سینما از بدو ورورد خود به ایران هنری وارداتی و تنها در خدمت گروهی خاص از مردم بود.سینما از بدو ورود خود شروع به ترویج سبک زندگی غربیان در ایران نمود و اولین عامل از خود بیگانگی در میان ایرانیان بود.ترویج فرهنگ بیگانه توسط سینما،موضوعی بود که از چشم ایرانیان دور نماند و اندکی پس از عمومی شدن سینما،این موضوع برخورد مردم با سینما را خصمانه کرد.
البته ابتذال با شروع فیلمسازی در ایران به فیلمهای ایرانی نیز رسید و کمتر فیلمی بود که صحنه ای از آن در کافه نگذرد یا با رقص و آوازهای مبتذل،برای آن جذابیت سازی کاذب انجام نشود.این روند باعث شد بسیاری از متدینین با توجه به فضای آثار تولید شده ،به هیچ وجه به سینماها نروند و خانواده های خود را از رفتن به سینما نهی کنند.اما متاسفانه فشار بعضی تجددخواهان از سویی و میل درباریان به پیشرفت از نوع غربی،باعث شد وضع سینما روز به روز بدتر شود تا اینکه در پایان دوران پهلوی دوم،به جز چند استثنا،اکثر فیلمهای سینمای ایران با مخالفت بالای متدیین و مردم روبرو شود.فساد د بسیاری از آثار سینمایی از نظر روحانیون به حدی بود که وقتی از شهید مظلوم مطهری خواستند تا فیلم ضد دینی«محلل»را نقد و بررسی کنند،ایشان حاضر به دیدن این فیلم در سینما نشد و تنها نوار صدایی را که از این فیلم تهیه شده بود گوش کرد.
شاید یکی از نخستین مقاطعی که امام خمینی(ره)راجع به سینما اظهار نظر کردند، پس از آتش سوزی سینما رکس آبادان (28/5/1357) بود که حدود 400 تماشاگر در سالنی که درهایش قفل شده بود طعمه حریق شدند. این حادثه، واکنشی خشم آلود را نسبت به رژیم پهلوی در پی داشت و بسیاری این جنایت را معطوف به دستگاه شاه جهت بدنام کردن انقلابیون دانستند. امام که تا پیش از این کمتر درباره سینما صحبت کرده بودند، طی اطلاعیه ای ضمن ابراز همدردی با قربانیان این حادثه، ابراز داشتند: «این مصیبت دلخراش شاه، شاهکار بزرگی است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست زند و به بوق ها و مطبوعات دست نشانده داخل و نفع طلب خارج دستور دهد که هرچه بیشتر برای اغفال مردم این جنایت را منتشر و به ملت محروم و مظلوم ایران نسبت دهند تا در خارج ملت حق طلب ایران را مردمی که به هیچ ضابطه انسانی و اسلامی معتقد نیستند معرفی نماید.» و 17 روز بعد این هدف شاه را شکست خورده نامیدند: «سینمای آبادان بر حسب قرائن و به تصدیق مردم داغدیده آبادان به دست شاه جنایتکار و دولت به آتش کشیده شد و نزدیک به 400 نفر را سوزاند تا وحشت بزرگ موعود وسیله تبلیغی بر ضد نهضت مقدس بشود و دیدید که نشد.»
اما در چهارم آبان همان سال، امام از زاویه ای دیگر به این حادثه نگریست و ضمن محکوم کردن مجدد حکومت شاه، سینمای ایران را نیز محل نامناسبی به لحاظ فرهنگی معرفی کرد: «یک دسته مردم بیچاره که رفتند سینما، البته سینمای ایران جای رفتن نیست، این یک چیزی است که مصیبتی است که بر ایران وارد است که جوان های ما را این سینماها ضایع می کنند و خراب می کنند، لکن یک عده مردمی که رفتند در آنجا اینها چه کرده بودند که لایق این بودند که باید در آن را شهربانی بیاید ببندد و اگر بخواهند مردم باز کنند اجازه باز کردن ندهند؟»به این ترتیب امام از محکومیت سیاسی رژیم پهلوی به محکومیت فرهنگی آن رسیدند. این نکته در جریان مصاحبه ایشان با نشریه اشپیگل در همان سال با صراحت بیشتری ابراز شده است: «به آتش کشیدن سینماها و بانک ها مسبوق به درخواست ما نبوده است. رژیم شاه این تاسیسات را برای تخریب اقتصاد و فرهنگ کشور در حد افراط مورد استفاده قرار داد و به همین جهت هدف مخالفت مردم شده اند. البته مردم از راهنمایی های صمیمانه و صادقانه ما پیروی می کنند.» این صحبت امام ناظر به آتش سوزی سینماها به دست انقلابیون بوده است که در واقع ضمن سلب این اقدامات از جانب خود، عمل مردم را واکنشی در مقابل سیاست های فرهنگی شاه قلمداد کردند و در عین حال با اشاره به «راهنمایی های صادقانه» نفس این عمل را نیز چندان پر صواب نمی دانستند اما در هر حال اتهام اصلی را متوجه رژیم پهلوی می انگاشتند و نه مردم انقلابی.
از این جا به بعد امام به صورت جدی تری ماهیت سینمای وابسته به رژیم را مورد نظر قرار داد و در نوبت های متعدد و متوالی، کارکرد این سینما را در غفلت جوانان از مسائل پیرامونی شان و سرگرم شدن به عیاشی و خیالبافی معرفی کرد: «این فساد هایی که در ایران هست اینها را جزء فرهنگ حساب می کنند! سینماها جزء فرهنگ است! اینها از ثبات فرهنگ است! کدام سینماها؟ همین هایی که همه جوان ها را، نیروی جوان ما را از بین برده است، یعنی جوری اش کرده، همچو فلجش کرده که هرچه واقع بشود به نظر او چیزی نیست. او مشغول عیش و عشرتش باشد کافی است... سینمایی که برای فساد اخلاق جوان های ما است و اگر چند روز جوان های ما در این سینماهایی که در این عصر متعارف بود و در زمان شاه متعارف است، اگر چند وقت یک جوان برود در آنجا فاسد بیرون می آید دیگر به درد نمی خورد... کسانی که عادی شده بود بروند سینما اینها دیگر نمی توانستند فکر کنند که کشورشان به چه احتیاج دارد، کی کلاه سرشان می گذارد... هرچه در ذهنش می آید آن پرده سینما و آن بساطی که آنجا هست» اما امام یکسره به نفی سینما نمی پرداخت. آنچه ایشان تقبیحش می کردند درونمایه آثار سینمایی بود که می توانست مباحث ارزشی جایگزین آن گردد و در این صورت اخیر سینما دیگر نه تنها مخرب فرهنگ نبود که خود فرهنگساز می شد: «ما با سینماهایی که برنامه آنها فسادکننده اخلاق جوانان ما و مخرب فرهنگ اسلامی باشد مخالفیم اما با برنامه هایی که تربیت کننده و به نفع رشد سالم اخلاقی و عامی جامعه باشند موافق هستیم... سینما یک دستگاه آموزشی است، باید دستگاه ها را به طور مسالمت، به طور صحیح، به طور سلیم اداره کرد... ممکن است که کسی در سینما نمایش هایی که می دهد نمایش های اخلاقی باشد، نمایش های آموزنده باشد که هیچ کس آن را منع نکرده است.»
اوج این ایده در سخنرانی شان در روز 12 بهمن 57 بود که با اشاره به فسادی که دربار پهلوی در سینما به وجود آورده بود،به صراحت ذات سینما را پاک و بی مشکل اعلام کرد و گفت:«این آدم(شاه سابق) این آدم به واسطه نوکری که داشته، مراکز فحشا درست کرده، تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیویش بسیاریش فحشاست، مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست، اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی است، مراکز فساد دیگر الی ماشائالله است. برای چه سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد، با مراتب تجدد مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصا در ایران، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید که جوان های ما را اینها به تباهی کشیده اند و همین طور سایر این جاها. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کرده اند به مملکت ما.»
با پیروزی انقلاب اسلامی، نظرگاه امام راجع به سینما حالت ایجابی تر یافت و حتی در اوایل تشکیل حکومت، مسئول این حوزه را هم شخصاً منصوب و طی سخنرانی های متوالی اهمیت سینما را گوشزد کرد: «در رژیم سابق تمام چیز ها خصوصاً فرهنگ و هنر محتوایش عوض شده بود. یعنی کسی تا نام سینما را می شنید خیال می کرد که آنجا باید مرکز فساد و سوءاخلاق و مرکز مخالفت با همه چیز باشد و یا کلمه تئاتر در ذهن انسان چیز مبتذلی بود که از آن بهره فساد برده شود هکذا هر چیز دیگر... لذا ساختن تئاتری که مطابق با اخلاق انسانی- اسلامی باشد زحمت دارد و سینما هم اگر بخواهد چنین باشد نیازمند به صرف مدت ها وقت است و هرگز در متن سینما و تئاتر نوشته شده است که باید مرکز فساد باشند.» راهکارهایی که امام در خصوص اصلاح سینما می داد بیشتر متمرکز بر تعدیل های دوسویه ای بود که یک جهتش به خود فیلم ها برمی گشت و جهت دیگر به فیلمساز ها: «یک وقت می بینید که یک نفر آدم نفوذ کرده در آنجا و در یک جای حساس. آن وقت می آید یک کاری می کند، یک عملی انجام می دهد یا یک فیلمی که از آنها مطلع هستند. کارشناس می خواهد این فیلم ها. این فیلم ها ممکن است نتایجی بدهد که نتایج را اشخاص عادی نتوانند درست بفهمند. کارشناس ها در آن فکرکنند، تامل کنند تا این که فیلم صحیحی باشد که مناسب با جمهوری اسلامی و با مصالح اسلام، با مصالح کشور خودتان باشد. باید کسانی که فیلمسازند باید معلوم بشود اینها چه کاره اند، چه جور بوده اند، وضع روحی شان، وضع زندگی شان، وضع معاشرت هایشان قبلاً چه جور بوده است؟ آیا تحول حاصل شده است برایش به تحول روحی یا اینکه باز همان ته مانده های سفره شاه است در قلب هایشان؟ آن کسی که می خواهد فیلم درست کند گاهی وقت ها فیلم را خب، بسیاری متوجه نمی شوند چی است لکن محتوایش روی هم رفته یک وقت انسان می بیند یا طرف چپ است یا طرف راست است یا رو به فساد است. این باید خیلی دقت بشود.» این نگاه به سینمای خارج نیز قابل تسری بود: «فیلم هایی که از خارج به ایران می آید اکثراً استعماری است، لذا فیلم های خارجی استعماری را حذف کنید مگر صددرصد صحیح باشد.»
این دیگاه امام کم کم توانست علما و حوزویان را با سینما آشتی دهد و زمینه های آشتی همه مردم اقشار مردم با سینما را فراهم کند. نگاه امام به مقوله هنر و سینما در طول سال های پس از انقلاب همچنان تداوم داشت. یکی از مهمترین پیام های ایشان که حاوی دیدگاههای ایشان درباره سینما است،در مراسم تجلیل از هنرمندان در هشت سال دفاع مقدس (8/7/67)قرائت شد: «هنرمندان ما تنها زمانی می توانند بی دغدغه کوله بار مسئولیت و امانت شان را زمین بگذارند که مطمئن باشند مردمشان بدون اتکا به غیر تنها و تنها در چارچوب مکتبشان به حیات جاویدان رسیده اند.» در این مراسم ، لوح دستخط امام به هنرمندان برگزیده از قبیل جواد شمقدری، رسول ملاقلی پور، شهریار بحرانی، منوچهر عسگری نسب، مرتضی آوینی، ابراهیم حاتمی کیا، مسعود جعفری جوزانی، امرالله احمدجو، حجت الله سیفی، سیف الله داد، حسن کاربخش، محمد کاسبی، اکبر حر، سعید حاجی میری اعطا شد.
پایان پیام/
نظر شما