خبر گزاری شبستان :یکی از عقاید شیعه اعتقاد به وجود امام معصوم است . همانگونه که لازم است صفات و ویژگی های شیعه واقعی برای شیعیان روشن شود تا هر چه بیشتر خود را به ان خلق و خو و کمالات اراسته سازند . هم چنین لازم است امام خود را نیز بشناسند . در ادامه به حدیث امام رضا علیه السلام پیرامون شرایط امام اشاره میشود . امام به این نکته مهم اشاره میکنند :
« عقول در اینجا گم مىشود و دلها متحیّر مىگردد و خردها عاجز و سرگردان مىماند و چشمها فرو مىخوابد. بزرگان کوچک مىشوند و حکیمان متحیّر مىگردند و حلیمان کوتاه مىگردند و خطیبان محدود و محصور مىشوند و خردمندان به جهل اعتراف مىکنند و شاعران لال مىگردند و ادیبان ناتوان مىشوند و بلیغان عاجز مىگردند از توصیف شأنى از شئون امام یا فضیلتى از فضائل او، و همه و همه اقرار به عجز و اعتراف به تقصیر مىنمایند. و چگونه تمام صفات و فضائل او را مىتوان وصف کرد یا از کنه و ذات او سخنى گفت یا چیزى از شئون او را ادراک کرد یا بتوان کسى را بر مسند او نشاند که مانند امام بهره دهد و بىنیاز کند؟ نه، چنین نمىشود چگونه و به چه کیفیّت بتوان چنین کارى کرد...» سپس امام با تشبیه معارق عمیق و معنوی به امور محسوسه به برخی از کمالات و صفات و شرایط امام اشاره میکنند . بی شک باید مدعی شد شناخت امام تنها با زبان امام معصوم امکان پذیر است و دیگر اندیشمندان در معرفی صحیح امام معصوم به تمامه شاگردان و مبلغان امام به شمار میروند .
مرحوم محمّد بن یعقوب کلینى حدیث مىکند از عبد العزیز- بن مسلم که او گفت: ما با حضرت رضا (ع) در مرو بودیم و در بدو ورود در مسجد جامع مرو در روز جمعهاى به جماعترفتم. در آنجا از امر امامت بسیار سخن به میان رفت و اختلافات مردم را در این موضوع بیان مىکردند. پس از آن من بر حضرت رضا علیه السّلام وارد شدم و او را از بحث و خوض مردم در امر امامت مطلّع نمودم.
آن حضرت تبسّمى فرمود و سپس گفت: اى عبد العزیز این مردم جاهلند و به آراء و افکار خود گول خوردهاند. خداوند عزّ و جلّ جان پیغمبر خود را نگرفت مگر آنکه دین او را کامل نمود و قرآن را بر او فرو فرستاد که فیه تبیان کلّ شىء. در قرآن حلال و حرام بیان شده و حدود و احکام و جمیع آنچه که مردم بدانها نیازمندند همه را بیان فرموده، فقال عزّ و جلّ: ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ « سوره انعام: 6- آیه 38.». و در حجّة الوداع که آخر عمر حضرت رسالت بود این آیه را فرستاد: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً « سوره مائده: 5- آیه 3.». و امر امامت از تمامیّت دین است و پیغمبر از دنیا نرفت مگر آنکه براى امّت خود معالم دین آنها را بیان فرموده و روشن ساخت و راه سلوک آنها را نشان داد و بر راه حقّ آنها را برقرار کرد و براى آنها على علیه السّلام را راهنما و امام قرار داد، و تمام چیزهائى را که امّت بدانها محتاج هستند روشن ساخت. پس کسى که گمان کند خداوند عزّ و جلّ دین خود را کامل ننموده است کتاب خدا را ردّ کرده و کسى که کتاب خدا را ردّ کند به خدا کافر شده است. آیا آنها قدر و منزلت امام را مىدانند و محلّ و مکانت او را مىشناسند تا بتوانند براى خود امام اختیار کنند؟
«امامت قدرش بزرگتر و شأنش عظیمتر و درجهاش عالىتر و از دسترس مردم دورتر و رسیدن به حقیقت او مشکلتر است از آنکه مردم بتوانند با عقلهاى خود بدان برسند یا به آراء خود بدان دست یابند یا به اختیار خود امامى را تعیین کنند». امامت مقامى است که خداوند عزّ و جلّ به حضرت ابراهیم بعد از اعطاى نبوّت و خلّت، در درجه سوّم عنایت فرمود، و فضیلتى است که خدا او را بدان مشرّف فرمود و بدان فضیلت ثنا و مدح خود را بر آن پیغمبر بیان کرد فقال: إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً « سوره بقره: 2- آیه 124. » «من ترا براى مردم امام قرار دادم». و از مسرّتى که ابراهیم از این خطاب پیدا نمود عرض کرد: و من ذرّیّتى؟ «آیا این منصب امامت نصیب ذرّیّه من نیز مىگردد؟» خداوند تبارک و تعالى فرمود: لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ «عهد من به ستمکاران نخواهد رسید».
پس این آیه، امامت هر ظالمى را تا روز قیامت باطل نمود و امامت مخصوص به پاکان و برگزیدگان شد. سپس خداوند ابراهیم را گرامى داشته، و امامت را در آن طبقه از ذرّیّه او که اهل طهارت و صفوت بودند قرار داد ...« سوره انبیاء: 21- آیه 72 و 73.».
و پیوسته و همیشه امامت در ذرّیّه ابراهیم بود بعضى از بعضى قرنا بعد قرن ارث مىبردند تا آنکه خدا آن را به پیغمبر اکرم میراث داد .... پس این امامت اختصاص به رسول اللّه پیدا کرد و آن حضرت آن را به على علیه السّلام سپرد به امر خداوند تعالى طبق ما فرض اللّه و سپس در ذرّیّه پاک و اصفیاى از اولاد آن حضرت آنهائى که به آنها علم و ایمان داده شد، قرار گرفت. ....پس آن امامت فقط در اولاد على علیهم السّلام است تا روز رستاخیز چون پیغمبرى بعد از محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نیست. بنابر این از کجا این جهّال امام اختیار مىکنند؟
به درستى که امامت منزله و مقام پیغمبران و ارث اوصیاء است. امامت خلافت خدا و جانشینى رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و مقام امیر المؤمنین علیه السّلام و میراث حسن و حسین علیهما السّلام است. امامت زمامدارى دین و نظام مسلمین و موجب صلاح دنیا و عزّت مؤمنین است. امامت ریشه و اساس زنده، و شاخههاى بلند اسلام است. به امام است که نماز کامل و تمام مىشود و زکات و روزه و حجّ و جهاد هر یک موقعیّت و تمامیّت خود را حائز مىگردند، و نیز موجب زیادى فیىء و صدقات و به جریان انداختن حدود و احکام و منع سرحدّات و اطراف است از دستبرد تعدّیات.
امام حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام مىگرداند و حدود خدا را اجرا مىنماید و دست دشمنان و متجاوزان را از حریم دین خدا دور مىدارد و با حکمت و پندهاى نیکو مردم را به راه خدا مىخواند. امام مانند شمس عالمتاب است که طلوع نموده و جهان را به نور خود روشن مىنماید، و او بر فراز افق مکان و منزلتى دارد که دستها و چشمها را یاراى وصول به آن نیست، امام ماه شب چهارده و نور دهنده دلها است و چراغ رخشان و نور بلند و نمایان و ستاره راهنما در قطعات تاریکىهاى شدید و در وسط بیابانها و زمینهاى خشک و سوزان و در لجّههاى دریاها است، امام آب شیرین است در تشنگى و راهنما است بر راه سعادت و نجات دهنده است از سقوط و هلاکت، امام آتشى است بر فراز تپّهها و موجب حرارت است براى افرادى که خود را بدان گرم مىکنند و راهنما و دلیل است در مواضع هلاکت، کسى که از امام جدا شود هلاک گردد. امام ابر پرباران و باران درشت و فراوان و خورشید نور دهنده و آسمان رحمت سایه گستر و زمین صاف و بىخاشاک و چشمه پر آب حیات و منبع آب و گلستان فضائل است.
امام انیسى است با مهر و شفقت، و پدرى است با رحمت و عطوفت و برادرى است عدیل و مهربان و چون مادرى است با کودک خردسال خود نیکو و رئوف، و ملجأ و پناه بندگان است در شدائد و مهمّات. امام امین خدا است بر آفریدگان او و حجّت اوست بر بندگان او و خلیفه اوست در بلاد او، و دعوت کننده مردمان است به سوى او، و منع کننده مفاسد و موانع است از حرم او، امام از هر گناهى منزّه و از هر عیب و نقصى مبرّى است.
خداوند او را مخصوص به علم نموده و موسوم به حلم فرموده است و نظام دین و عزّ مسلمین و قهر و غضب بر منافقین و هلاکت کافرین است. امام یکّه و فرید زمان است که هیچ کس را یاراى نزدیکى به مقام او نیست و هیچ دانشمندى هم طراز و هم رتبه او نه، و نه از براى او بدلى یافت شود و نه مثل و مانندى، خداوند بخشاینده و کرم کننده او را بدین فضائل بدون طلب و اکتساب مخصوص گردانیده است. بنابر این چه کسى را قدرت معرفت امام است، یا مىتواند او را اختیار کند هیهات هیهات!
عقول در اینجا گم مىشود و دلها متحیّر مىگردد و خردها عاجز و سرگردان مىماند و چشمها فرو مىخوابد. بزرگان کوچک مىشوند و حکیمان متحیّر مىگردند و حلیمان کوتاه مىگردند و خطیبان محدود و محصور مىشوند و خردمندان به جهل اعتراف مىکنند و شاعران لال مىگردند و ادیبان ناتوان مىشوند و بلیغان عاجز مىگردند از توصیف شأنى از شئون امام یا فضیلتى از فضائل او، و همه و همه اقرار به عجز و اعتراف به تقصیر مىنمایند. و چگونه تمام صفات و فضائل او را مىتوان وصف کرد یا از کنه و ذات او سخنى گفت یا چیزى از شئون او را ادراک کرد یا بتوان کسى را بر مسند او نشاند که مانند امام بهره دهد و بىنیاز کند؟ نه، چنین نمىشود چگونه و به چه کیفیّت بتوان چنین کارى کرد؟ در حالى که او مانند ستارهاى است بر فراز آسمان، کجا مىتوانند مردم او را به دست گیرند، و توصیف کنندگان از حقیقت اوصاف او سخنى گویند؟ با این حال مردم کجا مىتوانند امام را اختیار کنند و عقلها کجا مىتواند این حقیقت را درک کند و کجا مىتواند مانند امام کسى دیگر پیدا شود؟
آیا شما چنین گمان مىبرید که امامت در غیر آل رسول اللّه محمّد بن عبد اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم یافت مىشود؟ سوگند به خدا که نفسهاى آنها به آنان دروغ گفت و امانىّ و آرزوهاى باطل در دلهاى آنان جا گرفت و بنابر این بر مکان سخت و مرتفعى، و بر نردبان لرزان و صعبى بالا رفتند که ناگهان قدمهاى آنان از فراز به پائین بلغزید. آنها چنین خواستند که امام را با عقلهاى ناقص و پریشان و گرفتار هوى و هوس خود تعیین کنند و با آراء گمراه کننده خود نصب نمایند پس هر چه بیشتر کوشیدند بیشتر دور شدند ...و حقّا قصد مطلب صعبى نمودند و با افک و دروغ سخن گفتند و گمراه شدند گمراهى آشکارى و در حیرت و سرگردانى در افتادند زیرا با بصیرت امام را ترک گفتند....از اختیار خدا و اختیار رسول خدا و اهل بیت رسول خدا اعراض نموده و به اختیارات خود گرویدند .....
امامت فضل خداست، کسى را که بخواهد مىدهد و خداوند داراى فضل عظیمى است. چگونه براى آنان اختیار تعیین امام است؟ در حالى که امام عالمى است که براى او هیچ چیز مجهول نیست و نگهبان و حافظى است که به هیچ وجه فتور و سستى در او پیدا نمىشود. معدن قدس و طهارت است، و چشمه تقوى و زهادت، و علم و عبادت، اختصاص یافته به دعوت رسول، و نسل پاک بتول، در نسب او گفتگو و طعنى نیست، و هیچ ذى حسب و اعتبارى را یاراى نزدیکى به مقام او نه. از بیت قریش است و از خاندان بلند مرتبه هاشم و از عترت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و الرّضا من اللّه عزّ و جلّ. از تمام اشراف شریفتر و شاخهاى از عبد مناف. علمش پیوسته زنده و بیدار، حلمش کامل و استوار، در انجام وظائف امامت قادر و توانا است، و بر سیاست عالم و دانا، پیروى او از ناحیه خدا بر همه خلق واجب آمده، و به امر خداوند عزّ و جلّ قائم شده، نصیحت کننده بندگان خداست، و نگهدارنده دین و آئین خدا.
خداوند به انبیاء و ائمّه صلوات اللّه علیهم توفیقى خاصّ عنایت نموده و از خزانه علم و حکم خود چیزهائى به آنان مرحمت فرموده است که به دیگران نداده،بنابر این علم آنها عالىتر و رفیعتر از علم تمام اهل زمان است. خدا مىفرماید: أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدى فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ «1». و نیز فرماید: وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً «2». و درباره طالوت گوید: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ «3». و به پیمبرش صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرموده: أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ وَ کانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظِیماً «4». و درباره ائمّه از اهل بیت او و عترت او و ذرّیّه او صلوات اللّه علیهم فرموده است: أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهِیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظِیماً* فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ کَفى بِجَهَنَّمَ سَعِیراً « سوره یونس: 10- آیه 35. سوره بقره: 2- آیه 269. سوره بقره: 2- آیه 247. سوره نساء: 4- آیه 113. سوره نساء: 4- آیه 53- 54.».
چون بندهاى را خدا براى ولایت و سرپرستى امور بندگانش اختیار کند سینه او را براى تحمّل این بار، منشرح و گشاده مىدارد و در دل او چشمههاى حکمت قرار مىدهد و پیوسته از علوم خود بدو الهام مىنماید به طورى که دیگر از جواب فرو نخواهد ماند و از راه صواب حیران و سرگردان نخواهد شد، و بنابراین او به عصمت الهى معصوم و به تأیید و توفیق او مؤیّد و موفّق خواهد بود، از هر گونه اشتباهى یا لغزش و خطائى مأمون و مصون خواهد بود. و این مقام را خدا به او اختصاص داده تا بر بندگانش حجّت بوده باشد و بر آفریدگانش شاهد و گواه و ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ « سوره جمعه: 62- آیه 4.».
آیا کسى مىتواند این ملکات را داشته باشد و قدرت بر وظائف امامت را دارا باشد تا او را انتخاب کنند؟ یا اینکه مختار و منتخب آنان داراى چنین صفاتى است تا او را مقدّم دارند؟ سوگند به بیت اللّه که از حقّ تجاوز کردند و کتاب خدا را چنان به پشت سر انداختند گویا که اصلا بر آن دانا نبودند. در کتاب خدا راه هدایت مشهود و شفاى از هر گزند و مصیبتى معلوم بود لکن آنرا به دور انداختند، و از اهواء و خیالات خود پیروى کردند. خداوند آنان را مذمّت نموده و وجهه بصیرت آنها را برو در افکنده، دیده دل آنان را کور و قلب آنان را هلاک و تباه فرموده است....
برای متن کامل حدیث نورانی امام رضا علیه السلام رجوع کنید به :
اصول کافى» ج 1 ص 198
امام شناسى، ج2، ص: 109
روح الله دارائی
پایان پیام /
نظر شما