خبرگزاری شبستان،جهان اسلام: در حالی که افغانستان پس از تصرف کابل توسط طالبان همچنان در کانون توجه رسانه های بین المللی قرار دارد بار دیگر «گورستان امپراطوری ها» مرجع مورد علاقه در در تجزیه و تحلیل ها و تفسیرها شده است؛ گویی این بار نوبت آمریکا است که برای همیشه نقشه هایش در افغانستان نقش بر آب شود و امپراطوری صد ساله اش در جهان با تحولاتی که اکنون در این کشور رخ می دهد به پایان برسد.
از آنجا که روایت ها در رسانه های غربی بر افغان ها و شکست آنها تمرکز دارد ، تعداد کمی در مورد آنچه که رویدادهای افغانستان در مورد آمریکا ، ابرقدرت عقب نشینی کرده و ناتوانی روزافزون آن در تصمیم گیری در مورد مسائل جهانی می گوید ، تأمل کرده اند.
اما تحلیلگران که این روزها تحولات افغانستان را به طور دقیق رصد می کنند می گویند که تماشای سقوط کابل به دست طالبان اظهارنظر «هنری کیسینجر» ، وزیر امور خارجه سابق آمریکا را به یادها می آورد که گفت :ممکن است دشمن آمریکا بودن خطرناک باشد ، اما دوست بودن آمریکا کشنده است.
ثروتمندترین کشور با قدرتمندترین ارتش جهان دو تریلیون دلار برای جنگ افغانستان هزینه کرد ؛ از زمان حمله به افغانستان در سال 2001 بالغ بر 775 هزار پرسنل نظامی در این کشور مستقر شدند و به مدت دو دهه آموزش دیدند و هنگامی که تصمیم به خروج گرفتند ،نیروهای افغان ظرف یک هفته تسلیم شدند.
همه این ها این سوال را به ذهن متبادر می کند که آیا افغانستان پایان قرن آمریکا را رقم می زند یا این فقط یک شکست موقت در تسلط این کشور بر جهان است؟
گمانه زنی ها حاکی از آن است که تحولات افغانستان پایان قرن آمریکا است به نظر می رسد اشتهای واشنگتن برای وارد شدن به درگیری برای حفظ سلطه جهانی اش در حال کاهش است.
در واقع ، زمان های مشابه دیگری در تاریخ وجود دارد که در آنها آمریکا از خود ضعف نشان داده است که از آن جمل می توان به حمله ژاپن به « پُرل هاربِر »، یک بندر در مجمعالجزایر هاوایی اشاره کرد که باعث از بین رفتن ناوگان آمریکا در اقیانوس آرام در سال 1941 شد.
معروفیت این بندر به خاطر حمله ارتش ژاپن به پایگاه دریایی ایالات متحده آمریکا در ۷ دسامبر ۱۹۴۱ است. در پی این حمله آمریکا وارد جنگ جهانی دوم شد و در حمله هوایی ژاپنیها ناوگان اقیانوس آرام آمریکا از جمله هفت رزمناو نابود شدند اما پس از آن آمریکا نیروی دریایی خود را بازسازی کرد.
همچنین در جنگ 1973 که در آن نیروهای مصری و سوری با حمایت اتحاد جماهیر شوروی حمله ای ناگهانی به سرزمین های اشغالی انجام دادند، هنگامی که ایالات متحده حمل و نقل سلاح به متحد خود را آغاز کرد ، تولیدکنندگان نفت عرب با اعمال تحریم نفتی به این مسئله واکنش نشان دادند که به اقتصاد آمریکا ضربه زد.
شاید هنوز برای اعلام افول ایالات متحده زود باشد ، اما دو دهه اخیر تغییرات قابل توجهی در پویایی های ژئوپلیتیک جهانی به وجود آورده است.
همانطور که فرید زکریا ، مفسر سیاسی هندی-آمریکایی در کتاب 2008 خود با نام «جهان پس از آمریکا» اظهار داشت، این واقعیت که قدرت های جدید به شدت منافع خود را تأیید می کنند ، واقعیت جهان پسا آمریکا است.
اگرچه گفته می شود که آمریکا در ابتدا یک نظم جهانی را به وجود آورد اما بعد از حمله به عراق در سال 2003 ، نه تنها با بی اعتنایی به سازمان ملل متحد ، بلکه با دروغ پردازی درباره رژیم صدام حسین که دارای سلاح های کشتار جمعی است ، ابعاد اخلاقی خود را متلاشی کرد و اعتبار نظم اقتصادی این کشور نیز با رکود بزرگ سال 2008 ، هنگامی که موسسات مالی اصلی ایالات متحده یکی پس از دیگری سقوط کردند ، آسیب دید.
همه اینها همزمان با تجدید حیات روسیه و ظهور چین به عنوان قدرت اقتصادی جهانی بود. در دهه 2010 ، نشانه هایی از بحران سیاسی-اجتماعی داخلی که آمریکا در حال عبور از آن بود ، ظاهر شد که در ظهور ترامپیسم ، بی عدالتی فزاینده نژادی که باعث جنبش زندگی سیاهان شد و فروپاشی سیستم سلامت در بحبوحه پاندمی کرونا انعکاس پیدا کرد.
حالا با مشاهده خروج تحقیرآمیز از افغانستان می توان گفت که قرن تسلط آمریکا بر جهان به پایان خود رسیده است.
امروز آنچه تغییر کرده ، اشتیاق آمریکا برای درگیری مستقیم و غیر مستقیم برای حفظ قدرت خود است و متحدان آمریکا در افغانستان و جاهای دیگر اولین کسانی هستند که افول رو به رشد آمریکا از سلطه جهانی را احساس کرده اند.
نظر شما