به گزارش خبرگزاری شبستان و به نقل از روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، علیرضا قزوه، معاون رایزنی فرهنگی ایران در دهلینو، شاعر و پژوهشگر در ابتدای این نشست مجازی، ضمن ارائه اطلاعاتی درباره مکان دقیق آرامگاه حافظ در حافظیه شیراز گفت: در مورد سنگ قبر حافظ این نکته حائز اهمیت است که سنگ قبر فعلی، مکان دقیق آرامگاه او نیست؛ بلکه به دلیل آخرین تعمیراتی که در آنجا صورت گرفت، مجبور شدند که سنگ قبر را در مکان فعلی تعبیه کنند.
وی ادامه داد: مکان دقیق آرامگاه حافظ، در کنار اولین ستون دست چپی است که پس از ورود به حافظیه از سمت خیابان به آن وارد میشوید. نکته دیگر اینکه در جوار حافظ، اهلی شیرازی، از شاعران نامدار شیعی، نیز به خاک سپرده شده است که البته متأسفانه سنگ قبر او نمودی ندارد.
وابسته فرهنگی ایران در دهلینو به جایگاه حافظ در هندوستان اشاره کرد و افزود: در هندوستان حسن دهلوی به «سعدی هند» و عبدالملک عصامی به «فردوسی هند» شهرهاند، اما حافظ هند نداریم؛ زیرا رسیدن به چنین مقامی دشوار و دستنیافتنی است.
وی یادآور شد: یکی از نخستین شارحان حافظ که به خدمت حافظ هم رسیده بود، میرسیدعلی همدانی است که در کشمیر مقام و منزلت بالایی داشته و آرامگاه او هماکنون در کولاب تاجیکستان است.
حافظ شیرازی؛ محبوبترین شاعر فارسیزبان
سیدمحمود سجادی، شاعر پیشکسوت، نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه حافظ شاعر خوشبختی است، اضافه کرد: او در میان فارسیزبانان دنیا شهرت و محبوبیت خاص و به حقی دارد. هیچ کس بیدلیل محبوب و هیچکس بیبهانه منفور نمیشود. شعر حافظ در آن جایگاه رفیع هنری است که به دل مینشیند.
وی با بیان اینکه حافظ شاعر همیشه است، یادآور شد: شعر حافظ هنرمندانه و او شاعری هنرمند است. حافظ شاعری متدین و حافظ قرآن کریم بوده است، او را میتوان شاعر عارف و متعهد در قبال مردم نیز دانست. حافظ شاعری دانشمند بود و شعر شاعران پیشتر از خود را نیز خوانده بود. اما قبل از همه اینها، او یک شاعر هنرمند است. هرآنچه بیان میکند، چه در حوزه شعر عاشقانه و عارفانه، شعر اجتماعی و خداپرستانه، زیبا هستند. زیباییشناسی در شعر حافظ یک شاخصه آشکار است. او حتی وقتی تنگدست بوده و از کسی توقعی داشته، آن را هنرمندانه و با رعایت عزت نفس بیان میکند و میگوید: بهار میگذرد، دادگسترا دریاب/ گذشت موسم و حافظ هنوز می نچشید...
سجادی با بیان اینکه حافظ مرتباً شعرهایش را ویرایش کرده است، گفت: شاید بسیاری نسخه بدلها نتیجه همین ویرایشهای حافظ بوده است. او در زمانه خود در ایران و دیگر نقاط جهان نیز مشهور بود.
این شاعر پیشکسوت اضافه کرد: حسن تخلصهای حافظ، ستایش شعرهای خود اوست که در ادبیات از آن با عنوان «مفاخره» یاد میکنند. اما او بیهوده خود را نستوده است، شاید یکی از اولین حافظشناسان خود او بوده است. او شعرهایش را برای دوستان ادبدوستش میفرستاد تا حک و اصلاح شود. البته او هر انتقادی را نمیپذیرفت و در مقابل نظر نادرست ایستادگی میکرد. او شاعری و مقام سخندانی خود را مطرح میکند و از نکتهگیران و حاسدان میپرهیزد.
رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر، نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه حافظ آیینه خودشناسی و پاسخ چیستی و هستی است، گفت: او سند هویت ایرانی اسلامی ماست. شعر او تجسم هنری اراده ملتی فرهنگمدار و انساندوست است که در برابر تهاجم وحشیانه مغول به مدد ارزشهای والای انسانی نه تنها قد خم نمیکند، بلکه روح وحشی ایلخانان مغول را در نسیم فرهنگ خویش رام میکند و به تسلیم وامیدارد.
به گفته این منتقد ادبی؛ حافظ کیمیاگری است که با قدرت عشق و به مدد صفای باطن، نفس سلیم و اندیشه بلند خویش در جان جهان طرحی نو درمیاندازد و دشمنان را به دوستانی همراه تبدیل میکند.
اسماعیلی ادامه داد: حافظ پژواک فریاد در گلو شکسته ملتی است که در فتنهخیز حوادث استوار ایستاده است. او نمونه کامل انسانی است که همه قابلیتها و ظرفیتهای انسانیاش به مدد فطرت پاک الهی به فعلیت درآمده است. انسانی که تجسم کامل کرامت، مناعت طبع و عزت نفس است:
گرچه گردآلوده فقرم، شرم باد از همتم
گر به آب چشمه خورشید، دامن تر کنم
این شاعر با بیان اینکه در واقع ما در آینه غزلهای روشن او سیمای آرمانی خود را به تماشا مینشینیم؛ سیمای انسانی که باید باشیم و اکنون نیستیم، یادآور شد: علیرغم شهرت حضرت لسانالغیب در میان ایرانیان، از نظر سلوک و رفتارشناسی دینی همچنان ناشناخته است؛ زیرا ما پیش و بیش از آنکه دلبسته کلام و مرام حافظ باشیم، دلبسته نام و آوازه او هستیم و به دیوان حافظ بیشتر به چشم یک فالنامه نگاه میکنیم تا حالنامه. بهتر است این سؤال را از خود بپرسیم که حافظ را چقدر میشناسیم؟ غیر از اینکه دیوان او را به عنوان یک کالای لوکس بر تاقچه اتاق گذاشتهایم و در مناسبتها از او میخواهیم که همانند یک فالگیر غیبگویی کند. ما او را آنچنان که دوست داریم میشناسیم، حافظی که فرسنگها با آنچه بود فاصله دارد.
وی تأکید کرد: اگر او را بهتر میشناختیم، امروز وضعیت بهتری در حوزههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و ... داشتیم. ما در شعار بسیار و بسیار او را میستاییم اما در عمل گوشمان به حرفهای او بدهکار نیست و به دنبال تحقق آرمانهای روشن و انسانسازش نیستیم یا از تحقق آن به هر علت عاجزیم.
جایگاه و تأثیرات ادبی ـ اجتماعی حافظ در تاجیکستان
ضمیره غفارآوا، از خجند تاجیکستان نیز در ادامه این نشست گفت: حافظ شاعری انسانپرور و سخنوری ملکوتی بود که اهل ادب در جهان با احترام از او یاد میکنند. شاعران ماوراءالنهر از زمان زندگی او مخلص و معتقد به این شاعر شیرینکلام بودند و از غزلیات حلاوتبخش او وام میگرفتند و از معانی بلند اشعار او، بهره معنوی برمیداشتند. اشعار حافظ را از مکتب تا رسیدن به مراحل کمال دانش، میخواندند و حتی بر سر گهواره کودکان نوزاد، در برابر قرآن دیوان حافظ را میگذاشتند.
وی به کوششهایی که در سالهای اخیر برای معرفی حافظ به مخاطبان تاجیکستانی انجام شده نیز اشاره و اضافه کرد: امروز نیز کلام آسمانی حافظ در مدنیت و حیات تاجیک مقام بزرگ و شایستهای دارد. از صدرالدین عینی گرفته تا ابوالقاسم لاهوتی و لایق شیرعلی و دیگر شاعران جوان تاجیک از میراث منظوم او بهره میبرند. دیوان حافظ بارها به الفبای امروز تاجیک به طبع رسیده است. اولین چاپ دیوان او در سال 1940 منتشر شد. سپس منتخب اشعار و گزیده اشعار او بارها در تاجیکستان منتشر شده است.
غفارآوا ادامه داد: از آخرین آثاری که در این رابطه منتشر شده، «کلیات حافظ» به کوشش محمدصدیق کامل است که در سال 2001 به چاپ رسیده است. درباره زندگی او نیز تحقیقات علمی در تاجیکستان انجام شده است که از جمله این موارد میتوان به مجموعه مقالاتی در این رابطه با عنوان «جشننامه حافظ» یاد کرد که در جشن 650 سالگی حافظ منتشر شده است. اکثر این 13 مقاله از جانب دانشمندان زبردست تاجیک نوشته شده است.
مقصود حیدریان، شاعر و منتقد افغانستانی، نیز در ادامه این نشست با اشاره به جایگاه حافظ در افغانستان گفت: حافظ و شعر او را میتوان از دو وجه مخاطبان خاص و مخاطبان عام مورد بررسی قرار داد. بسیاری از نخبگان جامعه افغانستان، حافظ را عصاره شعر هزار ساله فارسی میدانند و معتقدند که او به همین علت در میان مردم محبوبیت دارد.
وی ادامه داد: در میان جامعه دانشگاهی و تحصیلکردگان نیز هستند کسانی که در رشتههای دیگر تحصیل کردهاند، اما به شعر حافظ علاقه دارند. حتی در میان مردم افغانستان هستند کسانی که سواد خواندن ندارند، اما علاقهای به لسانالغیب دارند.
این منتقد افغانستانی اضافه کرد: من در پنجشیر بزرگ شدهام. در این منطقه مردم حافظ را بعد از پیامبران الهی دوست دارند. بعد از قرائت قرآن در مسجد یا مدرسه(مکانی که علوم دینی آموزش داده شود)، به شاگردان حافظ را آموزش میدهند؛ یعنی افرادی که علوم دین میخوانند، با خط فارسی به واسطه شعر حافظ آشنا میشوند. در افغانستان اهالی دین و روحانیون تا این اندازه به حافظ ارادت دارند و او را «خواجه حافظ» خطاب میکنند. این موضوع در دیگر ولایات افغانستان نیز دیده میشود. علاقه به شعر حافظ در میان جوانان نیز دیده میشود. لهجه شعر حافظ لهجهای است که امروز در افغانستان رایج است. او از کلماتی استفاده میکند که جزو ادبیات رسمی امروز افغانستان است.
حیدریان با بیان اینکه شعر حافظ ویژگیهایی دارد که سبب شده تا شعر او همانند ستارهای در آسمان شعر فارسی بدرخشد، تصریح کرد: تأویلپذیری شعر او سبب شده تا برای هر مخاطب پیام خاصی داشته باشد. مخاطب شعر او هم میتواند روحانیون باشند و هم اهل طریقت و هم جوانان عاشق. نکته دیگر اینکه شعر او به زمان خاصی محدود نمیشود، شعر او برای همه زمانها پیام دارد.
نظر شما