مرواریدهای خلیج فارس در دل صدفی به نام ایران پرورش یافتند

ادعای اعراب برای حاکمیت امارات بر جزایر سه گانه چیز جدیدی از نظر ملت ما نیست زیرا ملت ما همواره شاهد این جوگیرهای سیاسی معمول از سوی برخی دول منطقه گاه با تحریک انگلیس و گاه با تحریک آمریکا بوده است.

به گزارش خبرنگار شبستان، نامش خلیج نیلگون فارس است و برای هر ایرانی یادآور تاریخ و تمدنی به وسعت پهنای نیلگونش است. شاید در این سالها برخی کشورهای عربی منطقه با سناریوی کاملا غربی _عربی سعی کرده اند نام این خلیج همیشه فارس را تغییر دهند اما هیچگاه موفق نشده اند تا این مواضع خود را که بیشتر به اظهار نظرهای معمول برخی سیاستمدران تعبیر می شود به صورت رسمی در مجامع بین المللی مطرح کنند.
اما در کنار این ادعاهای که از نظر ما ایرانیان ادعاهای واهی است در برخی مقاطع بحث حاکمیت برخی کشورهای عربی بر جزایر سه گانه خلیج فارس یعنی تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی با تحریک انگلیسی ها مطرح شد و می شود تا جایی که یکی ازبهانه های صدام برای حمله به خاک ایران بازپس گیری این جزایر مطرح می شود.
ادعای اعراب برای حاکمیت امارات بر جزایر سه گانه چیز جدیدی از نظر ملت ما نیست زیرا ملت ما همواره شاهد این جوگیرهای سیاسی معمول از سوی برخی دول منطقه گاه با تحریک انگلیس و گاه با تحریک آمریکا بوده است.
تاریخ و اسناد در مورد حاکمیت این جزایر همه چیز همانند همه جزایر واقع شده در نیمه شمالی خلیج فارس که متعلق به ایران است مشخص می کند در اینکه این جزایر متعلق به ایران است شکی نیست. دولت ایران که حاکم اصلی این جزایر بود تا پیش از سال 1877 به دلیل فقر مردم این منطقه به دلیل کمبود امکانات چیزی را به نام مالیات از مردم این منطقه دریافت نمی کرد اما در سال 1877به دلیل آنچه رونق تجارت و صیادی در ابوموسی و تنب بزرگ نامیده می شد تصمیم گرفت برخلاف گذشته برای ساکنان این جزیره مالیات وضع کند.
این اقدام دولت ایران با مخالفت انگلیسی ها مواجه شد اما چون نمی توانستند آنجا را متعلق به انگلیس بنامند مدعی شدند که این جزیره تحت الحمایه آنها است و به شیخ راس الخیمه تعلق دارد. از اینجا بود که منازعه مستمر بر سر ابوموسی درگرفت ولی ایرانی ها بر ایرانی بودن جزایر و اعمال حق تاریخی و جغرافیایی خود تأکید می کردند و علی رغم تهدید انگلیس، ‌ایران پرچم خود را بر این جزایر برافراشت.
انگلیسی ها که متوجه معادن خاک سرخ و اهمیت آن شده بودند در سال 1904 این پرچمها را برداشتند و سه عدد نامه که بین حاکم لنگه و شیوخ قاسمی رد و بدل شده بودند را مطرح ساختند و مدعی شدند که این مکاتبات متضمن پذیرش حق حاکمیت شیوخ قاسمی عمان بر جزایر است. دولت ایران نیز متقابلاً پنج نامه از حاکم لنگه در رد و تکذیب سه نامه مورد ادعای انگلیس ارائه کرد و سند سازی انگلیس ها از این زمان آغاز شد.

دولت ایران که از سال 1887 متوجه دخالت های استعمارگرایانه انگلیس در جزایر سه گانه شد، اقدامات بسیاری برای دفاع از حق حاکمیت خود بر جزایر سه گانه انجام داد. همزمان با تلاش سازمان ملل در اعطای استقلال به بحرین، با توافق ایران و انگلستان، ادعای مالکیت ایران بر جزایر سه گانه نیز مطرح شد. ایران به امید تثبیت حاکمیت خود بر جزایر سه گانه از ادعای تاریخی حاکمیت بر بحرین چشم پوشی کرد، هرچند انگلستان با مرتبط کردن این دو مساله با هم مخالف بود و اصرار داشت که این دو موضوع باید به طور جداگانه مطرح شود.

سیاست انگلیس در رابطه با جزایر سه گانه در قبال ایران در این دوره به گونه ای است از حل حقوقی مسائل این جزایر سرباز می زند و حتی ایران را به اشغال این جزایر تشویق می کند. فشارهای دستگاه دیپلماسی ایران از یک سو و لزوم هماهنگی با سیاست های آمریکا در خلیج فارس از سوی دیگر سرانجام انگلیس را مجبور کرد که ارتباط بین سه موضوع استقلال بحرین، جزایر سه گانه و شناسایی رسمی امارات متحده عربی از جانب ایران را پذیرفته و به مذاکره با ایران در مورد جزایر تن دهد. مذاکرات ایران و انگلستان و شیخ شارجه در مورد جزایر مذکور در سال 1970 آغاز شد.
پس از 100 سال گفتگو و مجادله پیوسته مقامات دولتی ایران بر علیه بریتانیا سرانجام در 29 نوامبر 1971 یعنی یک روز قبل از خروج نیروهای انگلیسی از منطقه و 2 روز قبل از اعلام رسمی تشکیل امارات متحده عربی بر اساس تفاهمی که بین ایران و شیخ شارجه به عمل آمد، حق حاکمیت ایران بر جزیره ابوموسی به رسمیت شناخته شد و نیروهای نظامی ایران وارد سه جزیره شدند. دولت ایران قاطعانه جزایر را ایرانی می دانست و حاضر به خرید و یا اجاره نبود بویژه در مورد تنب بزرگ و کوچک به دلیل نزدیکی آن دو جزیره به سواحل ایران، مطابق حقوق بین الملل و کنوانسیون حقوق دریاها و همچنین بر اساس قطعنامه های مربوط به استعمارزدایی و خروج استعمارگر از سرزمین های اشغال شده این دو جزیره از نظر قانونی به ایران ملحق می شد و خود مذاکره کنندگان بریتانیایی نیز آن را ایرانی می دانستند بنابراین ایران حاضر به هیچ نوع گفتگو بر سر تنب ها نبود. اما حاضر بود در مورد ابوموسی به دلیل پافشاری انگلیسی ها و اینکه شیخ از عایدات معدن اکسید آهن آن صرف نظر می کرد به امیر شارجه کمک مالی ارایه کند ایران در این رابطه حاضر شد به شیخ شارجه سالانه مبلغ 1.5 ملیون پوند انگلیس کمک کند. این یک کمک توسعه ای و نشانه حسن نیت ایران بود و هیچ ارتباطی به حقانیت و مالکیت امارات بر ابوموسی نداشت، اما ایران حاضر نشد علی رغم اصرار طرف های انگلیسی، مساعدت مشابهی را به حاکم راس الخیمه برای تنب ها بدهد.
گرچه برخی کشورهای عربی منطقه همانند عراق، لیبی، الجزایر، یمن جنوبی، کویت، و امارات متحده عربی بارها به این مسئله اعتراض کردند اما پذیرش این مسئله از سوی افکار عمومی و بلا اثر ماندن اعتراضات آنها در شورای امنیت سازمان ملل متحد بالاخره باعث شد تا حدودی اعتراضات آنها فروکش کند.
بعد از انقلاب ادعاهای برخی کشورهای عربی علیه جمهوری اسلامی ایران در بحث حاکمیت بر این جزایر به تحریک غربیان انجام می شد و سرانجامی نیز نداشت و در واقع انچه می زدند به در بسته ای به نام قرداد 1971 می خورد.
اما اخیرا ریاست جمهوری ایران در ادامه سفرهای  استانی خود سفر ی را نیز به این منطقه از کشورمان یعنی جزیره ابوموسی داشت و در جمع مردم این منطقi حضور یافت .
در اینکه حق مردم این منطقه است که مسئولان مقامات رسمی کشور در جریان مشکلات و مسائل آنها قرار گیرند شکی نیست اما hینکه چرا سفر آاقای احمدی نژاد به این جزیره باعث واکنش منفی برخی مسئولان کشورهای عربی و از جمله مسئولان اماراتی قرار گرفته است و آنها دوباره به ادعاهای واهی خود در مورد حاکمیت بر این جزایر تاکید کنند از ان وقایعی است که دیگر باید اندر احوالات آن خندید که مگر سرکشی به منطقه ای از مناطق کشور از سوی مقامات رسمی آن کشور باید باعث واکنش مسئولان دیگر کشورها شود.
پایان پیام/
 

کد خبر 123260

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha