به گزارش خبرنگار شبستان، نشست خبری کتاب "پایی که جا ماند" به قلم سیدناصر حسینی پور عصر امروز در غرفه انتشارات سوره مهر برگزار شد در ابتدای این نشست ناصر حسینی پور درباره نگارش این اثر اظهار داشت: در جزیره مجنون دیده بان بودم که اسیر شدم و در دوران اسارتم در قالب یادداشت های روزانه سعی کردم تمام اتفاقاتی را که در این دوران برای من می افتاد بنویسم.
وی افزود: ما در این زمان دو بند پوتین داشتیم که بند کوتاه حساب هفته و بند بلند حساب ماه برای ما بود و ما به ازای هر روز در اسارت به بند هفته یک گره و ماه هم یک گره می زدیم و در نهایت گره ها را می شمردیم و از تعداد روزهایی که در دوران اسارت حضور داشتیم باخبر می شدیم.
وی خاطرنشان کرد: یادداشت های روزانه را روی کاغذهای سیمان و زرورق سیگار و حاشیه روزنامه ای از سوره می نوشتم و قصد داشتم با نوشتن این یادداشت ها یادگاری از دوران جنگ داشته باشیم هدفم این نبود که روزی به تالیف کتاب بپردازم.
حسینی پور ادامه داد: تمام یادداشت های من در 4 تکه یک برگه یک رقعی بود و می خواستم تعریف کنم که در عراق چه گذشت.
وی ادامه داد: از آنجایی که ما در اردوگاه اسرای مخفی زندانی بودیم برای عراقی ها هیچ اهمیتی نداشتیم زیرا صلیب سرخ از وجود ما خبر نداشت از این رو من که در این مدت دچار قطع عضو شدم تمامی یادداشت هایم را در یکی از عصاهایم نگاه می داشتم تا عراقی ها متوجه این یادداشت ها نشوند.
وی در دوره زمانی یادداشت ها عنوان کرد: نوشتن یادداشت ها از 800 روز اسارت بود که من در این کتاب تنها وقایع 200 روز را تالیف کردم و 600 که در آن اتفاق چشم گیری را نیفتاده بود را کتابت نکردم تنها چیزهایی را که به نظرم ارزش تالیف داشت در این کتاب جمع آوری کردم.
وی سپس ادامه داد: که این کتاب را به شکنجه گرم تقدیم کردم که وقتی حضرت زینب کبری (س) از سرزمین کربلا از کنار جنازه های تکه تکه می بردند وقتی از آن بانو پرسیدند که بر شما چه گذشت! چنین پاسخ داد که من جز زیبایی ندیدم اما می توانست از رنج ها شکوه و ناراحتی کند اما تنها از واژه زیبایی استفاده کرد زیرا می دانست حادثه کربلا برای همه تاریخ درس صبوری مقاومت و ایثار است.
وی در پایان گفت: قرار است از چاپ های 25 به بعد بخشی از یادداشتهایی را جا افتاده به کتاب افزوده شود و شاید کتاب دیگری نیز در این باره بنویسم اما بیشتر دوست دارم که کمک حال کسانی باشم که در حوزه ادبیات و دفاع مقدس قلم می زنند.
پایان پیام/
نظر شما