خبرگزاری شبستان:«شرف الدین»چهره نوگرایی است که کمتر در جوامع اسلامی به او توجه کرده اند.ابعاد اندیشه اصلاحی اوبرای فرهیختگان وعموم مسلمانان کمتر شناخته شده است.
در حالی که اندیشه او به دلیل آمیختگی با تجربه عملی اصلاح گری می تواند نمونه خوبی برای الگوگیری اندیشه و عمل سیاسی اصلاحی در جهان اسلام معاصر باشد. اندیشه سیاسی شرف الدین،ضمن تأکید برنطریه امامت شیعی،توان ایجادگفت وگوبا اهل سنت را نیز دارد. این اندیشه،افزون بر آن که منادی وحدت اسلامی است،مظهراصالت هویت شیعی نیز هست.
سیدعبدالحسین شرف الدین در سال 1290ه . ق در کاظمین متولد شد. والدین اوهر دوازسادات جلیل القد ربودند. پدر،سید یوسف شرف الدین و مادر،بانوزهراصدر،دخترآیت الله سیدهادی صدروخواهرسیدحسن صدر،عالم دینی معروف وصاحب کتاب «تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام»است.او 6ساله بود که برای تعلیم وتحصیل قرآن به مکتب خانه رفت،اما دیری نپا یید که به همراه والدین به زادگاه اجدادی خود بازگشت.مدت 12سال نزدپدرمجتهدش،اد بیات عرب وسطوحی از فقه واصول وکتاب های نجاة العباد، المختصرفی فقه الامامیه وشرایع الاسلام را به خوبی فرا گرفت.در سال 131ه. ق برای ادامه تحصیل رهسپارعراق شد و به توصیه پدربزرگش به سامرا رفت وسید حسن صدر- دایی مادرش- که عالم فرزانه ای بود اوراتشویق کرد تا فقه واصول راپیش شیخ حسن کربلایی وشیخ باقر حیدر بخواند و هرصبج جمعه پای درس اخلاق حکیم الهی ،شیخ فتحعلی سلطان آبادی بنشیند. با ارتحال بزرگ مرجع تقلید شیعیان جهان – حضرت آیت الله میرزای شیرازی ؛صاحب فتوای تنباکو- سامرارا ترک و به نجف اشرف عزیمت کرد.12سال حضور شرف الدین در عراق،سال های تکمیل اندوخته های او در عامله بود.اواز محضر عالمانی بزرگ چون:شیخ محمدطه نجف،آقارضااسفهانی،آخوندملا محمدکاظم خراسانی،شیخ عبدالله ماذندرانی، سیدمجمدکاظم یزدی،سیداسماعیل صدر،شیخ الشریعه اسفهانی وسیدحسن صدر،شیخ علی جواهری ومیرزاحسین نوری، کسب فیض کرد.اصلی ترین معلم ومشاوردرسی اش جدمادری او بود.شرف الدین در 32 سالگی به قله های رفیع فقه و اصول دست یافت و از طرف فقهای طراز اول نجف،صاحباجازات و تأییدات احتهاد شد.او درطول این مدت در کنار تحصیلات فقهی و اصولی خود،با جدیت تمام در فقه و شناخت احادیث از منابع شیعه وسنی دست به کارشد وافزون برآن،برا اساس منابع قرآنی وروایی شیعه به شناخت تاریخ اسلام نیز روی آوردتا بتواندحوادث معتبر را ازنامعتبرشناسایی کند.چنان که ازکتاب های منتشر شده وی برمی آید،باید شرف الدین رامتکلمی زبردست نیز بدانیم،زیرا درخلال مباحث وآثاراو،مسایل کلامی واستدلال های عقلی درباره حقایق اعتقادی بسیار به چشم می خورد.شرف الدین نیز در فنون صنایع ادبی،شیوه های سخنوری،نویسندگی ومبا حثه ای مهارت یافت.اودردوران اقامت در عراق،اساتید فراوانی دید که هر یک به واسطه شرایط سیاسی زمان خود،رهبر یک جنبش سیاسی نیز بودند.شرف الدین پس از بازگشت به موطن اصلی خود – لبنان – پا به عرصه فعالیت های سیاسی – اقتصادی گذارد و 54 سال در آن دیار تلاش کرد.در این سال ها،سفرهایی به مصر،عراق،عربستان و ایران دارد.دیدارهای وسیعی نیز با رهبران لبنانی و دیگر رهبران عربی انجام می دهد.درداخل لبنان ،شروع به ایجاد تأسیسات جدیدی می کند که در نوع خود آن هم در یک کشور تقریباً مهمی،کاملاً عحیب است.ازجمله آن که برای شیعیان،مدرسه ابتدایی و دبستان دخترانه و یا باشگاه بزرگ یکی از خوش منظره ترین نقاط سکونت شیعیان با نام «نادی الامام الصادق» راه می اندازد.حسینیه،مسجدو دانشگاه می سازدو در مجموع با انجام اقدامات کاملاً زیر بنایی ،تحولی اساسی درساختار فکری و اجتماعی لبنان ایجاد می کند.با حضور وی در لبنان ،دیگر لبنانی ها بویژه مسلمانان آن، چه شیعه و چه سنی و حتی دروزی ها و اسماعیلیان به عظمتی می رسند.
درمقابل هر حادثه ای ،انتظار دو عکس العمل از سوی شرف الدین می رود که یا با سخنرانی و خطبه ای مهیج به روشنگری می پردازد و یا با نوشتن مقاله ای در محله معروف و با نفوذ العرفان و یا حتی نوشتن یک نامه ،یا یک رساله ،پاسخ گوی بحران های پیش آمده باشد.
سید عبدالحسین از عالمان بنام دیار جبل عامل لبنان و از نام آوران عرصه اتحاد و تقریب بین مذاهب و فقهی مسلم و مجتهدی مطلق بود که نه تنها در فقه و اصول بلکه در بسیاری از علوم و معارف رایج و غیر رایج حوزه،صاحبنظر و در آن علوم در زمره اساتید به شمار می آمد. وی در سه حوره متفاوت از فقه به کار پرداخت که عبارتند از:فقه سنتی،فقه الخلاف (مقارن)و فقه الوفاق (اجتهاد و اصول دین).وی با وجود این که در حوزه فقه سنتی صاحبنظر بود،اجتهاد خویش را به این امر می رود و محصور نکرد،بلکه در تعامل با علمای اهل سنت و در راستا ی روشن ساختن حقانیت مذهب شیعه ،همت خویش رابه کار گرفت و هم در فروعات مذهبی در حوزه فقه مقارن بین فریقین (شیعه و سنی ) به اجتهاد پرداخت و هم در اصول دین و مسایل نظری (مثل امامت،خلافت،ولایت و...)استنباط خویش را به کار گرفت و با اجتهاد و بهره گیری از منابع مسلم اسلامی به مباحثه و مناظره پرداخت.عمده مباحثی که شرف الدین در حوزه مسایل سیاسی مطرح می کند در مباحث اعتقادات شیعه مطرح و پذیرفته می شودو او نه تنها در مباحث خویش به عنصر اجتهاد عنایت داشته ،بلکه با عنایت به ادله مسلم دینی که مورد پذ یرش اندیشمندان اهل سنت نیز هست و بر اساس شیوه فهم اجتهاد ی به این مسایل پرداخته و استدلال کرده است. تعبیر به فقه سیاسی در مورد مباحث شرف الدین که از سوی برخی معاصران نیز واقع شده است ،تأیید ی است بر بسیاری از مباحث ارائه شده شرف الدین در حوزه سیاست.
علامه شرف الدین با توجه به این که درباره حوزه های مختلفی از فقه شیعه تحقیق کرد و تجربه داشت . با توجه به درک صحیح از شرایط زمانه خود ،درصدد بود ضمن تبیین صحیح و علمی مبانی و معارف شیعه ،شبهه خروج مذهب شیعه را از میان مذاهب اسلامی بزداید. در مرحله بعد،به واسطه روش اجتهاد و منابع مورد قبو ل فریقین به اثبات معارف مورد اختلاف فریقین پرداخت و باتأکید بر خطا پذیر بودن مقوله اجتهاد همواره راه اتحاد میان فریقیین را باز نگه داشت.آن چه دراین میان به مد د شرف الدین آمده، اشراف به روش اجتهاد،مبانی و منابع فقه شیعه در کنار آشنایی ،بلکه تسلط به مبانی و منابع اهل سنت است که موجب شده ایشا ن به اجتهاد در فقه با توجه به دیدگاههای متفاوت فریقین مبادرت ورزد و طبیعتاً از آن جا که عمده اختلاف شیعه وسنی در امور سیاسی بوده و در طول تاریخ رخ نموده است ؛از این رواین اجتهاد در فقه سیاسی ایشان بیشتر نمود یافته و با فقه مصطلح که به فروعات می پردازد، تفاوت دارد،اما به دلیل نوع استدلال ها، منابع و روش اجتهاد ی، فقه خوانده شده و فقه سیاسی شرف الدین را تشکیل داده است (1) که در نهایت ، تبلور اثبات سیاسی و معارف شیعه ، در قبال مبانی اهل سنت نیز به شمار می رود.
اتحاد جهان اسلام
از شاخصه های عمده علامه شرف الدین، دعوت نامبرده از فریقین به اتحاد اسلامی بود. بر این اساس،عمده همت و کارهای فکری و قلمی خود را در وحدت جهان اسلام متمرکز کرد.در این جا برخی از مولفه های این مقوله را از دیدگا ه شرف الدین از نظر می گذرانیم.از جمله عالمانی که سعی کرده است به وحدت معقول در نوشته های و گفته های خود برسد و با آغوش باز از آزادی عقیده درباره مباحثات و مجادلات کلامی و فقهی استقبال کندعلامه شیخ شرف الدین است. در این میان می توان به کتاب«ا لمراجعات»وی اشاره کردکه حاصل گفت و گو های او با شیخ سلیم بشری (1248-1335 ه.ق) است.
شرف الدین در مقدمه کتاب چنین آورده است :«...هر دودسته شیعه و سنی مسلمان هستیم و در مطالبی که رسول خدا (ص) بیان فرموده اند،اختلافی نداریم و مطلبی که ریشه اساسی اسلام را فاسد کند در بین ما وجود ندارد. فقط در بین ما نزاع های مختصری است که منتهی به اختلاف نظر می گرد د و این اختلاف نظردر بین مجتهدان در قسمتی از احکام اسلامی وجود دارد و این اختلاف در اثر استفاده از قرآن و روایات به وجوآمده است و یا از احماع و عقل.(2)در ادامه می افزاید :« بدون تردید ،این گونه اختلافات جزیی ،نباید به اختلافات عمیق اجتماعی منتهی گردد. آیا راستی چه علتی بوده است که این اختلاف جزیی را دامن زده و شرار آن بالا گرفته و ملت مسلمان را با دو نام- شیعه و سنی - متمایز ساخته است.(3)اودر نکوهش تعصبی که دامنگیر جهان اسلام در تاریخ مسلمانان شده است ، چنین اضافه می کند:« نکته سبب این اختلاف ریشه دار از هیجان عقیده و دفاع از نظریه تعصب رأی، سرچشمه گرفته است ». ( 4 ) از این جاست که او به اساسی ترین مسأله شیعه و سنی اشاره و مرکز ثقل اختلافات را چنین معرفی می کند :« بزرگترین اختلافات مسلمانان ،مسأله امامت است. درک می کنیم که روی هیچ مسأله دینی مانند امامت شمشیر کشیده نشده است و نسل های مختلفی با تعصب در این مسأله نشو و نما کرده اند. دانشمند مصری با خط خود سئوال می کند و من با خط خود پاسخ می گویم».(5))
و این چنین برای رسیدن به وحدت به تماس مستقیم و رو در رو کوشید تا به شفافیت و اصول منطقی گفت و گو برسد. در این راستا بود که پس از بازگشت شرف الدین به لبنان ،میان او و شیخ سلیم بشری ، نامه هایی درباره اتحاد اسلامی و گروههای اهل قبله،رد و بدل می شود که در مجموع 112 نامه از این نامه ها محتوای کتاب المراجعات را تشکیل می دهد. # ...( ادامه دارد)
عبدالحسین توکلی طرقی
پی نوشت ها:
1- ر.ک: شیخ مهدی شمس الدین.کتاب الامام السید عبدالحسین شرف الدین (مقاله بعد فقهی شرف الدین)،ص 45
2- سید عبدالحسین شرف الدین، مناظره دو رهبر مذهبی،ترجمه:مصفی زمانی،ص 14.
3- هما ن.
4- همان،ص15.
5- همان.
انتهای پیام/
نظر شما