حسن انوری، عضو دائم فرهنگستان زبان وادبیات فارسی با بیان اینکه شاهنامهسرایی را فردوسی شروع نکرد، به خبرنگار گفت: شاهنامهسرایی در ایران مدتها قبل از فردوسی آغاز شده بود؛ در آغاز دوره اسلامی که ترجمه کتابها از فارسی به عربی شروع شد، ایرانیان در پی حفظ مفاخر گذشته خود بر آمدند، در دوره شاهان ساسانی، شاهنامههایی به نثر هم نوشته شده که شاهنامه ابومنصوری یکی از مهمترین این کارها است، بعد از آن شاهنامه ابوموید بلخی یکی دیگر از شاهنامههای موجود در این دوره است اما شاهنامه فردوسی مهمترین شاهنامهای است که در اوج قرار دارد.
وی با بیان اینکه بعد از فردوسی نیز شاهنامهسرایی در ایران ادامه یافت، عنوان کرد: اما هیچ کدام از شاهنامههای سروده شده بعد از فردوسی قابل برابری با اثر گرانسگ فردوسی نبودند و به شهرت و اعتباری که فردوسی به آن دست یافت، نرسیدهاند از این رو کمتر مورد اقبال واقع شدند و شهرت چندانی به دست نیاوردند.
این نویسنده و سرویراستار «فرهنگ بزرگ سخن» با بیان اینکه داستانهای موجود در شاهنامه داستانهای کهنی بودند که از قبل وجود داشتهاند، توضیح داد:این داستانها از قبل وجود داشتهاند و چنانکه خود فردوسی میگوید در این داستانها دست نبرده و دخل و تصرفی در آنها نکرده است بلکه داستانها را با نبوغ خود به بهترین شیوه داستانسرایی بیان کرده است و آنها را به گونهای به نظم کشیده که برای هر مخاطبی زیبا و دلپذیر میافتد وگرنه فردوسی در بیان این داستانها راوی صرف است.
انوری ادامهداد: ما با خواندن شاهنامه به هویت خودمان میرسیم در واقع هر ملتی یک سجایا و خصوصیات خاصی دارد که مجموعه آنها هویت یک ملت را تشکیل میدهد، بنا براین هویت و ریشه ما به عنوان ایرانی به دلیل آثاری است که بزرگانی چون فردوسی از خود برای ما به یادگار گذاشتهاند.
این پژوهشگر، شاهنامه فردوسی را یکی از بزرگترین حماسههای تاریخ بشریت خواند و عنوان کرد: در دنیا نظیر این اثر بزرگ از انگشتان یک دست تجاوز نمیکند، شاهنامه فردوسی از نظر زبان حماسی و بیان زیبا بر دیگر آثار مشابه خودش در جهان رجحان دارد.
وی همچنین درباره قسمتهای مختلف شاهنامه نیز گفت: تمامی قسمتهای شاهنامه از نظر ارزش ادبی یکسان نیستند، بلکه بخشهایی از شاهنامه مانند رستم و سهراب، رستم و اسفندیار، و داستان سیاووش از لحاظ ادبی فاخر تر از دیگر قسمتهای شاهنامه هستند.
پایان پیام/
نظر شما