بانوی محدَّثه را بهتر بشناسیم

خداوند متعال جبرئیل را می‌فرستاد که با حضرت زهرا (س) صحبت کند و برای ایشان تسلی باشد تا حضرت زیاد به آن غصه‌ها و مصیبتها فکر نکند. جبرئیل راجع به داستانها و حوادثی که بعدها اتفاق می‌افتد برای حضرت نقل می‌کرد

خبر گزاری شبستان : چرا حضرت فاطمه اطهر را محدثه مینامند ؟ پیش از پاسخ به این پرسش خوب است معنای الهام و کاربرد انرا بررسی کنیم.
الهام یعنی‌چه؟ الهام مثل وحی در لغت یک معنای عامی دارد؛ اما در شرع و به خصوص نزد علمای علم کلام و عقاید اصطلاح خاصی پیدا کرده است. از موارد استعمال وحی و الهام در قرآن کریم چنین استفاده می‌شود که وحی و الهام نوعی ادراک است (که گاهی ناآگاهانه یا نیمه‌آگاهانه است) که با اسباب عادی کسب نشده است. نزدیک‌ترین معنایی که گفته شده این است که وحی یعنی اشاره سریع. وقتی به کسی برای کاری اشاره کنند می‌گویند أوحی إلیه. چنان‌که در باره حضرت زکریا علی‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام می‌فرماید: فَأَوْحى‏ إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَ عَشِیًّا؛ مریم، 11. ایشان به کسانی که آن‌جا مشغول عبادت بودند اشاره کرد که شما مشغول ذکر و عبادت باشید. این‌جا تعبیر وحی شده است. حتی در مواردی که وسوسه‌های شیطانی در افرادی وارد می‌شود و اثر می‌کند هم تعبیر وحی به کار رفته است؛ «وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَآئِهِمْ؛3 شیطان‌ها به شاگردان، دوستان و کسانی که با آنها ارتباط دارند وحی می‌کنند.» در جای دیگر می‌فرماید: وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نِبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ؛4 در این‌جا از وسوسه شیطان هم تعبیر به وحی شده است. گاهی انسان احساس می‌کند که باید کاری را انجام دهد یا یک‌ مطلبی به ذهنش می‌آید ـ گاهی خوب و گاهی بد‌؛ برای چنین مواردی در اصل لغت عرب تعبیر وحی به کار می‌رود که گاهی شیطان است که وحی می‌کند و ما نمی‌فهمیم. حتی نسبت به حیوانات، بلکه به یک معنا نسبت به همه موجودات، تعبیر وحی به کار رفته است؛ «وَأَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا؛ ما به زنبور عسل وحی کردیم که خانه‌هایی در کوه‌ها درست کند.» کلمه وحی در این آیات به معانی لغوی بکار رفته است. این وحی به معنای این است که یک نوع ادراکی در یک موجودی پیدا شود بدون این‌که خودش کسب کرده باشد و حتی ممکن است که خودش نداند که چنین چیزی دارد.

اما در اصطلاح علما، به خصوص علمای کلام و نیز در عرف متشرعه، این انصراف جا افتاده که وحی، یک نوع رابطه تعلیم و تعلم بین خدا و انبیاست. به کسی وحی می‌شود که پیغمبر باشد. وحی در اصطلاح فقط درمورد ادراک غیر عادی الهی به‌کار می‌رود که خدای متعال به انبیاء القا می‌فرماید. در این اصطلاح حتی برای ائمه اطهار صلوات‌الله‌علیهم‌أجمعین هم تعبیر وحی به کار نمی‌رود. در مقابل این اصطلاح، اصطلاح الهام را داریم. فرق الهام و وحی خیلی روشن نیست؛ هر دو ادراکی است که از روی اکتساب نباشد و معمولا هم دفعتاً پیدا می‌شود؛ ولی الهام در عرف متشرعه به خصوص شیعیان یک اصطلاح خاصی پیدا کرده است و آن این‌که الهام ادراک خاصی است که خدا به اولیای خودش مرحمت می‌کند. الهام نوعی ادراک از سنخ وحی،‌ اما ضعیفتر از وحی است. در بعضی روایات آمده است که فرق بین وحی و الهام این است که در وحی ملک حامل وحی دیده می‌شود؛ اما در الهام ملک دیده نمی‌شود و فقط اثر آن در قلب احساس می‌شود.
..... قرآن کریم از یک نوع الهام یاد کرده که شامل همه انسانها می‌شود.( الهام عام) در سوره شمس بعد از یازده قسم می‌فرماید: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا؛خدا به نفس و روح آدمی‌زاد فجور و تقوا را الهام کرد.» همه انسانها با یک درک خدادادی کار خوب و بد را می‌شناسند، یا تمایل به کار خوب و کار بد را در خودشان احساس می‌کنند. خودشان این تمایلات را کسب نکرده‌اند و از کسی یاد نگرفته‌اند؛ بلکه این الهام الهی است.
.... در مقابل الهامات عام، الهامات خاصی وجود دارد که مخصوص کسانی است که از آن الهامات اولیه حسن استفاده را بنمایند. الهامات خاص، هم در بخش نظری و هم در بخش عملی مخصوص اولیای خداست. آنها ‌چیزهایی را می‌فهمند که دیگران نمی‌فهمند. گاهی به کاری تمایل پیدا می‌کنند؛ گویا یک منادی در وجودشان ندا می‌دهد که فلان کار خوب را انجام بده! یک‌باره انگیزه پیدا می‌کند که آن کار را انجام دهد. ائمه اطهار سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها از این موهبت الهی بهر‌ه فراوانی داشتند.
در مورد الهام تعبیر دیگری هم در روایات ما به کار رفته است و آن تعبیر «تحدیث» است. یکی از القاب حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها محدَّثه است. گاهی به غلط محدِّثه گفته می‌شود به گمان این‌که چون حضرت برای دیگران حدیث می‌گفتند به ایشان محدِّثه گفته می‌شود. در حالی که محدَّث به کسی گویند که ملائکه با او حرف بزنند و برایش حدیث گویند. همه انبیاء و ائمه معصومین علیهم‌السلام محدَّث بودند. خداوند تعالی برای غیر انبیاء هم الهام دارد؛ حتی برای غیر ائمه علیهم‌السلام هم الهام وجود دارد؛ به این معنا که فرشته‌ای با انسانی سخن بگوید ولی او آن فرشته را نبیند. این مقامی است که خدا به بندگان خاصی می‌دهد.
مُصْحَف فاطمه علیها سلام یا کتاب فاطمه چیست ؟ ‏مجلسى در «بحارالانوار» از «بصائر الدّرجات» روایات بسیارى را بیان مى‏کند که آنحضرت کتابى داشتند به نام مصحف فاطمه و به خطّ حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام بوده است؛ و در کثیرى از این اخبار وارد است که: در آن مصحف چیزى از قرآن موجود نبوده است.
مثل آنچه از «بصائرالدّرجات» از عبّاد بن سلیمان، از سعد، از علىّ بن ابى حمزه از عبد صالح علیه السّلام روایت مى‏کند که فرمود:عِنْدِى مُصْحَفُ فَاطِمَةَ لَیْسَ فِیهِ شَىْ‏ءٌ مِنَ الْقُرْآنِ. ««بحارالانوار» طبع کمپانى ج 7، ص 285، و طبع حیدرى ج 26، ص 45، حدیث 79 و «بصائر الدّرجات» ص 42»
حضرت زهرا در خطبه فدکیه اشاره دارند که خدای متعال به ایشان الهام فرموده است. از جمله این الهامات آن الهاماتی است که مصحف حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها را تشکیل داده است. روایات بسیاری نقل شده است که در آن چند روز بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله که آن مصیبتهای عظیم و غیرقابل وصف بر آن حضرت وارد شد خدای متعال جبرئیل را می‌فرستاد که با حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها صحبت کند و برای ایشان تسلی باشد تا حضرت زیاد به آن غصه‌ها و مصیبتها فکر نکند. جبرئیل راجع به داستانها و حوادثی که بعدها اتفاق می‌افتد برای حضرت نقل می‌کرد. بعد اینها جمع شد و به مصحف فاطمه سلام‌الله‌علیها نام‌گذاری شد. در بعضی روایات آمده که در این مصحف چیزی از حلال و حرام نبود و فقط پیشگویی‌هایی بود که جبرئیل برای حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها از حوادث آینده کرده بود. حضرت آنها را ثبت کردند و به صورت کتابی درآوردند. بحارالانوار، ج26 ص44. ( گزیده‌ای از سخنان حضرت آیت‌الله مصباح یزدی (دامت برکاته) در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ 27/05/89 همزمان با شب هشتم ماه مبارک رمضان 1431 قمری ایراد فرموده‌اند)
«حضرت امام موسى بن جعفر علیهما سلام فرمودند: در نزد من مصحف فاطمه مى‏باشد که در آن چیزى از قرآن یافت نمى‏گردد.»
و در بعضى وارد است که: آن گفتار جبرائیل بوده است که أمیر المؤمنین علیه السّلام به‏ خطّ خود مى‏نوشتند؛ مثل روایت «بصائر الدّرجات» از حضرت صادق علیه السّلام تا مى‏رسد بدینجا که مى‏گوید:
«راوى به آنحضرت گفت: پس مُصْحَف فاطمه کدام است؟!
حضرت پس از سکوت طویلى گفتند: شما بحث مى‏کنید از چیزهائى که براى شما فایده دارد و خواستنش لازم است، و از چیزهائى که براى شما فایده ندارد و سؤال آن براى شما ضرورتى ندارد! فاطمه علیها سلام پس از پدرش هفتاد و پنج روز در دنیا مکث نمود، و بر فراق پدر غصّه و حُزن شدیدى بر او عارض مى‏گشت، و جبرائیل علیه السّلام به نزد او مى‏آمد و تسلیت و دلدارى و تعزیت خوبى بر فراق پدرش براى او مى‏گفت، و جان فاطمه را خوشحال و بشّاش مى‏کرد، و از پدرش و محلّ پدرش به او خبر مى‏داد و او را از آنچه پس از این بر ذُرّیّه‏اش وارد مى‏شود با خبر مى‏ساخت، و على علیه السّلام آن را مى‏نوشت. و این است مصحف فاطمه!» «بحارالانوار» طبع کمپانى ج 7، ص 285، و طبع حیدرى ج 26، ص 41، حدیث 72. و «بصائر الدّرجات» ص 42.
و در بعضى وارد است که: خداوند فرشته‏اى را مى‏فرستاد و أمیر المؤمنین علیه السّلام مى‏نوشتند. مثل آنچه مجلسى از «بصائر الدّرجات» از احمد بن محمّد، از عمر بن عبد العزیز، از حَمَّاد بن عثمان روایت مى‏نماید که گفت: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم که مى‏فرمود:
زنادقه در سنه صد و بیست و هشتم ظهور مى‏کنند، به علت آنکه من در مُصْحف فاطمه علیها سلام نظر کردم. راوى مى‏گوید: من گفتم: مُصْحَف فاطمه کدام است؟!
فرمود: خداوند تبارک و تعالى چون روح پیغمبرش صلى الله علیه و آله را به سوى خود قبض نمود، بر فاطمه به قدرى اندوه و غم وارد شد که غیر از خداوند عزّ و جلّ کس نداند. در این حال خداوند مَلَکى را فرستاد تا غم و غصّه وى را تسلیت و آرامش بخشد و با او به گفتگو پردازد. فاطمه علیها سلام جریان حال خود را به على علیه السّلام عرضه داشت. أمیر المؤمنین علیه السّلام بدو گفت: چون احساس این امر را نمودى و صداى فرشته را شنیدى، مرا آگاه کن. فلهذا فاطمه او را آگاه مى‏کرد، و على علیه السّلام شروع کرد به نوشتن و هر چه را که مى‏شنید، مى‏نوشت تا به حدّى که از آن مُصْحَفى به وجود آمد.
راوى مى‏گوید: سپس حضرت گفت: آگاه باشید که: در آن از علم حلال و حرام چیزى نمى‏باشد ولیکن در آن علم حوادث و وقایع آینده است.»
آیة الله سیّد محسن أمین عامِلى درباره مصحف فاطمه علیها سلام چنین انشاء نموده‏اند: ذکر مُصْحف فاطمه علیها سلام در اخبار اهل البیت علیهم السلام مکرّراً آمده است. از «ارشاد» مفید، و «احتجاج» طبرسى در حدیثى وارد است که:
«حضرت صادق علیه السّلام این طور مى‏گفتند: و حقّاً در نزد ما جفر أحمر و جفر أبیض و مُصْحَف فاطمه علیها سلام مى‏باشد (تا آنکه مى‏گوید:) و امّا مصحف فاطمه علیها سلام پس در آن است حوادث و وقایعى که بعداً پیشامد مى‏کند، و اسامى کسانى که سلطنت مى‏نمایند تا زمانى که قیامت بر پا گردد»- تا آخر حدیث.
در اینجا مرحوم امین اخبار وارده درباره این مصحف را به طور تفصیل از «بصائر الدّرجات» و غیره نقل مى‏کند که در پایانش این روایات را مى‏آورد که:
از «بصائر» با سند خود از ابو بصیر روایت مى‏کند که گفت: شنیدم از حضرت صادق علیه السّلام که مى‏گفت:
«حضرت باقر أبو جعفر علیه السّلام نمردند مگر آنکه مصحف فاطمه را اخذ نمودند.»
و از «بصائر» از عبد الله بن جعفر، از موسى بن جعفر، از وشّاء، از أبو حمزه، از حضرت ابو عبد الله علیه السّلام روایت است که فرمود:
از کتاب الله در مصحف فاطمه چیزى نیست؛ و آن عبارت است از چیزى که بعد از رحلت پدرش صلّى الله علیهما- بر وى إلقا شده است.»( ر.ک امام شناسى، ج‏14، ص: 300 به بعد)
در این احادیث با قسم و سوگند مؤکّد نفى کرده‏اند که چیزى از قرآن در مصحف فاطمه باشد. در یادداشت بعد سر این مطلب را بازگو خواهیم کرد.
و ابن خلدون مى‏گوید: از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت شده است که گفت:
إنَّ فِیکُمْ مُحَدَّثینَ!
«در میان شما کسانى مى‏باشند که ملائکه با آنها سخن مى‏گویند!»

 

ادامه دارد
ردا

 

پایان پیام/
 

کد خبر 122387

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha