خبرگزاری شبستان:ارزش معمولا به اموری که برای عدهای دارای اهمیت بوده و غایت اعمال و افعال آنها میباشد اطلاق میشود. به عنوان مثال صداقت و ایمان از ارزشهای دینی است که در اکثر ادیان موجود بوده و در این ادیان به عنوان یک ارزش تلقی میشود.
ارزشهای اجتماعی معمولا میتواند از امور وجودی و اصیل و یا اعتباری و قراردادی سرچشمه بگیرد. ارزشهایی که از امور وجودی سرچشمه میگیرند اموری هستند که به خودی خود دارای ارزش بوده و جایگاهی وجودی در نظام عالم دارند. بر خلاف ارزشهای اعتباری و قراردادی که منشاء آن قرارداد و اعتبار گروهی از افراد برای رسیدن به مقصودی خاص است، ارزشهای وجودی، صرف نظر از افراد و نظرها، ارزشمند و اثر بخش هستند. در ارزشهای اعتباری اگر از افراد و منظوری که از وضع این ارزش وجود داشته صرف نظر شود برای این قرارداد و اعتبار، ارزش فی نفسهای وجود نخواهد داشت اما در ارزشهای وجودی چنین وابستگی وجود ندارد.
حال مسئله این است که آیا ارزشهای دینی بخصوص در دین اسلام جایگاهی وجودی دارند و یا صرفا به اعتبار قانون گذار و شارع است که این امور ارزش مییابند؟ به عنوان مثال آیا صداقت و ایمان به خودی خود دارای ارزش هستند یا اینکه بخاطر امر شارع به آنها دارای ارزش شدهاند؟ اگر بخواهیم موضوع را قدری پیچیده تر کنیم باید از اموری مثال بزنیم که مورد توافق ادیان فعلی موجود در دنیا نباشد. به عنوان مثال آیا حجاب، با وضو بودن و مانند آن به خودی خود دارای ارزش است و یا بخاطر امر شارع، ارزشمند شده و بدون آن هیچ ارزشی ندارد؟
پاسخ دادن به این سوال نیاز به تحقیق و ژرف نگری زیادی دارد و نمیتوان به سرعت به آن پاسخ داد اما مثالهایی وجود دارد که نشان میدهد در دین اسلام برای ارزشهای دینی جایگاه وجودی در نظر گرفته شده و اینها صرفا ارزشهای اعتباری نیستند. یعنی بر خلاف اینکه عدهای ارزشهای دینی را به دو دستهی ارزشهای اصیل و اعتباری تقسیم کرده و صدق و امانت و ... را از ارزشهای اصیل انسانی دانسته و فروعاتی مانند وضو و نماز شب و حجاب و ... را از ارزشهای اعتباری میدانند، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد در اسلام تمام ارزشهای دینی اصیل بوده و جایگاه وجودی دارند و به خودی خود ارزشمند هستند. حتی مطیع امر شارع بودن و به دستورات شرع عمل کردن نیز خود امری وجودی و اصیل بوده و جایگاه وجودی در عالم دارد.
برای روشن شدن مفهوم «جایگاه وجودی داشتن ارزشها» باید قدری بیشتر توضیح دهیم. به طور عمده دو نوع نگرش در مورد اعمال دینی و نتایج آنها وجود دارد که هرکدام از آنها در بین بسیاری از مردم دیندار وجود دارد. دیدگاه اول دیدگاهی است که خداوند را مانند خود انسانها تلقی میکند. خدایی که امر میکند و اگر کسی به حرفش گوش نکند او را مجازات میکند. نتیجهی این دیدگاه این است که ارزشهای دینی که همان اوامر خداوند هستند بخاطر دستور بودنشان ارزش یافته اند و نتیجهی آن که ثواب و یا عقاب باشد نیز از طرف خود خداوند و به سبب خشم و یا رضایت او از اعمال ما ایجاد میشود. اما این اعمال، اگر خداوند قصد غضب یا ترحم نداشته باشد به خودی خود هیچ تاثیر و نتیجهی دینی برای ما نخواهد داشت.
دیدگاه دوم دیدگاهی است که تمام اعمال ما را اموری وجودی و دارای روح و باطن میداند که روح و باطن اعمال ما همان چیزی است که در قیامت آن را مشاهده خواهیم کرد. این اعمال و رفتار و عقاید، به خودی خود آن نتایج را به همراه دارند و بالاتر از این اینکه این اعمال و رفتار، خود عین آن نتایج هستند و تفاوتی بینشان نیست. اوامر الهی و دستورات دین نیز صرفا آگاه کردن ما از باطن این اعمال است نه اینکه اوامر دینی برای این دستورات ایجاد باطن کند. به عنوان مثال دروغ گویی باطنی دارد که باطن آن عذاب است. انسان دروغگو در همین لحظه که در حال دروغگویی است در عذاب است اما متوجه نمیشود و در قیامت صرفا شعور او بیشتر شده و این عذاب را درک میکند. دستور دین به دروغ نگفتن باعث ارزشمند شدن راستگویی نیست بلکه راستگویی به خودی خود ارزش بوده و نتایجی را در بر دارد و دستور دین صرفا ما را از آن آگاه میکند.
در احادیث اهل بیت نبوت نیز بر این امر تاکید شده است و اعمال و رفتار ما بصورت زنده و دارای حیات تصویر شده است. از امام صادق منقول است که «کسی که نمازهای واجب را در اول وقت به جای بیاورد و حدود آن را حفظ نماید فرشته ای آن را سپید و پاکیزه به آسمان برد. نماز به نمازگزار میگوید خدا تو را نگه دارد که مرا نگاه داشتی؛ مرا به ملکی بزرگوار سپردی.»
از این احادیث در کلمات ائمهی ما بسیار یافت میشود و این زنده دانستن نمیتواند به صرف داستان سرایی و یا استعاره و مجاز باشد بلکه حقایقی زنده پشت اعمال ما تصویر شده است. همین مطلب است که نشان میدهد در دین ما ارزشها، به اموری وجودی اطلاق میشود و اینطور نیست که اعتبارات و اوامری خالی و آزمایشاتی ساده و عادی باشد.
امام خمینی در ابتدای کتاب آداب نماز میفرمایند: «بدان که از برای نماز غیر از این صورت، معنایی است و غیر از این ظاهر، باطنی است؛ و چنانچه ظاهر را آدابی است که مراعات ننمودن آنها یا موجب بطلان نماز صوری یا نقصان آن گردد، همینطور از برای باطن آدابی است قلبیه باطنیه که با مراعات ننمودن آنها نماز معنوی را بطلان یا نقصان دست دهد؛ چنانچه با مراعات نمودن آنها، نماز دارای روح ملکوتی شود. »
نگاه وجودی به ارزهای دینی نه تنها فروعات دین و حتی مستحبات آن را مانند ارزشهای فطری در درجهی والایی از ارزش حقیقی قرار میدهد بلکه ملتزم شدن به آن و آموزش آن را نیز ساده و پذیرش را راحت تر میسازد. نگاه وجودی به ارزشهای دینی نتایجی اخلاقی و معنوی به بار خواهد آورد که ساده ترین آن، تضمین عملی برای قوانین و ارزشهای دینی است. در حقیقت ارزش آفرینی وجودی چیزی است که میتواند حقیقتا ارزشهای فرد را دچار توسعه و گسترش و نظم کند و در مقابل، ارزش آفرینی اعتباری چیزی است که نمیتواند ارزشی به ارزشهای ذاتی انسان اضافه کند و بدون اضافه کردن تضمینهای اجرایی محکم و جرایم وجودی تضمینی به اجرای آن وجود نخواهد داشت. این نحوه نگرش به ارزشها در دین اسلام و بخصوص مذهب تشیع از جمله تواناییهای شگفتانگیز این دین و مذهب است که جای مطالعهی زیادی دارد.
انتهای پیام/
نظر شما