عتبات عالیات سرزمین عشق و صفا // کربلا منتظر ماست بیا تا برویم

مناجات امیرالمومنین علی (ع) مسجد کوفه حال و هوای خاصی دارد، وقتی که می خوانی: "مولای یا مولای انت الخالق و انا المخلوق و هل یرحم المخلوق الا الخالق و ..." حس عجیبی به تو دست می دهد.

خبرگزاری شبستان // فارس


وقتی می گفتند: "کربلا منتظر ماست بیا تا برویم، کربلا منتظر ماست بیا تا برویم؛ جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم ..." همیشه به خودمان می گفتیم به این راحتی! مگر می شود؛ اما سفر ما از این هم راحت تر بود.


روز موعود بالاخره فرا رسید و ما هم سوار شدیم، کل مسیر، بچه های گروه هر کدام به خواندن دعا و ذکر صلوات مشغول بودند، نزدیکی های مرز خسروی حس عجیبی داشت واقعا بوی شهدا و حضورشان را می شد حس کرد.



ایوان نجف عجب صفایی دارد

 


نیمه شب برای عرض ارادت به آستان مقدس علوی خیلی سریع همه کارای خود کردیم و با وسیله نقلیه از هتل به حرم مطهر رفتیم، حرم حزن عجیبی داشت خیلی کوچک، اما مردی بزرگ را در برداشت که عدل او زبانزد همه اهل دل است، پس از اقامه نماز به هتل بازگشتیم و برای بازدید از قبرستان وادی السلام آماده شدیم.

 

وادی السلام قبرستانی است که در آن چند پیامبر الهی و مرجع سینه به تراب نهاده اند و در آن آرمیده اند از وادی السلام به سوی حرم امیرالمومنین (ع) حرکت کردیم، آنجا هر بطری کوچک آب معدنی 250 دینار که معادل پنج هزار ریال بود به فروش می رفت.

 

 


مسجد سهله


این مسجد در زمینى خالى از سکنه که اطراف آن پوشیده از ماسه هاى قرمز است ساخته شده است.

 

شکل هندسى آن تقریبا به صورت مستطیل با طول 140 متر، عرض 125 متر و مساحتى بالغ بر 17 هزار و 500 مترمربع است و بر اساس روایات مقر حکومتی امام زمان (عج) در زمان ظهورشان، مسجدی بود با مقام های زیاد.

 


پس از خواندن نماز های وارده در این مسجد و نماز مغرب و عشا گشتی در مسجد زدیم، مسجد در حال بازسازی بود.

 
مسجد کوفه


یکی از مساجد چهارگانه بزرگ جهان اسلام است که در شهر کوفه عراق ساخته شده‌است، این مسجد در 12 کیلومتری شمال شهر نجف واقع است، گفته می‌شود این مسجد ابتدا توسط حضرت آدم (ع) ساخته شده و پس از مسجدالحرام قدیمی‌ترین مسجد جهان است.

 

در دهه‌های اول هجری قمری این مسجد توسط سعد بن ابی وقاص بازسازی و سپس توسط حضرت علی ابن ابی طالب (ع) مرکزی مهم برای خلافت در نظر گرفته شد، مقبره برخی از بزرگان و علمای دینی همچون مسلم بن عقیل، مختار ثقفی و هانی بن عروه (ع) در آنجا قرار دارد.

 

گفته می‌شود پس از ظهور امام زمان (عج)، این مسجد وسعت بسیاری خواهد یافت، این مسجد دارای مقام های بسیاری است که هر کدام نماز های جداگانه ای دارد.

 


مناجات امیرالمومنین علی (ع) در این مسجد حال و هوای خاصی دارد، وقتی که می خوانی: "مولای یا مولای انت الخالق و انا المخلوق و هل یرحم المخلوق الا الخالق و ..." حس عجیبی به تو دست می دهد.


کربلا، کربلا اللهم ارزقنا ...


نجف را باید با همه عشقش ترک کنیم دعای وداع با حضرت امیر (ع) هنوز مرا منقلب می سازد.

 

 باید به سوی کربلای حسین برویم، آنجا که تجلیگاه حق و حقیقت است. آنجا که عشق به ولایت تجلی یافته است.

 


طفلان مسلم را زیارت کردیم و رو به سوی کربلای معلی آوردیم.

 

 

 


پس از استقرار و اندکی استراحت برای عرض ادب به حرم حضرت عباس (ع) رفتیم و حرم مطهر امام حسین (ع) همه می گفتند در این حرم ها باید با حزن وارد شوی ولی من اصلا حزین نبودم، خوشحال بودم که حرم امام حسین (ع) واقعا در حد و شان این بزرگوار تمیز و زیبا بود.

 


فردای آن روز تل زینبه، مقام صاحب الزمان (عج) و خیمه گاه را زیارت کردیم، کربلا و بین الحرمینش آنجا که دو دلی نمی دانی که به کدام روی کنی واقعا برای خودش بهشتی است که نمونه ندارد.


اندکی کلمات عربی که از قبل در ذهن من مانده بود این روزها خیلی کاربرد داشت و با مردم محلی که صحبت می کردم، حس جالبی داشت.

 

 


خرید در بازار عراقی ها به زعم من بیشتر با پول خودشان به صرفه بود چون مغازه دار برای رد و بدل جنس خود 10 هزار ریال ایرانی را معادل 600، بعضا 650 و حتی 500 دینار عراقی محاسبه می کرد در حالی که در "تصریف" آنها (همان صرافی خودمان) هر 10 هزار ریالی با 750 دینار عراقی مبادله می شد.

 


گفتن از حرم های مطهر برای من که ذره ای بودم در دریای بی کران، سخت و دشوار است.

 
یاد کنم از سید مهدی موسوی، مغازه داری که به هر زائری 30 عدد مهر کربلا برای اشاعه فرهنگ تشیع به رایگان هدیه می کرد، این هدیه به همراه یک بسته کوچک تربت امام حسین (ع) بود که بر اساس روایات شفا را درون آن (تربت امام حسین (ع)) قرار داده اند.


امروز، روز آخری است که کربلایی هستیم و باید خود را برای سفر آماده کنیم، طبق اعلام مدیر کاروان ساک ها و چمدان ها را بستیم و دوباره من به هوای خدمت به زائران حسینی به ترمینال رفتم، ساک ها را که جا دادیم، برگشتیم.


اینجا کربلاست، جایی که هر چقدر غم داشته باشی می توانی بگذاری و بگذری؛ هم و غمم را اینجا گذاشتم و حتی شکایات پیش عموی عطشان، اباالفضل العباس (ع)، همو که بی طاقت است، منم بی طاقتم آقا گفتم و آمدم بیرون.

 

 

سامرای غریب، کاظمین حرم عشق و باب الحوائج


به عشق سامرای غریب و کاظمین راه را می پیماییم، سامرا در غربت رتبه بعد از بقیع را دارد.

 

سرداب مقدس حضرت مهدی (عج) نیز در حال بازسازی بود، آنجا که دلت می خواهد و می گوید: "لیت شعری أین استقرت بک النوی، یا مولای ... أین الحسن و أین الحسین، أین ابنا الحسین، صالح بعد صالح و صادق بعد صادق".

 


گیت های متعدد بازرسی سامرا باعث می شود تا مدیر کاروان بیش از هر زمانی عصبانی به نظر برسد، او که مردی آرام و همیشه با لبخند بود به خاطر مسائل رخ داده و انفجار ها استرس زیادی دارد.


دوباره سوار می شویم، این بار حرم حضرت سید محمد (ع) فرزند امام هادی (ع) مقصد ماست، بعد از صرف نهار، مشرف می شوم.

 


پس از گذشت از کوچه ها و بازار معمولی کاظمین، 2 گنبد نورانی نمایان می شود که خود را به آنجا می رسانیم، مقصدم باب المراد است.

 

 


نمازهای زیارت که تمام می شود، وقتی نمانده تا اذان مغرب، توی صحن می نشینم و چشم می دوزم به گنبدهای طلایی و براق امام کاظم (ع) و امام جواد (ع) هنوزم دلگیرم از خودم، از خیلی ها ... الله اکبر اذان مغرب بلند می شود و بعد از نماز باید رفت به بغداد.


بغداد وارد هتل سندباد می شوم، خواب، نماز صبح، صبحانه، حرکت به سوی مرز خسروی با کوله باری از خاطرات.


پایان پیام/

کد خبر 139370

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha