ناگفته هایی از مدیرکانون فرهنگی هنری کوثر(س)/ مسجد خانه خودسازی است نه سرای سالمندان

موسس کانون فرهنگی هنری کوثر(س) شهید عین الله مصطفایی است که پس از ۶ سال مفعودالاثری پیکرش شناسایی شد او را به مسجدی بودن می شناسند، مدیری که معتقد بود مسجد سرای سالمندان نیست بلکه محل خودسازی و رشد ایمانی است.

خبرگزاری شبستان - البرز: چهارمین فرزند خانواده بود که در روز عید قربان در بیمارستان کمالی کرج به دنیا آمد، نامش را عین الله گذاشتند. پدر به یمن تولدش قربانی کرد. از همان دوران کودکی روزهای جمعه در کنار چهار برادر دیگرش همراه پدر به نماز جمعه می رفت. در هیئت های مذهبی و مراسم های دینی شرکت می کرد. قرائت قرآن در خانه از برنامه های معمول خانواده بود. منطقه اسلام آباد کرج که از مناطق کم برخوردار شهر کرج است، میزبان روزگار نخستین کودکی، نوجوانی و جوانی عین الله بود.

 

دبیرستان را در مدرسه شهید آخوندی واقع در خیابان برغان گذراند. پس از آن به خاطر حضور فعال و همه جانبه در پایگاه بسیج و مسجد، خیلی زود به عضویت سپاه امام حسن مجتبی(ع) استان البرز درآمد. آوازه اخلاص و بی ادعایی اش زبانزد عام و خاص بود. مسجد پنج تن آل عباء در منطقه اسلام آباد، کانون فرهنگی هنری کوثر(س) و پایگاه مسجد همینطور هیئت انصارالعباس(ع) به مدد پیگیری های او رونق پیدا کرد.

 

سال 82 در قالب یک ازدواج سنتی با بهاره حمزه لویی ازدواج کرد. سال 85 صاحب فرزندی شد که خودش می گفت نذر امام رضا (ع) است و به همین علت نامش را امیررضا گذاشت. این دوران همزمان با فعالیت گروه های تکفیری و داعشی در منطقه سوریه و عراق بود و عین الله به عنوان مربی نظامی مسئولیت آموزش نیروهای اعزامی را برعهده داشت. همچنین به عنوان یکی از مستشاران زبده نظامی در جریان نبرد با تکفیری ها در چندین مأموریت شرکت کرد.

 

تربیت دینی عین الله با پدر بود 

 

به منظور معرفت بیشتر به شخصیت و منش شهید عین الله مصطفایی به منزل مادر ایشان در منطقه اسلام آباد کرج رفتیم. مادری که با روی خوش از ما استقبال کرد و ساعتی را در جوارش به گفت و گو نشستیم.

 

کبری صدری در خصوص فرزند شهیدش به خبرنگار خبرگزاری شبستان از البرز گفت: عین الله چهارمین فرزند از هفت فرزندم بود. پدرش بیشتر از من به او راه و روش دین را یاد داد. مرد دلسوزی بود. بیشتر مواقع در خانه با صدای بلند قرآن می خواند و بچه هایم نیز کنار او قرآن می خواندند. هر جمعه که می شد، دست پسرها را می گرفت. پنج تای آنها را باهم به سمت مصلی نماز جمعه می برد. برنامه جمعه هایمان همین بود.

 

وی ادامه داد: دو دخترم با من بودند و پسرها با پدرشان. دوست داشت که درس بخوانند. دوست نداشت زود سرکار بروند. آرزو داشت به جایی برسند. کارگر بود. صبح ساعت 5 صبح سرکار می رفت و ساعت 9 شب برمی گشت. مقید بود نان حلال درآورد.

 

 

وی اظهار کرد: یک بار خیلی سخت بیمار شده بودم. خودش آمد و مرا دکتر برد. به خاطر کلیه هایم بستری شدم. هر روز با مهربانی و دلواپسی به من سر می زد. وقتی مرخص شدم خودش مرا به خانه آورد. فردای آن روز یک لباسشویی برایم خرید. گفتم چرا پسرم این را خریدی؟! تو خودت زندگی داری! باید فکر ازدواج باشی. نباید درآمدت را صرف من کنی. بعد هم من بلند نیستم با این ماشین لباسشویی کار کنم. گفت: مامان جان برای همسرم هم در آینده تهیه می کنم. شما نگران نباش. شما کلیه هایت ناراحت است نباید نشسته لباس بشوری.

 

مادر شهید مصطفایی خاطرنشان کرد: پس از آن کنارم ایستاد و آرام آرام به من یاد داد که چطور از آن استفاده کنم. پس از آن هر روزی که لباسشویی را روشن می کردم می گفتم خیر ببینی عین الله خیر ببینی مادر. حالا هم همین را می گویم. خیلی با محبت بود. مخصوصا عبدلله را که ته تغاری خانه بود خیلی دوست داشت. دائم سفارش او را می کرد.

 

دلم راضی به آخرین مأموریتش نبود

 

صدری بیان کرد: هر روز امروز و فردا می کردم که عین الله آمد یا نیامد. آخرین تماس را هربار به خاطر می آوردم که از فرودگاه امام خمینی(ره) تهران بود. از من دلجویی کرد که مادر ناراحت نباش. از من راضی باش. باید به این مأموریت بروم. اگر من نروم چه کسی باید برود مادر؟! چه کسی باید از حرم حضرت زینب(س) دفاع کند؟!

 

مادر شهید عین الله مصطفایی خاطرنشان کرد: آن قدر گفت که در نهایت دلم راضی شد و گفتم همسرت باردار است، چشم انتظار آمدن تو است. تو را به خدا سپردم. تو را امام حسین(ع) سپردم. تو را به حضرت زینب(س) سپردم. دوست دارم صحیح و سالم برگردی. پس از آن در طول این 6 سال فراق و دوری اش، هر بار با خودم یاد می کردم که چگونه برای گرفتن رضایت در هر دوره مأموریت به سوریه دست و پاهایم را می بوسید. چقدر التماس می کرد که راضی شوم. گاه با خودم فکر می کنم ای کاش برای آخرین مأموریتش نارضایتی نمی کردم تا باز هم می آمد و می توانستم برای آخرین بار رویش را ببوسم.

 

حضور پرشور و همیشگی در مسجد، هیئت و کانون فرهنگی 

 

« حجت الاسلام کاظم شکری» در خصوص ویژگی های اخلاقی شهید عین الله مصطفایی به خبرنگار خبرگزاری شبستان از البرز گفت: یکی از مهمترین شاخصه شهید عین الله مصطفایی بی ریایی و اخلاق در کارهایش بود. همواره حضور فعال و پرشور او در عرصه مسجد، هیئت و کانون فرهنگی هنری زبانزد بود.

 

مدیر ستاد کانون فرهنگی هنری مساجد استان البرز افزود: روحیه خستگی ناپذیر و شبکه سازی فرهنگی و معرفتی از دیگر ویژگی های رفتاری این شهید والامقام است که در میان جوانان مسجد همواره مورد نظر قرار می گرفت.

 

به گفته وی، با وجود اینکه از مستشاران نظامی سپاه در منطقه سوریه بود هر زمان که در مسجد و در محیط کانون حضور پیدا می کرد هر آنچه از دستش برمی آمد انجام می داد، گاهی جارویی برمی داشت جارو می کرد، گاهی سخنرانی، گاهی هم اندیشی با نوجوانان و جوانان. 

 

مدیر ستاد کانون فرهنگی هنری مساجد استان البرز خاطرنشان کرد: معتقد بود مسجد خانه خودسازی و رشد است نه سرای سالمندان، در عین حال حضور سالمندان را در مسجد مغتنم می دانست و آنان را موجب خیر و برکت می خواند در کنار این روحیه از جوانان می خواست در مسجد حضور فعال و پرشور داشته باشند. 

 

برادرم را پس از شهادت بیشتر شناختم

 

اسدالله مصطفایی نیز در خصوص برادر خود شهید عین الله مصطفایی به خبرنگار خبرگزاری شبستان از البرز گفت: سال 94 آخرین مأموریت اعزامی او به سوریه بود. ولی برگشت از این مأموریت 6 سال طول کشید چرا که اثری از او یافت نشد. تنها صدایی بود که در بیسیم آمد که من تیر خوردم، در منطقه قراصی حلب گیر افتاده ام. او در منطقه تنها بود.

 

مصطفایی ادامه داد: اکثر نیروهای سوری و افغانی در آن نبرد شهید شده بودند. پس از این اتفاق اثری از او نبود تا اینکه 6 محرم 1443 مصادف با سال 1400 پیکرش شناسایی شد و به آغوش خانواده بازگشت.

 

وی اظهار کرد: این جمله که نطق شهداء پس از شهادتش باز می شود، جمله درستی است. شهید عین الله مصطفایی نیز پس از شهادت بیشتر از همیشه برای من و خانواده شناخته شد. 

 

وی خاطرنشان کرد: عین الله همواره در صف مقدم برنامه ها و فعالیت های فرهنگی هنری بود، لحظه ای از کار مردم و مسجد بی تفاوت نبود. هرگز او را بیکار ندیدیم همواره در صف مقدم فعالیت های مردمی و مسجدی بود.

 

*گزارش از مهدیه دانایی

 

 

 

 

کد خبر 1091249

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha