها را برای سعادت زیرمجموعه خود پیشبینی می کنند. سپس نظارت میکند تا این برنامهها تا حد امکان و به بهترین شکل اجرا شود. اجرای آنها نیز میبایست در مسیر سعادت انسان باشد، بنابراین مدیر موظف است راهها و راهبردهای این مسیر را بیان کند که به عبارت دیگر این مراحل به معنای هدایت است. در هدایت، ما جهت و راه را نشان داده و فرد یا سازمان را در آن مسیر قرار میدهیم.
مدیریت اسلامی و اهمیت گزینش
کارشناس مدیریت اسلامی افزود: پس از این مراحل نوبت به وظایف رده دوم مدیریتی میرسد یعنی این انسان گزینششده وظیفه دیگری دارد به نام گزینش همکاران که میبایست افرادی را که او را در این مسیر یاری میکنند، انتخاب کند. چرا که طی این مسیر به تنهایی ممکن نیست. بهترین برنامه و بهترین سازمانها اگر بهترین نیروها را در اختیار نداشته باشند عقیم میمانند و اجرایی نمیشوند، بنابراین بحث گزینش از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. هر سازمانی باید متناسب با برنامههای خود و در راستای دستورات مافوق خود یعنی ائمه و خدا، در سلسله مراتب وحیانی و رحمانی بهترین نیروها را انتخاب کرده، از پیش وظایف هر یک را مشخص نموده و سپس آنها را در وظایف مختص خود قرار دهد.
مدیر مسلمان اینگونه است!
وی ادامه داد: انسانهای برتر نیز پس از گزینش نیازمند تعلیم، تربیت و دانشافزایی هستند، بنابراین این افراد مدام باید در حال رشد و تعلیم بوده و هرگز دچار رکود نشوند. در نتیجه در مدیریت اسلامی نیروهای باید هر روز ارتقای علمی و ارتقای معنوی پیدا کرده و با مهارتهای دینی، دنیایی و عبادی مجهز و مسلح شوند. از سوی دیگر برای اینکه ردههای بهتر مورد استفاده قرار بگیرند باید دایم عمل آنها را ارزیابی کرد و از آنها غفلت ننمود. در مقابل زحمات آنها باید با شناخت حقوق و نوع کار آنها خدمات این افراد را جبران کرده و آنگونه که خداوند برای ادای حقوق انسانها سفارش کرده است، نیازهای افراد شناسایی و رفع شود.
قوامی تصریح کرد: بنابراین رده اول مدیریت اسلامی شامل نظمآفرینی توسط سازمان، برنامه، نظارت و هدایت و رده دوم آن شامل رشدآفرینی از طریق گزینش اصلح، تعلیم و تربیت و تأمین حقوق و ارزیابی برای رشد است. رده بعدی مدیریت، ایجاد انگیزش و معنویت است که این دو از ردههای عالی مدیریتی هستند و پس از آن موضوع تخصصهای مدیریتی مانند مدیریتهای ویژه همچون مدیریت در اقتصاد، مدیریت در فرهنگ و مدیریت در سیاست و ... مطرح میشود که نسبت این تخصصها با محورهای چهارگانه نیز مورد بررسی قرار بگیرد. یعنی برای مدیریت اقتصادی باید نظم، رشد، انگیزش و معنویت را به صور جداگانه تعریف کرد، در غیر این صورت نوع این مدیریت، مدیریت اسلامی نخواهد بود لذا در کلیه شاخههای مدیریتی باید این محورهای اصلی و اساسی را که از آسمان ریشه میگیرد، تعریف و تبیین نمود چرا که اسلام برای هر یک از مقوله های نظم، رشد، انگیزش و معنویت، تعریفهای خاصی ارایه میکند. حال اینکه انگیزش چیست و چگونه داده میشود یا معنویت چیست و چگونه ایجاد میشود دو محور اساسی هستند که در کنار نظم و رشد، چهار ستون اساسی مدیریت اسلامی در یک سلسله وحیانی را تشکیل میدهند.
ادامه دارد/
نظر شما