در خدمت و خیانت حسین علایی

علایی به مانند سیاه مشق های نوری زاد به سیاق روشنفکرنماها بیشترین خوراک تبلیغاتی را برای رسانه های اپوزیسیون فراهم کرد و به همین دلیل مکاتبات او با ابعادی وسیع از سوی تمامی رسانه های ضد انقلاب پوشش داده شد.

خبرگزاری شبستان: محمد نوری زاد، نویسنده و فیلم سازی که در سال 88 شیب استحاله اش به طور کامل تکمیل شده بود، پس از حوادث انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به نگارش نامه های انتقادی علیه مسائل روز روی آورد و در نامه پانزدهم خود از تعدادی از شخصیت های سیاسی ارشد سابق و کنونی کشور، روحانیون و مراجع تقلید، نمایندگان مجلس و دیگران خواسته بود تا با او در نگارش این نامه ها شریک شوند.
در آن فهرست، سردار حسین علایی نفر سیزدهم بود که نوری زاد از او به عنوان "پاسداری فهیم، تیزبین، اهل مطالعه، منصف، مردمی، پاک، جنگ دیده، جهان دیده، به روز، مومن، صبور و اهل مدارا" نام برده بود.
 

پس از این فراخوان بود که علایی به مانند سیاه مشق های نوری زاد به سیاق همه‏‌ی روشنفکرنماها بیشترین خوراک تبلیغاتی را برای رسانه های اپوزیسیون فراهم کرد و به همین دلیل مکاتبات او با ابعادی وسیع از سوی تمامی رسانه های ضد انقلاب پوشش داده شد.
یادداشت کنایه آمیز علایی فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران در دوران هشت سال دفاع مقدس با توجه به انتقادات و تشبیهات شدیداللحن آن به مناسبت سالگرد تظاهرات 19 دی ماه 1356 در روزنامه اطلاعات منتشر شد. ایشان در این یادداشت پرسش‌هایی از زبان شاه سابق ایران مطرح کرده که کنایه‌های فراوانی در این پرسش‌ها دیده می‌شود.
علایی در این مقاله با نام " قیام 19 دی از نگاهی دیگر" در لفافه قیام 19 دی مردم قم در سال 56 را به قضایای پس از انتخابات88 شبیه دانست و به زعم خود راهکارهایی را برای برون رفت از قضایای فتنه به نظام جمهوری اسلامی پیشنهاد کرد.
روز 19 دی ماه سال 1356 سر آغاز قیامی بود که ظرف حدود یک سال توانست شاه را از کشور بیرون کند و به نظام سلطانی 2500 ساله در ایران پایان دهد. در این ماجرا روزنامه اطلاعات که توسط یک سناتور حکومت پهلوی اداره می‌شد مقاله‌ای را با عنوان ارتجاع سرخ و سیاه علیه امام خمینی به چاپ رساند که انتشار این مقاله موجب شد تا مراسم چهلم‌ها در ایران به راه بیفتد و رژیم شاه ظرف یک سال در شیب تند سراشیبی سقوط قرار بگیرد.
احمد رشیدی مطلق، امضایی بود که پای مقاله ای با عنوان "ایران و استعمار سرخ و سیاه" در روزنامه اطلاعات در تاریخ 19 دی 1356 ثبت و در آن انتقادات تندی از امام خمینی(ره) شده بود. البته بعد ها مشخص گردید که داریوش همایون، روزنامه نگار و وزیر اطلاعات و جهانگردی دولت جمشید آموزگار را نویسنده آن مقاله بود.
 

اکنون این سوال در ذهن هاست که چرا حسین علایی به بهانه‌ی قیام 19 دی، جمهوری اسلامی را با رژیم شاهنشاهی آن‌هم در روزنامه‌ی اطلاعات مقایسه ‌کرد! روزنامه ای که در هر دو حکومت، به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی حمله می‌کند!
و امروز حسین علایی با طرح سئوالات خیالی که محمد رضا پهلوی از خود می پرسد به مانند احمد رشیدی مطلق پا جای پای داریوش همایون وزیر اطلاعات رژیم پهلوی گذارد و از تریبون روزنامه اطلاعات، عملکرد روشنگرانه نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران را مورد هتک حرمت قرار داد.
این فرمانده سابق سپاه در این یادداشت تعدادی پرسش احتمالی از زبان محمدرضا شاه پس از سقوط نظام پهلوی مطرح با واژگونه نمایی تاریخ و تحریف تاریخ انقلاب، ساختار نامشروع و غیر مردمی رژیم پهلوی را با جمهوری اسلامی مقایسه کرد حالا به پرسش های آقای حسین علایی توجه کنید؛
 

جناب آقای علایی
قَالَ اللهُ الْعَظِیمُ :«وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاماً»
سلام علیکم
1ـ در ابتدای پرسش هایتان به مخاطبان فهمانده بودید که اگر شاه در واکنش به حضور مردم در مجالس ترحیم فرزند امام خمینی سعه صدر به خرج می‌داد و با آن مقاله توهین‌آمیز مردم را تحریک نمی‌کرد و یا اگر اجازه پاسخ به آن مقاله را در همان روزنامه می داد، حکومت پهلوی دوام بیش‌تری پیدا می نمود.
در ابتدا لازم است که در پاسخ به پرسش های توهمی جناب علایی که از زبان پهلوی دوم قرائت می شود، اذعان نمود که بزرگ ترین اشتباه ایشان قیاس مبارزات مردم ایران در سال های قبل از انقلاب با جنبش به وجود آمده در سال 88 است و متاسفانه اشتباه دیگر ایشان، مستند سازی این توهمات با فراموش نمودن ریشه های اصلی انقلاب اسلامی است که علت اصلی قیام ملت ایران را فقط به درج مقاله ایی در روزنامه اطلاعات منحصر کرده اند و گویی اگر این مقاله در آن تاریخ در روزنامه اطلاعات درج نمی شد هرگز انقلاب اسلامی رخ نمی داد. غافل از اینکه علت اصلی در رویگردانی مردم از حکومت طاغوت بسیار عمیق تر از آن چیزی بود که ایشان مطرح نمودند.
گفتنی است این ادعا در حالی مطرح می‌شود که امام خمینی از سال 42 مستقیما شاه را نشانه گرفته و جهت و حرکت انقلاب را به سمت سرنگونی شخص شاه و اصل و اساس حکومت پهلوی قرار داده بودند.
بنابراین خلاصه کردن انگیزه های و ریشه های انقلاب به درج مقاله ای در یک روزنامه ظلمی آشکار به تمامی کسانی است که از سالیان قبل برای رویش انقلاب تلاش نمودند و در واقع تحریف آشکار تاریخ انقلاب است.
 

2ـ راستی در ادامه سوالات نگران ندادن مجوز به مردم معترض در راهپیمایی مسالمت‌آمیز بودید و با کنایه ای مشهود تعبیر اردوکشی و زورآزمایی خیابانی را زیر سوال بردید.
جناب علایی همرزمان سابقتان در پاسخ بدین سوالتان شما را به یاد سال های حیات حضرت امام انداختند و جلوگیری از اردوکشی خیابانی علیه انقلاب اسلامی و احکام اسلام و اعتراض جبهه ملی و ملی‌گراها را برایتان بازخوانی نمودند.
راستی جای بسی سوال است که چگونه دم از راهپیمایی مسالمت آمیز می زنید؟ نکند شما هم به مانند اسلاف در آن دست از آب ها پروژه شکست خورده جنگ نرم را قبول ننموده اید؟ در آن جنگ احزابی که علیه جمهوری اسلامی به راه افتاده بود تمامی دشمنان نظام از منافقان تا بهاییان حضور داشتند آنوقت شما دم از چه می زنید؟ در روز 25 خرداد معترضین به نتایج انتخابات به تعبیر خود راهپیمایی سکوت و مسالمت آمیز به را انداختند اما چرا در آن روز در پی فتح مراکز نظامی برآمدند؟در واقع مجوز دادن به راهپیمایی سران فتنه مجوز دادن به دیکتاتوری و از بین بردن قواعد مردم سالاری دینی بود.
همچنبن مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه 29 خرداد88 متذکر این مطلب شدند که انتخابات برای این است که در صندوق های رأی معلوم شود که مردم چه می خواهند نه در کف خیابان ها.
 

3ـ ادامه پروسه کشته سازی درگیری ذهنی بعدی شما بود که بدون فرم بدان دامن زدید.
البته شاید ساده انگارانه باشد که بگوییم فتنه ای بدین عظمت بدون تلفات به پایان رسید اما این سوال نیز ظاهرا در ارتباط با پروژه کشته سازی این جریان در ذهن سردار علایی شکل گرفته است که سران فتنه آن را دنبال می کردند که با تمامی تلاشی که کردند در این قضیه کامیاب نشدند.
 

4ـ اما در سوال بعدی شما که گویی به زعم تان تهدید در آن نهفته است از حصر کردن بعضی از بزرگان نگران بودید.
اجازه بدهید این مورد را نیز همرزمان تان پاسخ گویند همانانی که مدعی شدند که ناروا و بی‌پروا حق نمک خوردن را پاس نداشتید و نمکدان را شکستید.
سردار این فرماندهان در پاسخ نامه شما خیانت بزرگ کسانی را که خود را در حلقه اول یاران خمینی می‌دانستند و با همین پوشش به‌دنبال ضربه زدن به انقلاب بودند را به خاطر تان آوردند و همراهی و هم‌داستانی و حمایت عجیب یکی از شخصیت‌های مطرح مذهبی که عنوان مرجعیت شیعه را نیز با خود داشت، و با خیانت و جفای حاصل عمر امام(ره) به استاد خویش و انقلاب اسلامی را به یادتان آوردند.
راستی آن ایام هم به حضرت روح الله نهیب زده بودید که چرا حامی کودتای نوژه را که عمری در کسوت مرجعیت به سر می برد، حصر خانگی کردند؟


5ـ و در آخر با کنایه ای توخالی اتهام زدن به مردم را دلیل سقوط از مسند قدرت دانسته بودید.
مسند قدرت؟! سردار بزرگوار کاش به ادبیات حضرت روح الله در ارتباط با حکومت وقدرت رجوع می کردید تا این گونه پنجه بر آفتاب نمی کشیدید. بعد از انتخابات 88 کسی با سران فتنه کاری نداشت و مقام معظم رهبری به کرات در صدد حفظ ایشان بودند ولی سران فتنه خود خواستند که خود از کشتی انقلاب پیاده شوند و با اتخاذ مواضع غیر مسولانه پازل دشمن را تکمیل نمایند.
 

راستی پس از انتشار نوشته تان، از سوء تفاهم‌ها و سوء برداشت هایی که ‌ایجاد شده بود ناراحت بودید و با انتشار یادداشتی به ارایه توضیحاتی در این ارتباط پرداختید و مدعی شدید که تا کنون تمام عمر خود را در راه مخالفت با استبداد و برپایی نظام مردمی جمهوری اسلامی و دفاع از ماهیت انقلاب اسلامی و مقابه با سلطه ی استکبار به ویژه در دوران جنگ تحمیلی صرف کرده‌اید و همچنان بر این صراط مستقیم استوار خواهید بود تا به مملکت آسیبی نرسد.
اما در پاسخ تان جمعی از سرداران سپاه پاسداران که همان همرزمان سابق تان هستند با نگارش نامه‌ای خطاب به جنابتان مسایلی را مطرح نمودند که شنیدن آن خالی از لطف نیست:
کمی به اطراف خود بنگرید، در چه اردوگاهی قرار دارید و با چه کسانی هم‌نوا و هم‌سو شده‌اید. آیا در اطراف‌تان چهره‌های پلیدی نمی‌بینید که دیروز در اردوگاه انقلاب و همراه و هم‏پای شهدا به نبرد با آنان برخاسته بودید؟
چرا امروز به‌جای مقابله، به شما لبخند می‌زنند و برای گل هایی که به جبهه انقلاب اسلامی می‌زنید، برای‎تان هورا می‌کشند و تشویق‎تان می‌کنند؟
حقیقتاً چه‌کسی از بی‌انصافی‌هایی که در حق انقلاب اسلامی و رهبری فرزانه آن کردید، احساس خوشنودی می‌کند و از سوی دیگر ببینید خریدار ادعاهای اهانت آمیز شما کیست؟
استکبار جهانی چقدر باید سرمایه گذاری کند تا چهره انقلاب اسلامی را تاریک و منکدر نشان دهد؟ این درد را به کجا بریم که شاهد باشیم کسانی امروز این خدمت را برای دشمن به رایگان انجام می‌دهند و سرمایه بزرگ افتخار دوران جهاد و ایثار را به‌ثمن بخس به معاندین نظام هدیه می دهند؟
پس ای عزیز چه شده است که امروز، بر خلف صالح خمینی کبیر که همچون امام شهیدان سلوک می‌نماید و با خردمندی و فرزانگی کشتی انقلاب اسلامی را از طوفان فتنه‌ها به در می‌آورد و خار چشم دشمنان کوردل است، با تیر زهرآلود قلم خویش این‌چنین جفا روا می‌داری؟
برگردید و بازتاب مقاله و مواضع خود را در رسانه‌های جبهه کفر و استکبار، نفاق و صهیونیسم جهانی مورد بررسی قرار دهید. آیا نمی‌بینید که ادعاهای شما را و نیش قلم‌تان، نوش جان آنان شده و لبخند رضایت بر لبان آنها نشانده است؟
برادر عزیز!
درد دیگری نیز بر دل‌های همسنگران‏تان سنگینی می‌کند، درد لبخند دشمن.
و العاقبه للمتقین.
پایان پیام/

کد خبر 99034

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha