به گزارش خبرگزاری شبستان، مهمان این هفته برنامه «دستخط» متولد سال ۱۳۴۳ در تهران است. در هنرستان رشته مکانیک خودرو میخوانده، اما به رغم این که در کنکور هم قبول میشود انصراف میدهد و به حوزه علمیه مجتهدی تهران میرود. پای درس اساتید بزرگی در حوزه تهران مینشیند و بعد از مدتی به مشهد میرود و در حوزه مشهد مشغول میشود و در مشهد تا مدیریت حوزه علمیه میرسد و همچنین معاون آموزش و پژوهش حوزه علمیه مشهد میشود.
سه دوره است که در مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده مشهد و کلات حضور دارد؛ دورههای نهم، دهم و یازدهم. در دوره یازدهم هم یکی از مسئولیتهای مهم را در مجلس شورای اسلامی برعهده دارد. رئیس یکی از کمیسیونهای موثر مجلس است که به شدت با احقاق حقوق مردم در تماس است و ارتباط دارد. امیدواریم بتوانیم صحبتهای خوب و موثری را با هم داشته باشیم.
در خدمت حجتالاسلام والمسلمین نصرالله پژمانفر هستیم. همانطور که بیان کردم نماینده مردم مشهد و کلات از مجلس نهم تا الان هستند و الان هم رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی هستند.
آقای پژمانفر عرض ادب و سلام دارم. خیلی خوش آمدید.
بنده هم خدمت جنابعالی، همکاران شما و همه بینندگان خوب برنامه عرض سلام و ارادت دارم.
از اینجا شروع کنیم که در دوره قبل در کمیسیون فرهنگی بودید. چطور به کمیسیون اصل ۹۰ آمدید و بعد رئیس کمیسیون اصل ۹۰ شدید؟ جایی که بزرگانی همچون آیت الله فاکر (ره) بودند که ایشان هم نماینده مشهد بودند.
بله. با توجه به ۸ سالی که در مجلس بودم در حوزه نظارت ضعفهای جدی را شاهد بودم و خیلی از دستگاهها همراهی خوبی برای اجرای قانون ندارند، لذا انگیزه من در حوزه مسائل فرهنگی کم نشده است. اولویت اول من هنوز مسائل فرهنگی است، اما در این قالب، مسائل متفاوت را پیگیری میکنم که یک بخشیاش مسائل فرهنگی کشور است. الان هم ارتباط ما با کمیسیون فرهنگی برقرار است.
به نظر میرسد خیلی از نمایندگان علاقهمند به کمیسیون فرهنگی نیستند. چون در همین مجلس یازدهم تا جایی که اطلاع دارم آخرین کمیسیونی بود که شکل گرفت و حتی چند نفر کم داشت.
البته کمیسیون فرهنگی به دلیل پیچیدگیها و مهم بودن حوزه فرهنگ و اینکه مشت پرکن نیست به حساب این که عدد و رقم نشان دهد، انگیزه خیلیها کمتر است، اما من با اعتقاد هم در مجلس نهم و هم در مجلس دهم وارد این کمیسیون شدم. در مجلس دهم که اتفاقاً تنها کسی که اولویت اول و دوم خود را کمیسیون فرهنگی انتخاب کرد من بودم. البته کمیسیون اصل ۹۰ سابقاً همین طوری بود.
از پرونده سرمربی تیم ملی فوتبال چه خبر؟ استارتی زده شد و از وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال دعوت کردید و توضیحات آنها را شنیدید و قدری با قاطعیت بیان کردید که وزارت ورزش مقصر است، چون نظارت نکرده است و بقیه به کجا رسیده است؟
در قانون اساسی اصل ۹۰ یک ماموریت فراقوهای را به مجلس داده است. آن ماموریت فراقوهای این است که مجلس به طرز کار هر سه قوه و اصلاح طرز کار هر سه قوه ورود پیدا کند. من وزیر را دعوت کردم و با ایشان این موضوع را مطرح کردیم که بالاخره طرز کار وزارت در خصوص قراردادهایی که با افرادی که با آنها قرارداد خارجی دارند، بیان شود چراکه اشکالاتی فراوانی در آنجا وجود داشت.
آن چیزی که من به آن رسیدم و الان هم داریم پیگیری میکنیم، این بود که وزارت ورزش و جوانان در این موضوع ورود درستی نداشته است. این مربی بنا بر برخی گزارشات، مربی در این سطح نبوده که این قرارداد را با او ببندند. این یک بخشی از کار است یعنی باید تائیدیه را نسبت به این موضوع داشته باشند. دوم اینکه کسی که با آن قرارداد میبندند باید کنترل کنند یعنی واحد حقوقی باید نظارت کند که این قرارداد دقیقی باشد و منافع ما حفظ شود و خطراتی متوجه طرف ما نشود.
این موارد وظایفی است که وزارت ورزش و جوانان باید داشته باشد و احراز کند و مهر تائید در این موضوع بزند. امروز بعد از اینکه این موضوع را بررسی کردیم الان به تمامی اقداماتی که وزارت ورزش و جوانان در حوزه فدارسیونها انجام میدهد، گفته ایم پیشنهاداتتان را بیاورید تا قانون آن را تصویب کنیم، یعنی از این به بعد جلوی این خطای صورت گرفته، گرفته شود.
به صورت متعدد در سطح باشگاهی شاهد هستیم مربیان خارجی، بازیکنان خارجی و شکایتهایی که میشود و هزینههایی که متحمل میشویم، چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ تحریمی و محروم شدن باشد.
بله، در آن جلسه اعلام کردم که به مواردی رسیدهایم؛ مثلاً با بازیکنی قرارداد بسته اند که این بازیکن اصلاً سلامت نداشته است و وقتی وارد کشور شده، رباط پای او پاره بود و مستقیم به بیمارستان برده شده و در یک سالی که در ایران بوده، بیشتر در بیمارستان بوده است. یک سال آمده، پولی گرفته و قراردادی بسته و بعد چندین عمل کرده و هزینههای متفاوت پرداخت شده و بعد به کشور دیگری رفته و بازی کرده است. اینها ضعفهایی است که در حوزه نظارت وجود دارد؛ باید اینها را انجام داد.
فکر میکنید جمعبندی شما چه زمانی نهایی میشود؟
ما خودمان جمعبندیمان را در این حوزه انجام دادهایم. اقداماتی که ما انجام میدهیم، این است که قوانینی که باید در این راستا وجود داشته باشد را جمع بندی میکنیم. پیشنهاداتی در مجلس داریم، پیشنهاداتی را برای وزارت ورزش و جوانان داریم و مسائلی از گزارشها داریم که به دستگاههای دیگر میدهیم.
نکته دیگری که در کمیسیون اصل ۹۰ با جدیت پیگیری میشود بحث شبکه ملی اطلاعات و پیام رسانها است.
خدماتی که امروز در فضای مجازی مردم ما دریافت میکنند واقعا قابل دفاع نیست. یعنی من نمیگویم کشورهای اروپائی و کره جنوبی را نگاه کنید که چه خبر است بلکه میگویم کشورهای اطراف ما اعم از عراق، افغانستان و ... نگاه کنیم و آن خدماتی که آنها به مردم خود ارائه میدهند با اینکه سابقهای در مقایسه با ما نداشتهاند، ببینیم قابل مقایسه هست یا خیر.
ما امروز گرانترین اینترنت را به مردم ارائه میدهیم. هزینهای که در موضوع اینترنت مردم پرداخت میکنند در مقایسه با دنیا و حتی در مقایسه با کشور افغانستان اینترنت گرانی است و ناامنترین خدمات را ارائه میکنیم که مسائل مختلف دارد. کافی است کار کسی به پلیس فتا بیفتد، تا بداند چه خبر است و چه اجحافاتی رخ میدهد.
خدمات دولت الکترونیک در کشورهای دیگر چطور است؟ برخی از کشورها که همزمان با ما شروع کردهاند، به عنوان یک کارشناس در این زمینه بیان میکنم، در کره با ما شروع شده، اما امروز خدمات دولت الکترونیک کره را ببینید چه خدماتی به مردم خود در مسائل آموزشی، بهداشت و درمان، خدمات بانکی، خدمات مسافرتی و هر چیزی که امروز در مخیله برخی از مردم ما نمیآید که میتوانند چنین خدماتی را داشته باشند در کره ارائه میشود.
امروز چه خدماتی در این زمینه به مردم ارائه میدهیم؟ علتش این است که یکسری منافعی است که برخی نمیخواهند دست از این منافع بردارند. یکی دولت است. دولتها دائماً در ارتباط با این موضوع که بتوانند بالاترین دست را در جیب مردم کنند و این منافع را داشته باشند، نقشآفرینی دارند که قصد داریم این را کنترل کنیم.
این درست است که میگویند بعد از وزارت نفت، وزارت ارتباطات بیشترین درآمد را دارد؟
بله. درآمد قابل توجهی در این موضوع دارد. این درآمدها هم باید در ارائه خدمات باید هزینه شود. امروز اینطور نیست که از مردم پول دریافت میکنیم به ازای آن خدمات به مردم ارائه میکنیم. در فضای مجازی شاید سالانه بالای ۸ - ۹ هزار میلیارد بلکه تا ۱۰ هزار میلیارد این پول را وزارت ارتباطات دریافت میکند. این پول کجا میرود؟ باید بخشی به این سمت بیاید که به مردم توسعه زیرساخت بدهد. میگویند توسعه زیرساخت انجام میدهیم؛ یعنی فیبر نوری میکشیم و یکسری کابل و سیم انجام میدهیم؛ اینکه شبکه ملی اطلاعات نیست. شبکه ملی اطلاعات یعنی حاکمیت و همه این موارد. بعد میگویند ما وزارت زیرساخت هستیم و باید زیرساختها را تامین کنیم؛ تولید محتوا کار دیگری است. میگوییم شما مقصر هستید که نتوانستهایم تولید محتوا داشته باشیم.
امروز در فضای مجازی تولیدکننده محتوا و مصرف کننده محتوا هر دو پول پرداخت میکنند. مثلاً من عکاس حرفهای هستم؛ من ۵ عکس حرفهای میگیرم و این تعداد را میخواهم در فضای مجازی بارگذاری کنم. باید پولی پرداخت کنم و اینترنت بخرم و این عکسها را بارگذاری کنم. شما هم به عنوان کسی که علاقهمند به این عکسها هستید پول میدهید و اینترنت میخرید، عکسها را میبینید. پس هم تولیدکننده و هم مصرف کننده پول پرداخت میکند.
خب طبیعی است کسی در این فضا رغبتی برای تولید ندارد. در این طرحی که پیشبینی کردهایم گفتهایم در ارتباط با این موضوع درآمدی که کسب میشود درصدی از آن را به تولیدکننده بدهید. وقتی این کار را کردند من به جای اینکه ۵ عکس بارگذاری کنم ۵۰۰ عکس در این فضا بارگذاری میکنم برای اینکه بتوانم کار کنم.
اگر این نگاه را در این فضا داشته باشیم و از اینکه تنها این نگاه وجود داشته باشد که فضای مجازی فرصتی برای دست کردن در جیب مردم و درآوردن پول از جیب مردم، بلکه به چشم فرصتی برای اشتغال نگاه کنیم بنده به عنوان یک آدم آشنا میگویم روزی که این کار شروع شود، یک میلیون تا ده میلیون اشتغال میتوانیم در فضای مجازی داشته باشیم.
این کار چرا تاکنون انجام نشده است؟
باید دیگران پاسخ دهند چرا انجام نشده است. به اعتقاد من خواسته اند منافع این فضا برای خودشان باشد. خیلی از نویسندگان وقتی نویسندگی میکنند کتاب وقتی چاپ میشود درصدی از چاپ کتاب به آنها میرسد انگیزه برای چاپ کتاب بعدی پیدا میکنند. من فیلمی میسازم وقتی در سینما فیلم من نمایش داده میشود، طبیعتاً فیلم دوم و سوم را هم میسازم و اقتصاد سینما اینجوری جلو میرود. ولیکن اگر من فیلم ساختم و به من گفتند اگر فیلم ساختید، باید این میزان هم پول پرداخت کنید، کسی رغبت نمیکند در سینما فیلم بسازد؟
نکتهای که در اینجا جای سوال است در بحث پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، جمهوری اسلامی یک پیامرسان بومی که اطلاعات را در سرورهای خودش داشته باشد، نمیتوانستیم ایجاد کنیم؟
من واقعاً این را توهین به جوانان داخل کشور میدانم. یعنی هر کسی این حرف را بیان کند، توهین به بچههای ایران میدانم.
این حرف را بیان کرده اند که ما نمیتوانیم.
یک گروهی هستند که میگویند ایرانی جماعت فقط بلد است آبگوشت بزباش درست کند و بیشتر از این نمیتواند جلو برود. اگر فرصت به ما میدادند ما میتوانستیم این کار را انجام دهیم. یک زمانی گفتند فرض کنید نرمافزارهای نشان مسیر باید «ویز» باشد! ما در این امر جنگیدیم که فرصت دهید جوانان ما کار کنند. در این قضیه اعتقاد نداریم انحصار فقط در پیامرسانهای داخلی باشد.
ما میگوییم اگر قرار است پیامرسانهای خارجی باشند و در کشور ما خدمات ارائه میکنند، اما یک دفتری در کشور داشته باشند که اگر در این پیامرسان اتفاقی افتاد جواب ما را بدهند. اگر حقوق مردم ما تضییع شد، جوابگو باشند. این کار را ما انجام میدهیم؟ خیر همه دنیا این کار را میکنند. همین پیامرسانهایی که جواب ما را نمیدهند در ترکیه دفتر زدهاند و جوابگوی مشکلات هستند.
در کمیسیون اصل ۹۰ چطور میخواهید این امر را پیگیری کنید؟
در کمیسیون اصل ۹۰ این بحث از این جهت وجود ندارد. یکسری تخلفات در این زمینه هست؛ یعنی وظایفی که وزارت ارتباطات در ارتباط با شبکه ملی اطلاعات داشته و قوانین را انجام نداده و در آن زاویه پیگیری میکنیم و پروندهای را کامل پیگیری میکنیم که بالاخره وزیر و معاونین وزیر و کسانی که کوتاهی کردهاند، پاسخگو باشند و اگر خطایی کردند لازم باشد به دستگاه قضائی معرفی میشوند. امروز والدین واقعاً نگران هستند. سطح دسترسی من با یک بچه ۵-۴ ساله باید متفاوت باشد. کجای دنیا این چنین است که دسترسی به هر اطلاعاتی برای همه یکسان باشد؟ کجای دنیا اینطور است که برای رسیدن به مسائل همه از VPN استفاده کنند و این میزان VPN در دسترس باشد که هر کاری بتوانند انجام دهند.
ما معتقدیم باید اینترنت ملی، شبکه ملی اطلاعات داشته باشیم و مردم باید انتخاب کنند که از اینترنت بین الملل استفاده کنند یا از اینترنت داخلی استفاده کنند، منتهی باید این تفاوت داشته باشد؛ خدمات و قیمت آنها متفاوت باشد. مواقعی هست که فرد میخواهد از گوگل هم استفاده کند و ما دست و بال هیچ کسی را نباید ببندیم، اما آن نیازی که من در فضای موتور جستجوی داخلی باید داشته باشم، فراهم باشد که اگر اینجا فراهم بود ما هیچگاه سراغ دیگری نمیرویم.
امروز خدمات نمیتوانیم بدهیم. این که امروز مردم سراغ کالای خارجی میروند و در فضای ... قرار میگیرند، بدلیل این است که عمل ما درست نبوده است.
شما پاسخ را دادید؛ من میخواستم جملهای از معاون وزیر ارتباطات بخوانم که خیلی خوب جواب دادید که نمیخواهیم اینترنت جهانی را قطع کنیم. ایشان میگوید حرکت به سمت شبکه ملی اطلاعات به منظور مقابله با تحریم ها، نوعی کلاهبرداری خطرناک است و لازمه پیشرفت در حوزه ارتباطات، جهانی شدن در این حوزه است.
ما از ابتدا بیان کردهایم باید یک فضایی باشد که بین خدمات داخل و خدمات بیرون تفاوتی وجود داشته باشد. اینجا باید اینترنت گران را ارزان کنیم و اگر این فضا را روی اینترنت بینالملل بردیم، سرورها را در کانادا گذاشتیم، اگر کسی میخواهد از بانک یک تراکنش بانکی بگیرد، میدانید در این عملیات هر کلیکی که انجام میدهید در کانادا میرود و برمی گردد. ما میگوییم چرا این میزان هزینه باشد؟ این خدمات لازم نیست با این شیوه ارائه شود.
برخی مواقع لازم است از سرورهایی که در کانادا است اطلاعاتی دریافت کنیم؛ حتماً برای من باید این خدمات وجود داشته باشد، اما ما پهنای باند خارجی لازم داریم، پهنای باند داخلی هم نیاز داریم، بخاطر اینکه قیمت آن یکدهم میشود.
گفتید گزارش شما درباره نهادههای دامی آماده شده است.
تقریباً آماده شده است.
گفتید با بدنههای دولت ارتباط گرفتیم و یکسری از افراد هستند و قاچاق شکل گرفته است.
بله. این را بیان کنم که این نهادههایی که امروز وارد میشود یک کیلوگرم هم به قیمت ارز آزاد وارد نمیشود! همه این نهادهها بر اساس ارز ۴۲۰۰ تومانی وارد شده است. ولی امروز چرا در بازار جو، کنجاله، سویا را با ارز ۴۲۰۰ به دست مصرف کننده نمیرسانیم؟! آزاد داریم، یعنی سویای ۱۳ هزار تومانی پیدا میشود، اما سویا با قیمت ۵-۴ هزار تومانی پیدا نمیکنید. کار در یک جایی میلنگد؛ کجا میلنگد؟
یک؛ از قدیم گفته اند وقتی آشپز دوتا میشود آش یا شور است یا بینمک! این جنایتی است که در کشور شده است. بخشی از وظایف وزارت کشاورزی را کشیدیم و به وازرت صنایع دادیم و من اسم این را جنایت میگذارم. وقتی وزارت صنایع ما واردکننده باشد و توزیعکننده کالا و نظارت در این امر، وزارت کشاورزی باشد. واردکننده از زمانی که وارد میکند تا زمانی که بدست وازرت بعدی برسد بخشی از این کالا گم میشود و ما آدرسها را هم داریم.
گم میشود یعنی چه؟
یعنی به دست افرادی میرسد که پاسخگو نیستند و یک کیلو از آن بار را تحویل بازار ندادهاند.
و این میسود افزایش قیمت مرغ و تخم مرغ!
بله. افزایش قیمت مرغ، تخم مرغ، لبنیات و هزینههای زندگی مردم. بعد در وزارت کشاورزی سامانهای به نام سامانه «بازارگاه» درست کردهاند. بخشی هم قبل از اینکه وارد این سامانه شود گم میشود. بعد در این سامانه منتقل به مصرف کننده نمیشود. در مجموع، این مسیری که ایجاد کردند به حدی درز دارد که مانند گلوله برف است که در این دستگاه آنقدر میگردد که در انتها چیزی به دست مردم نمیرسد.
اینهایی که گم میشود پشت صحنه گم شدهها کجاست؟
امروز این اطلاعات را استخراج کردهایم. به اسم میشناسیم آدمهایی که در این موضوع بار تحویل گرفته، ولی توزیع نکرده است. اینها را به دستگاه قضائی میدهیم و انتظار داریم دستگاه قضائی به اشد مجازات با این افراد برخورد کند.
این افراد سمت هم دارند؟
بله. برخی از اینها سمت دارند.
در چه سطوحی هستند؟
در سطوح مختلف هستند. یعنی معاون وزیر هم در این موضوع نقش دارد، مسئولین مختلفی در این زمینه نقش داشتند. آدمهایی که چشم خود را میبندند و این اتفاقات رقم میخورد.
فولاد چطور؟
در فولاد هم بررسیهایی کردهایم.
گزارش نهادهها یک ماه دیگر خوانده میشود؟
تلاش میکنم تا یک ماه دیگر گزارش خوانده شود. گزارش فولاد را هم آماده کردهایم، یا باید این کالا کلاً در بورس عرضه شود، یا باید آزاد عرضه شود. امروز یک بخش ناچیزی به عنوان بورس میخواهد برای قیمتگذاری عرضه میشود و بعد در بازار، یکسری نقل و انتقالات و فروشهایی صورت میگیرد که این بازار را نامتعادل کرده است.
امروز ما قائل هستیم باید کمک کنیم با بالاترین قیمت، فولاد ما در خارج کشور فروش رود و در بازارها بفروشیم و منافع آن به کشور برگردد، اما این نباید باعث شود داخل کشور تعادل بازار بهم بریزد، یعنی مصرف کننده داخلی با مصرف کننده خارجی در یک نوع رفتار قرار بگیرند.
در خصوص برخی واگذاریها مانند واگذاری ایران ایرتور شما اسم چند نفر از آقایان دولتی را بردید که در تائید واگذاری، غیرقانونی عمل کردند.
متاسفانه خصوصیسازی امروز خاطره بسیار تلخی را در کشور ما ایجاد کرده است در حالی که خصوصیسازی به عنوان بزرگترین قدم برای پیشرفت کشور میتوانست نقشآفرین باشد. ولی آن چیزی که امروز اتفاق افتاد یک نوع جنایتی است که هم راه خصوصیسازی واقعی را میبیندد و هم فسادهای مالی است که در این حوزه وجود دارد. کار را به اینجا میرساند که رئیس خصوصیسازی ما امروز در زندان است و باید جمعیتی در ارتباط با این موضوع ضرر کنند.
یک شرکت هواپیمایی که اولین شرکت هواپیمایی در کشور ما به صورت خصوصی بوده، ایران ایرتور سابقه بزرگی داشت. روزی که آن را واگذار کردند ۵ تا بوئینگ امدی داشت، ۱۴ تا توپولف داشت که البته آنها زمینگیر شده بود، چندین ساختمان در تهران، مشهد و جاهای دیگر داشت. این همه امکانات داشت و این شرکت هواپیمایی که وزیر وقت آقای آخوندی اعلام کرد که یک برند است، ولی یک کاغذی که مینویسند این عنوان شرکت هواپیمایی داشته باشد، آنها اعلام کرد هزار میلیارد و در موقعیتی اعلام کردند، ۵۰۰ میلیارد فقط برند آن ارزش دارد به ۳۴ میلیارد واگذار میکنند که سه ساله پرداخت شود! بعد از سه سال پرداخت نشده بود که با این دعواها و سروصداها بخشی را پرداخت کردند.
چقدر را الان پرداخت کردند؟
۳۴ میلیارد را پرداخت کردند، ولی نسبت به این موضوع اشکال داریم و این واگذاری پر از اشکال است که این پروندهای دارد که تقریباً مراحل آخر خودش را میگذراند.
گفته بودید پزشکان مبلغی در حدود ۶ هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان سبد مالیاتی داشتهاند.
یکی از مسائلی که من بدان اعتقاد دارم این است که باید کسی که در این کشور زندگی میکند همه چیزش شفاف باشد. ما شفافیت را از پائین شروع میکنیم یعنی به مردم میگوییم آقای کارمند که سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان دریافت میکنید شفاف هستید، بنابراین قانون مالیات باید این میزان مالیات پرداخت کنید.
بعد به یک نفر وکیل دادگستری، پزشک و ... البته نمیخواهم توهین کنم که همه اینچنین هستند، ولی خیلی از افراد فرار مالیاتی دارند. ۶ هزار و ۷۰۰ میلیارد طبق گزارشی است که مرکز پژوهشهای مجلس ارائه داده فرار مالیاتی وجود دارد. در ارتباط با این موضوع ۲۷۰ میلیارد تومان پرداخت میشود. ما حرفی نزدیم و به کسی توهین هم نکردیم. فقط گفتیم همه پرداختهایی که در نظام پزشکی میشود کما اینکه این را قانون میکنیم باید شفاف باشد.
برای پزشکان گفتیم برای این که حقوق آنها را حفظ کنیم از طریق دستگاه پز مبالغ را دریافت کنید. ما هم نگفتیم حقوق مردم را تضییع میکنید. ما گفتیم پزشکی که در مطب نشسته است، پزشکی که در بیمارستان عمل جراحی انجام میدهد، بیمارستان خصوصی و دولتی و هر چیزی که دریافت میکند از طریق دستگاه پز باشد تا این امر شفاف باشد.
در خصوص مالیاتها این نکته را بیان کردید که امروز جمعیت قابل توجهی اقشار مختلف هستند که پولشویی میکنند و اعداد بزرگی را جابجا میکنند بدون این که مالیات پرداخت کنند.
قطعاً همین طور است.
دانسته یا ندانسته؟
دانسته فرصتطلبی میکنند. یک نظامی داریم که اتفاقاً همین امروز نامهای به آقای دژپسند درباره سامانه مالیاتی زدم. ما میگوییم مثلاً قانون را مجلس میگذارد که خانههای خالی را پیدا کنید و از صاحبان آنها مالیات دریافت کنید. من الان به آقایان میگویم زحمت کشیدید، اما چطور میخواهید خانههای خالی را پیدا کنید؟
فقط با خوداظهاری میتوان این کار را درست کرد؟ که بگوییم اگر خوداظهاری نکردید، فردا مشخص شد مسئله حل میشود؟ اینچنین موضوع حل نمیشود. باید مسیر را دقیقا روشن کنیم. همه انسانها محترم هستند و باید سامانهها دقیقاً اطلاعات افراد را داشته باشند. مثلاً اگر پیرزنی که در یکی از روستاهای کهنوج گزارشش به ما رسیده که گردش مالی این پیرزن کپرنشین ۴۰۰ میلیارد تومان است، یا برخی به اعداد چند هزار میلیاردی گردش مالی داشته اند، این یعنی چه؟
آن بنده خدا به حساب او پولی را در گردش میکنند و معلوم نیست چه کسی به این حساب پول میریزد و چه کسی پول برداشت میکند. وقتی هم صاحب حساب را پیدا میکنید، یک پیرزن یا پیرمردی است که اصلا نمیداند این حساب و کتابها چیست. وقتی نگاه میکنی، د واقعاً از تمامی پزشکان فداکاری که امروز تلاش میکنند عذرخواهی میکنم، اما مروز به من گزارش میرسد که فلان پزشک گردش مالیاش در یک ماه ۲۰ میلیون تومان است و گردش مالی منشی او ۴۰۰ میلیون تومان است!
هیچ فشار مالیاتی بر طبقه ضعیف اتفاق نمیافتد مگر اینکه تعدادی فرار مالیاتی میکنند.
این سلطان شکر کیست؟ هر وقت در تلویزیون نام برده شده، چند نفر هم نامه زدهاند که چرا میگویید سلطان شکر! خب نمیشود که نگفت!
ببینید، در این قضایا یکسری از افراد توانسته اند در ارتباط با یکسری مسائل در داخل و خارج کشور رانت ایجاد کنند. وقتی میگوییم نهادههای دامی، به دلیل این است که حمایتهایی بوده که این حمایتها از یک آدم صورت گرفته است، بعد این آدم وقتی یکبار، دو بار، ده بار، ۵۰ بار خرید درشت در این نهادههای دامی میکند، آن کسی که تاجر این نهادههای دامی است جو میفروشد، سویا میفروشد، هیچ موقع نمیآید من را که رقمهای درشت را با او معامله میکند رها کند و با کس دیگری معامله کند. پس راضی است به من ارزانتر بفروشد، راضی است به من خدماتی ارائه دهد، پس من یک کسی میشوم که امتیازاتی پیدا کردهام.
این امتیازات را چطور پیدا کرده ام؟ این امتیازات را بر اساس این که به من مجوزی دادند که پول دولتی ۴۲۰۰ تومان دادند که خرید جو انجام دهم، خرید فلان کالا را انجام دهم. من صاحب یک امتیاز و امضا و عنوانی میشوم که این عنوان در خارج کشور و در داخل کشور در فضای غیررسمی امتیازاتی را برای من ایجاد میکند. این رانت است. حالا در گوشت، در شکر، در برنج، در محصولات دیگری باشد این فسادها را ایجاد میکند.
ریاست آقای قالیباف را چطور ارزیابی میکنید؟
آقای قالیباف با تمام قوا دارد تلاش میکند. طبیعتا در این امور تجربههای اول ممکن است قدری آزمون و خطا در مسیر داشته باشد، ولی امروز با تلاش و وقتی که دارد و مشاورههایی که میگیرد، به نظرم مسیر را تلاش میکند خوب جلو برود.
سفرهای استانی آقای قالیباف را میپسندید؟
سفرهای استانی برای این است که از نزدیک با مردم ارتباط برقرار کنیم؛ این خودش برکاتی دارد، اما باید از قبل برنامه داشته باشیم.
برداشت خود را بیان میکنم، علاوه بر این که در این ۴ ماه مردم خون تازهای در مجلس میبینند و امیدوار شده اند و به نظر من، سفر اولی هم که آقای قالیباف داشت بخاطر همین بود و درباره دولت میگوییم کار دولت سنگین است و واقعاً در برهه سختی کار را جلو میبرند، اما در این ۴ ماه گذری به مجلس نگاه کنیم حواشی داشته که باید هم مجلسیها دقت کنند و هم رسانه ایها درست تذکر دهند، نه این که از باب جنجال و مچگیری باشد.
مثلاً قضیه اعتبارنامه یک نماینده مجلس را داشتیم، قضیه دیوان محاسبات، حضور آقای ظریف را در مجلس داشتیم، قضیه وزیر صنعت را برای بار اول داشتیم و این دناپلاس هم داشتیم. معتقد هستید که قدری ممکن است برخی از اینها طراحی باشد و برخی هم قصور باشد؟
من نسبت به اینکه جریانی تلاش میکند مجلس را تخریب کند، در این مجلس یازدهم با یک شدتی، با توجه به اینکه اگر کسی بخواهد قضاوت کند باید کسی باشد که خودش مجالس را تجربه کرده باشد. من مجلس دهم، مجلس نهم هم بودم. اتفاقاتی که امروز میافتد در آن مجالس هم اتفاق افتاد و با شدت بیشتری بود، اما اینطور فضایی که جامعه و مردم را ملتهب کنند، نبود.
تلاش میکنند امیدواری مردم را به نظام بزنند. مثلاً همین ماشینهایی که تحویل دادند، من خودم نه ودیعه مسکن گرفته ام، نه ثبت نام برای ماشین کردم و نه ماشینی گرفتم، اما در نظر بگیرید یک نمایندهای که باید اینجا باشد میخواهد در حوزه انتخابیهاش یا اینجا رفت و آمد کند این که بگویند وسیله نقلیه در اختیار شما باشد و کسی شما را اینور و آنور ببرد، اگر به مردم این طور میگفتند کسی اعتراض میکرد؟ کسی اعتراض نمیکرد، اما مجلس گفت ما کار را مدیریت کنیم و ماشینی به این نمایندهها بدهیم که این روغن و بنزین و همه چیاش را خودتان داشته باشید و خودتان پشت فرمان بنشینید و اینور و آنور بروید.
آن کسانی که مایل هستند این کار را انجام دهند. تعدادی ثبت نام کردند و تصمیمی بود که در فضای مدیریتی گرفته شد. سابق هم این کار را انجام میدادند. سابقاً هم در مجالس گذشته این کار را انجام دادند، ولی این بزرگنمایی که در این مجلس صورت گرفت منصفانه نبود.
در عین حال نسبت به این امر اعتقاد دارم که باید برخی از آن چیزهایی که در جامعه به عنوان یک امکانات اولیه قابل قبول است، باید بگذریم. باید امروز در خدمت به مردم سر خودمان را پائین بیندازیم و تلاش کنیم خدمت صادقانه به مردم داشته باشیم. من فکر میکنم این مجلس تلاش دارد این کار را انجام دهد.
فضای ریاست جمهوری زود شروع شده است. این را قبول دارید یا طبیعی است؟
ریاست جمهوری طبیعی است از یک جهت زود شروع شده، به دلیل این که مردم کمی کنتور انداختهاند که چه زمانی میرسد که رئیس جمهور بعدی را تجربه کنند. هیچ زمانی مردم اینقدر منتظر تمام شدن و شروع بعدی نبودهاند. وقتی میخواهند لاستیک بخرند، روغن ماشین را عوض کنند، زندگی میکنند، میخواهد میوه خریداری کند میبیند این کسی که باید این موضوع را نظارت کند و جمع کند این کار را انجام نمیدهد، یا به مردم پیام میدهد که مردم به شما میگویم سرمایه خود را در بورس بریزید و بعد مردم اعتماد میکنند و هیچ کسی در موقع ضرر جواب آنها را نمیدهد.
امروز گفتند حمایتی از بورس نمیکنیم، ولی سعی میکنیم صیانت کنیم.
طبیعتاً مردم میگویند این تجربه خوبی نبود، چه زمانی این دوره تمام میشود و رئیس جمهور بعدی را تجربه کنیم. در هیچ مدتی ندیدم، مردم این حد منتظر تمام شدن این فرصت و شروع فرصت بعدی باشند.
طیف اصولگرا به نظر شما به اجماع میرسند؟ فضای انتخابات چطور میشود؟
من میگویم اصولگرا و اصلاحطلب را کنار بگذاریم. مردم منتظر هستند ببینند جریان انقلابی چه کار میکند. من امیدوارم کسی که میآید نسبت به اینکه گزینههای شایسته برای هزار نفر باشد، فکرهایی داشته باشد.
متولد سال ۱۳۴۳ در تهران هستید.
بله.
در چه خانوادهای بزرگ شدید؟ پدر چه کاره بودند؟
پدر ما در سال ۶۳ مرحوم شدند.
خدا ایشان را رحمت کند، یعنی ۲۰ ساله بودید.
بله. ایشان قبلاً راننده کامیون بودند. مادرم هم خانهدار بود و هر دو بیسواد بودند، ولی از خیلی از آدمهای باسوادی که در بحثهای مختلف دانش آموختهاند، فهم بالاتری داشتند.
چه زمانی ازدواج کردید؟
من سال ۶۴ ازدواج کردم.
چطور با حاج خانم آشنا شدید؟
همسایه ما بودند.
چند سکه مهریه بود؟
مهریه سکه بود. ما ولخرجی کردیم و ۱۴ سکه مهریه تعیین کردیم. البته خانواده ما این ۱۴ سکه را به ما بخشیدند، چون میدانستند ما آن زمان توان نداریم.
چند فرزند دارید؟
خدا به من لطف کرد و سه فرزند به من داد. یک دختر و دو پسر دارم.
در کارِ منزل کمک میکنید؟
اگر وقت داشته باشیم حتماً کمک میکنیم.
تفریح شما چیست؟
اگر الان بگوئید تفریحی نداریم و گاهی با خانواده شوخی میکنیم و میگوئیم بیشترین حد ما شما را مسافرت میبریم، مثلاً مشهد میبریم. اگر مردم سالی یکی دو بار به مشهد میروند ما سالی چندین بار میبریم و هیچ کسی به اندازه ما خانوادهاش را مسافرت نمیبرد. سابق بر این تقریباً مهمترین تفریح ما که در مجلس بودیم، قبل از مجلس، حرم بود.
سینما و تلویزیون چطور؟
سینما زیاد میروم.
می رفتید الان که کرونا محدود کرده است.
بله. با توجه به این که کمیسیون فرهنگی بودیم تقریباً هم در جشنوارهها سعی میکردم چند روز خودم را سبک از بحثهای دیگر کنم و همه فیلمها را ببینم.
آخرین فیلمهایی که دیدید و خوشتان آمد چیست؟
فیلمهایی که الان در این قضیه داریم واقعاً هیچ کدوم را خوشم نیامد. فیلمهایی که متاسفانه گیشهمدار دیده میشود و من هم گاهی برای این مسائل نگاه ماموریتی در کمیسیون میرفتم. گاهی خانوادهها به سینما میروند و میخواهند بیرون بیایند، شرمنده میشوند و گاهی وسط فیلم بیرون میزنند.
اگر گفتیم حمایتهای خود را در یک مسائلی وارد میکنیم، بالاخره من به عنوان حاکمیت خدمات و سوبسید میدهم. امروز یکی از مسائل ما در حوزه کشور مسئله خانواده و سبک زندگی است. گفتیم اگر کسی در فیلمش سبک زندگی ایرانی و اسلامی را نشان داد و روی این مسائل کار کرد و قدری در این فیلمهای خودش این ملاحظات را داشت، به درصدی که در این موضوع بود حمایتهایی انجام میدهیم.
در دنیا این کار را میکنند. هالیوود را اگر نگاه کنید، یکی از اتفاقات در آنجا این است که مسائلی که در کشور در حوزههای مختلف اعم از اجتماعی، سیاسی و ... است را استخراج میکند و آنها برای اقدامات فرهنگی سفارش میدهند. مسائل ما یا فقط مسائل آسیبهای اجتماعی است که این همه فیلم در سینمای ما ساخته میشود درباره اعتیاد، مواد مخدر، خیانت مرد به زن و زن به مرد، چند درصد مسئله این است؟
یعنی گروههای دیگر نباید سهمی در این سینما داشته باشند؟ چه کسی باید سهم اینها را در تولید فیلمها پشتیبانی کند؟ وزارت ارشاد را برای همین درست کرده اند. وزارت ارشاد باید بگوید این فیلم را میسازید برای من اولویت نیست. من این فیلم و این موضوع را اولویت میدانم. نمیگویم اگر کسی خواست این فیلم را بسازد اجازه ندهد، بسازد و سرمایهگذاری کند و فروش کند، ولی فیلمهایی با اولویت ارشاد را هم داشته باشیم. البته باید هنرمندانه ساخته شود.
سریالهای نمایش خانگی را دیده اید؟
من خیلی پیگیر نیستم. برخی از قسمتها را دیده ام و مناسب نمیبینم. من یک سوالی از وزیر ارشاد در صحن علنی مجلس کردم. وزیر ارشاد هم همین آقای صالحی بود، آقای لاریجانی را گفتم میخواهم ۴-۳ دقیقه فیلم نمایش دهم. گفت چه چیزی است؟ گفتم همین فیلمهایی که زن و بچه شما و مردم و بچههای ما در خانه خود نگاه میکنند و فیلمها نیز رسمی و قانونی است.
در نظام جمهوری اسلامی فیلتر نیست و از خدمات این نظام استفاده میکنند. آقای لاریجانی گفت من ببینم و وقتی من بخشی را نشان دادم، آقای لاریجانی گفت وای! میخواهی اینها را در مجلس نشان دهید؟
فتم مجلس مگر کجاست؟ باید نمایندههایی که در این صندلیها نشسته اند، ببینند زن و بچه آنها چه شرایطی دارند که حتی میتوانند با چندتا کلیک زدن، به چه برنامههایی برسند و به من اجازه ندادند فیلم را در مجلس پخش کنم.
حالا یک آدم ناشناس و کسی که عرصه فرهنگ را نمیشناسد چنین حرفی را نمیزند، آقای لاریجانی این حرف را میزند که ۱۰ سال رئیس صداوسیما و وزیر ارشاد هم بوده است.
بله. آقای لاریجانی به حوزه فرهنگ اشراف داشت. به من اجازه ندادند این فیلمها را پخش کنم. به نظر شما تصادفی شده است؟ نه، اینها کاشتههای ماست. ما کاشتیم و الان درو میکنیم. اگر امروز نگرانی داریم، اصلا بحث سیاسی نداریم، امروز والدینی که به هر سنی رسیده اند و با هر اعتقاد و بینش و نگاه و دینی که در کشور زندگی میکنند، میبینند آن چیزی که از خانواده میخواهند تامین نمیشود.
شما دوره انقلاب ۱۴ ساله بودید.
بله.
کار خاصی انجام میدادید؟
روزهای اول انقلاب ارتباط داشتیم. من آن زمان هنرستان میرفتم و مباحث پیروزی انقلاب و اعلامیهها و کارهایی که اینجا انجام میشد، بچههایی که همسن بودیم با همان خط نامناسب بدی که داشتیم و الان هم از نظر نوشتاری بهتر نشدیم، یکی از رفقا کاربن میگرفت و اعلامیههای امام را مینوشتیم و توزیع میکردیم.
در ایام جنگ هم جبهه تشریف داشتید؟
بله.
قبل از ورود به حوزه بود؟
قبل از حوزه من کردستان رفتم. وقتی برگشتم سال ۵۹ جنگ شروع شد.
رزمی به جبهه رفتید و مجروح هم شدید؟
من سه بار مجروح شدم. یک بار در والفجر ۸ در فاو بود، یک بار در کربلای یک شیمیایی شدیم، در کربلای ۵ هم مجروح شدیم. سومین بار طولانیتر بود و تقریباً یک سال در بیمارستان بودم.
مجروحیت شما چطور بود که یک سال در بیمارستان بودید؟
آمبولانس که عقب میآمد شرایط سخت بود. ما را آوردند خونریزی زیاد بود و پلاک را روی بدن ما نوشتند. ما را در بیمارستان حضرت زهرا (س) و بعد به اهواز آوردند. من کاملاً بیهوش بودم. فکر میکنم ۵-۴ روز و بیشتر بیهوش بودم. کسی هم مطلع نبود و مدرسهای که مشهد داشتیم، مدرسه نواب فهمیده بودند مجروح شدیم مراسمی هم برای ما گرفتند و خانواده هم درگیر بودند. بعد از یکی دو هفته توانستیم تماس بگیریم و شرایط جسمی ما برگشت توانستیم خانواده را مطلع کنیم که زنده هستیم.
چطور شد از حوزه تهران به مشهد رفتید؟
آن زمان درگیر کارهای اجرائی در زمان تحصیل بودیم. نمیتوانستیم محو در درس شویم. به قم رفتم که دیدم باز هم شرایط به نحوی است که باید هر هفته به تهران بیایم. برنامههای مختلف را شرکت کنیم، چون من در درگیریهای مختلف بودم. مثلاً در بحثهای سیاسی عضو شاخه دانشآموزی حزب جمهوری فعال بودم، در درگیری ۱۴ اسفند افرادی که از بالا پائین میانداختند یکی از آنهایی از بالا به پائین انداختند من بودم. ما مجروح شدیم و به کتابخانه مرکزی دانشگاه رفتیم.
واقعاً صحنه همین بود؟
بله. پائین میانداختند و بعد کتک هم میزدند و ول نمیکردند. بالاخره تعدادی مجروح شدند و لطمه دیدند و در کتابخانه تحصن کردند. اینطور من دیدم نمیتوانم درس و بحث را داشته باشم. گفتم یک سال از تهران میروم که شرایط منفک شود تا ممحض در درس شوم. اعتقاد من این بود باید مدتی تمام توان خود را روی درس خواندن بگذارم. به مشهد رفتیم و یک سال یک سال تمدید شد و ما در مشهد ماندگار شدیم.
کار اجرائی وارد نشدید؟
خیر. کار اجرائی وارد نشدم تا سال ۷۰ و چند بود که وارد المصطفی شدم.
جامعه المصطفی مشهد.
بله. شرایطی پیش آمد که دعوت به آنجا شدیم. در حوزه بودم و تدریس میکردم. مشغولیت من کارهای طلبگی بود.
برای طلبههای خارج از کشور تدریس میکردید.
بله. از من دعوت شد و من هم قبول کردم. معاون فرهنگی المصطفی شدم. تقریباً سه سال و خردهای و نزدیک به ۴ سال آنجا بودم که بحث انتخابات مجلس پیش آمد.
قبل از این که وارد بحث انتخابات شویم، جایگاه حوزه مشهد چگونه جایگاهی در کشور است؟
بعد از حوزه قم، حوزه خراسان بسیار قوی است و تنها حوزهای که مستقل است و زیرمجموعه قم نیست و نظام درسی، برنامهها و حتی متون درسی
این که دیدگاههای فلسفی و عرفانی و ... وجود دارد.
در هر جایی گرایشات قوت و ضعف دارد. ولیکن در مشهد سابق بر این معروف است ادبیات در حوزه مشهد قویتر است.
گفته بودید اخلاصی که در زمان جنگ بود بعد از جنگ ادامه پیدا نکرد و دولت کارگزاران منشا زندگی تشریفاتی شد.
یکی از کارهایی که در دولت سازندگی انجام شد همین تشریفاتی بود که آوردند و به شدت در مقابل این واکنش نشان داده میشد. بحثهای روابط عمومیها را راه انداختند یکسری از اتفاقات را در مجموعهها راه انداختند که اگر میخواهید با مقامی صحبت کنید چطور صحبت کنید، اگر روی صندلی نشسته است شما که مقام پائینتر هستید چطور و کجا بنشیند و چطور زانو بزنید که با ایشان صحبت کنید. اگر با مقامی میخواهید غذا بخورید چطور باشید، در جامعه ما این طور نبود. جامعه ما واقعاً ارزشی و توحیدی بود.
قبول دارید هر دولتی بغیر از دولت آقایان کارگزاران بودند بعد از جنگ در این مسیر میرفتیم؟
خیر. به این شدت نبود. دوران جنگ باید حفظ میشد. یک مقابلهای ایجاد شد و این مقابله کار هر کسی نبود. به این جا رسید که در همان دوران سازندگی اگر کسی پول داشت میتوانست بچه خود را بهترین مدرسه بفرستد، دانشگاه بفرستد. آن زمان این طور نبود و سهمیهای بود و هر کسی میرفت.
دانشگاهی را با این عنوان درست کردند که پول بدهید و دانشگاه درس بخوانید، سربازی بچه را با پول بخرید، یکسری از ارزشها در جامعه عوض شد. اینها ریشههایی است که کار هر کسی نبود. در جامعه تغییر مسیر کار سادهای نیست. ممکن است کسی اقدامات عمرانی و جاده سازی و ... انجام دهد، اما تغییر مسیر فرهنگ کار هر کسی نیست.
میگویند آقای هاشمی بود که در انقلاب سهم ویژهای داشت و دانشگاه آزاد باعث شد خیلیها به خارج از کشور نروند و برخی چنین چیزهایی را بیان میکنند.
خدمات آقای هاشمی را هیچ کسی نمیتواند بگوید خدماتی نشد، اما اینها هم بود، مجلس حق نداشت آن چیزی که لایحه میفرستد ... زمانی که خود آقای هاشمی در مجلس بود و زمانی که ریاست جمهوری گرفت و رابطه خود را با مجلس نگاه کنید چطور بود. اصلاً اجازه نمیداد در این موضوع مجلس کاری کند و مجلس در واقع جاده صاف کن دولت بود. میگفت دولت چه کار میخواهد انجام دهد و چه اعتبار و اقدامی میخواهد و به مجلس بگوید و درست شود.
نکته جالب اینجا بود که فضای نقد که بسته بود یکسری نقد میکردند و در برخی جماعتهای دانشگاهی نقد وجود داشت، ولی دوباره پرچم فضای نقد را به دست افرادی دادند که دولت بعد را تشکیل دادند و دولت بعد ادامه دهنده دولت قبل شد.
بله. در قضایا این که کسی بایستد و صادقانه با مردم ارتباط برقرار کند و نقش بازی نکند بغیر از آقا هیچ کسی را این چنین ندارید.
مثال میزدید که مجلس کاملاً مسیر هموارکن برای دولت آقای هاشمی بود.
بله.
در راس مجلس چه کسی بود؟
آقای ناطق بود.
آقای ناطق دوره ۷۶ چه شد؟
خودشان میخواستند این موضوع را جابجا کنند. بعد دیدید که ایشان را له کردند و کنار گذاشتند. آقای ناطق وقتی دولت اصلاحات آمد فرصتی ندادند آقای ناطق ادامه یابد.
چطور شد آقای هاشمی پشت آقای خاتمی قرار گرفت؟
این که آقای هاشمی دنبال آقای خاتمی رفت بدلیل این بود که اینها عقبهای داشتند و رفتاری را داشتند که این میخواستند این رفتار را ادامه دهند. هم در منش اقتصادی و هم در منش اجتماعی و هم در منشهای سیاسی و بین المللی میخواستند این رفتار را ادامه دهند.
در سال ۷۶ به آقای ناطق رای دادید؟
بله.
کار هم برای ایشان کردید؟
بله.
الان فکر میکنید مسیر آقای ناطق نسبت به آن زمان متفاوت شده است؟
بالاخره من نمیگویم، اما حضور آنها در این فضا نشان میدهد کجا هستنند. ما هیچگاه نمیتوانیم یک آدم را به تنهایی نگاه کنیم، ما یک جمعی هستیم. آقای ناطق باید نگاه کند با جمعی که آن زمان نشستند و سینهچاکی برایش کردند و خالصانه برای او جمع کار کردند، آن جمع الان کجا هستند. آنها از ایشان جدا شدند یا ایشان از آن جمع جدا شدند.
در سال ۸۴ هم به اقای احمدی نژاد رای دادید.
بله.
کار هم کردید.
بله.
پشیمان که نشدید؟
نه. من از سال ۸۴ پشیمان نیستم. فضایی که در سال ۸۴ بود، یک فضای آرمانی بود. در واقع فضایی که همه گفتگوها و دیالوگهایی که رئیس جمهورها مطرح میکردند، ادبیات چیز دیگری بود. یکی میگفت ۵۰ تومان میدهیم، یکی میگفت ۱۰۰ تومان میدهیم.
آنجا فضا بحثهای گفتمانی مطرح شد و اتفاق بابرکتی بود. من فکر میکنم بدلیل این است که آقای احمدی نژاد حس کرد تنهایی میتواند همه مسائل را جلو ببرد و اعتمادی به خود و چند نفری که در اطراف او بود، کرد. این اعتماد باعث شد که نتوانستند پیش بروند.
مجلس نهم چطور نماینده شدید؟
من در حوزه بودم، سال ۹۱ بود. در مشهد گفتند که چند نفر از دوستان طلبه هم ثبتنام کنند و من آمادگی برای ثبت نام نداشتم و انگیزه جدی نداشتم. آخرین روزی که ثبتنام بود، چند نفر از دوستان خواستند که اگر یک زمانی به این نتیجه رسیدیم که کسی را در این موضوع نداشتیم، سراغ شما بیاییم. با این وضعیت ثبتنام کردیم و در این مسیر افتادیم.
در مجلس هم خیلی خوب جا افتادید، به خصوص در کمیسیون فرهنگی که یکی دو بار چالشهای جدی با آقای لاریجانی داشتید.
من به آقای لاریجانی چند انتقاد داشتم. یک انتقادم این بود که ایشان رئیس مجلس به معنای این نیست که به جای همه تصمیم بگیرد. ما کارمند ایشان نبودیم. ایشان هم مثل ما یک نماینده بود. باید سخنگوی مجلس باشد، ایشان سخنگوی مجلس نبود، نظرات خود را بر مجلس تحمیل میکرد. من در آن اتفاقات که در سال ۹۷ افتاد به ایشان گفتم مقصر اصلی شما هستید.
یکی از جاهایی که تریبون ما باز شد، همین بحث را به ایشان بیان کردم که شما مقصر هستید. وقتی ۱۸۰ نماینده از آقای روحانی طرح سوال داشتند و شما ۶ ماه به عنوان هیئت رئیسه نگه میدارید و این سوال را اجازه نمیدهید مطرح شود، مردم در تهران میبینند کسی دنبال حرف آنها نیست، ناراضی میشوند و در خیابان میآیند.
به آقای لاریجانی گفتم اگر اجازه داده بودید رئیس جمهور را محترمانه بنا به اختیاری که مجلس داشت، به مجلس میآوردیم و سوال میکردیم، ایشان هم جواب قانع کننده داشت یا نداشت و مردم وقتی فیش رادیو را باز میکردند، میگفتند نظام و مجلس جمهوری اسلامی مسائل ما را پیگیری میکند.
در نهایت هم سوال شد.
بله و بعد از شرایطی که لبریز شد و اتفاقات نامناسبی رخ داد.
قبول دارید اگر شما هم جای آقای لاریجانی رئیس بودید ممکن بود یکسری از مصالحی که کلانتر بود باعث شود تصمیم اینچنینی هم بگیرید؟
بله، اما در عین حال این چنین نبود که اجازه دهیم مجلس از اعتبار بیفتد. این بدین معناست که نقش مجلس ضعیف میشود. من به ایشان گقتم اجازه دهید این موضوع را مطرح کنم و گفتند پائین بروید و من به شما فرصت میدهم. من هر چه به ایشان اشاره کردم و کتاب آئیننامه را بالا بردم و گفتم اجازه بدهید تذکر بدهم، ایشان توجه نکردند. من دیدم دستور را تمام کردم و وارد دستور بعدی میشوند. این ضرر به کشور بود.
من آن روزی که گفتم، ضررش امروز در نهادههای دامی این ضرر را شاهد هستیم. امروز وظایف وزارت کشاورزی را گرفتیم و بخشی از وظایفی که باید وزارت کشاورزی در ارتباط با این موضوع داشته باشد را ما گرفتیم و کسی واردکننده و دیگری مصرف کننده است؛ خب همین عدم تعادل را ایجادمیکند. من به ایشان هر چه گفتم توجه نکردند و گفتم این کار دیکتاتوری است.
از روسای کمیسیونهای اصل ۹۰ کسی بوده که متاسفانه خودش دچار خطا و فساد شود؟
اینها را باید دستگاههای امنیتی پاسخ دهند، ولی یکی از افرادی را داریم که چند روز قبل شنیدم، ایشان دستگیر شدند و کارهای اینچنینی را انجام میدهند.
سپاسگزارم؛ من از مردم عزیز ممنون هستم که با ما همراه بودید. من از شما خداحافظی میکنم و به رسم دستخط، دستخط حاج آقای پژمانفر، رئیس کمیسیون اصل ۹۰ را میبینیم و میشنویم و با همین دستخط برنامه به پایان میرسد. در ایام اربعین حسینی ما را دعا کنید.
«در دورانی که مردم ما در معرض شدیدترین مشکلات پیش آمده از طرف عوامل داخلی و خارجی هستند، بار مسئولیتی را عهدهدار شدیم که بسیار سخت و پرمخاطره است. امیدواریم در این مسیر بتوانیم بر شاهدان قیامت پاسخگوی مناسب باشیم.
از برنامهریزان این برنامه که فرصتی برای طرح این مباحث را فراهم کردند، کمال تشکر را دارم.
نصرالله پژمانفر
نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی»
نظر شما