به گزارش خبرگزاری شبستان؛ در بیست و ششمین شماره از دوفصلنامه «قرآن و علم»، مقالاتی با عناوین «جایگاه روش تفسیر علمی در روایات امام صادق(ع)»، «چیستی روانشناسی اجتماعی قرآنبنیان»، «چیستی و روششناسی دانش روانشناسی در قرآن»، «مؤلفههای روانشناختی مبلّغ موفق از منظر قرآن و روایات برای ساخت پرسشنامه»، «بررسی تطبیقی اصول تربیت انسان در تفاسیر اطیب البیان و فی ظلال القرآن»، «جایگاه علوم طبیعی در فرآیند تفسیر قرآن کریم از منظر علامه طباطبایی»، «کارآمدی بایدهای تغذیه قرآنی در پیشگیری از بیماریها»، «اهتمام راهبردی قرآن و روایات به صنعت دام»، «کاربرد اعجازگونه «سمع و ابصار» در قرآن از منظر فیزیولوژی»، «بررسی تفسیر کوههای ابری در آیه ۴۳ سوره نور»، «مفهومسازی افعال آخر آیات بر اساس زبانشناسی شناختی» و «مبانی حکومت در قرآن و سنت از دیدگاه امام خمینی (ره) و علامه مودودی» منتشر شده است.
جایگاه روش تفسیر علمی در روایات امام صادق (ع)
در چکیده مقاله «جایگاه روش تفسیر علمی در روایات امام صادق (ع)» میخوانیم: «روش تفسیر علمی»، در کنار سایر روشها همچون «تفسیر قرآن به قرآن»، «تفسیر قرآن به سنّت» و «تفسیر عقلی» از جمله روشهای تفسیر قرآن است که از جایگاهی ویژه برخوردار است. روش تفسیر علمی، عبارت است از روشی که مفسّر تلاش میکند با بهرهگیری و استخدام علوم اطمینانآور تجربی به عنوان منبعی خاص، در کنار سایر منابع به فهم بهتر و بیشتر اشارات عملی آیات قرآن بپردازد؛ بهگونهای که همه معیارها و شرایط یک تفسیر صحیح رعایت شود و هیچگونه تحمیل یا استخراجی در تفسیر به وجود نیاید. با بررسی روایات تفسیریِ برجایمانده از امام صادق پدیدار گشت که آن حضرت، برای «علم» عموماً و یافتههای قطعیِ «علوم تجربی» ـ خصوصاً جایگاهی ویژه قائل بوده و از روش تفسیر علمی در کنار سایر روشهای تفسیری، برای فهمِ بهتر و بیشتر اشارات علمی آیات قرآن بهرهگیری نموده است. یافتههای پژوهش نشان داد، گونههای تفسیر علمی امام صادق، گسترهای متنوع دارد که برخی از آنها عبارت است از: حرکت زمین، جاذبه عمومی در هستی، کروی بودن زمین، نقشهای باد، زوجیت در گیاهان و همه اجزای هستی، سفارش به خوردن خوراکیهای حلال، فلسفه تحریم برخی از خوراکیها.
چیستی روانشناسی اجتماعی قرآن بنیان
نویسنده مقاله «چیستی روانشناسی اجتماعی قرآن بنیان» در طلیعه نوشتار خود آورده است: در اسلامیسازی علوم انسانی، رویکردهای مختلفی وجود دارد. یک رویکرد این است که برای اسلامی شدن این علوم، باید مسئلهگزینی از جامعه خودی و حل مسئله با رویکرد اسلامی را بهعنوان دو راهبرد کلان تلقی کنیم تا از این رهگذر، بهتدریج طی تلاشهای مختلف، این علوم رنگ و بوی اسلامی بگیرند. هدف این پژوهش، عبارت است از «ارائه تصویری کلی از روانشناسی اجتماعی قرآنبنیان»، بهگونهای که ناظر به مسائل جامعه خودی باشد؛ پرسش این پژوهش این است که «ویژگیهای روانشناسی اجتماعی، بهعنوان زیرمجموعه روانشناسی قرآنبنیان، چیست؟» روش این پژوهش، کتابخانهای و بررسی تطبیقی بین ارکان «روانشناسی اجتماعی معاصر» و «روانشناسی اجتماعی قرآنبنیان» است؛ ارکان شامل موضوع، اهداف، مبانی، پیشفرضها، مسائل، روشها، مفاهیم اساسی و کاربردهای روانشناسی اجتماعی است؛ دستاوردهای پژوهش عبارتاند از اینکه روانشناسی اجتماعی قرآنبنیان: ۱. یک سیستم فرعی از «مکتب روانشناسی قرآنبنیان» است؛ ۲. تعریف متفاوتی ندارد، ولی باید در بافت فرهنگیِ جامعه قرآنی اجرا و عملیاتی شود؛ ۳. هدف کاربردیاش، عبارت است از ایفای نقش در جامعهسازی اسلامی؛ البته روانشناسی اسلامی، به تنهائی نمیتواند جامعه اسلامی بسازد، بلکه باید در حدّ خودش، تأثیرگذار باشد و ایفای نقش کند؛ ۴. علاوه بر روشهای جاری، از روشهای ویژهای نیز استفاده میکند؛ ۵. موضوعات و مسائلش گستردهتر است؛ ۶. اولویتهای آموزشی و پژوهشیِ مورد نظر، پیشنهاد شده است.
چیستی و روششناسی دانش روانشناسی در قرآن
در چکیده مقاله «چیستی و روششناسی دانش روانشناسی در قرآن» میخوانیم: روانشناسی بهعنوان یک رشته علمی یا عرصهای مطالعاتی که به بررسی علمی رفتار و فرآیندهای ذهنی انسان میپردازد، در کانون توجه اندیشمندان مسلمان بوده و است. اگر علم اسلامی بخواهد بهعنوان یک علم نوین، هماورد علوم انسانی معاصر مطرح شود، لازم است آن را از منظری اسلامی مورد بحث قرار دهد. این پژوهش با هدف بررسی و تبیین چیستی و ماهیت روانشناسی اسلامی و ارائه روشهای تحقیق در آن انجام شده است. برای پاسخگویی به این پرسش که تفاوت روانشناسی اسلامی و قرآنبنیان با روانشناسی رایج چیست؛ و مبانی، اهداف، موضوع و مسائل آنها چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند. روش این پژوهش روش تحلیلی ـ استنتاجی است و شیوه گردآوری اطلاعات بهصورت کتابخانهای بوده است. با توجه به اینکه روانشناسی اسلامی مصداقی از علوم دینی است، طبعاً هر آنچه درباره علم دینی گفته شود، در خصوص روانشناسی اسلامی نیز گفته میشود؛ بنابراین روانشناسی اسلامی، علمی تجربیِ صرف نخواهد بود و بهعنوان یک شاخه معرفتی جامع، بخشی از هندسه معرفتی اسلام خواهد بود. درنتیجه در بحث روششناسی آنهم از روش تجربی صرف تعمیم پیدا میکند و از روشهایی مانند تجربه درونی و بیرونی، پیمایش میدانی و تاریخی، استدلال عقلی، تعبد نقلی نسبت به آنچه منبع معقول دارد، تحلیل محتوای متون دینی و... استفاده میکند. در مباحث قرآنی نیز از روشهایی مانند استنطاق، استخدام، نظریهپردازیهای علمی و مطالعات میانرشتهای سود خواهد جست.
بررسی تطبیقی اصول تربیت انسان در تفاسیر اطیب البیان و فی ظلال القرآن
در چکیده مقاله «بررسی تطبیقی اصول تربیت انسان در تفاسیر اطیب البیان و فی ظلال القرآن» آمده است: قرآن کریم با نظام تربیتی خاص خود و نگاه واقعبینانهای که به ساختار وجودی و روانی انسان و پدیدههای اجتماعی دارد، درصدد رساندن انسان به سعادت واقعیاش در سایه این نظام تربیتی است. از اینرو میتوان در آیات شریفه قرآن نکات بسیار زیادی پیرامون اصول تربیت را مشاهده نمود. با بررسی آیات قرآن و با توجه به اندیشههای دو مفسر بزرگ شیعه و اهلسنت معاصر طیب و سید قطب در حوزه اصول تعلیم و تربیت درمجموع به نه اصل کلی در تعلیم و تربیت قرآنی میرسیم که عبارتاند از: ۱ـ اصل تعقل و تفکر، ۲ـ اصل تدریج و پیوستگی، ۳ـ اصل تکریم و حرمتگذاری، ۴ـ اصل مساوات، ۵ـ اصل اختیار، ۶ـ اصل تناسب و اعتدال، ۷ـ اصل هدفمندی، ۸ـ اصل فطرتگرایی، ۹ـ اصل فعالیت. گرچه سید عبدالحسین طیب و سید قطب تقریباً در یک دوره میزیستند؛ اما محدوده جغرافیایی، موقعیت سیاسی، اجتماعی و دغدغههای فکری متفاوتی داشتند. سید قطب، بهعنوان یک دانشمند مبارز و روشنفکر مصری، قرآن را صرفاً یک کتاب عرفانی یا نظری نمیداند، بلکه آن را کتاب «حرکت و پویش» میشناسد و ازهمینرو در تفسیر خویش به وجود اندیشههای ارزشمندی در قرآن برای رسیدن به سعادت بشری، مشکلات عصر حاضر و اوضاع نابسامان کفار تأکید دارد و مسلمانان را به تمسک به این تنها طریق دعوت میکند. طیب نیز رویکردی اجتماعی داشته و در تبیین اصول تربیتی، دیدگاه اهل بیت: را آنگونه که در روایات شیعه آمده، بسیار موردتوجه قرار داده و سعی میکند در تفسیر آیات از این دیدگاه تخطی نکند. طیب به میزان بسیار زیادی از روایات برای تفسیر آیه و چه در تکمیل مباحث مطرحشده در ذیل آیات استفاده نموده است که در مقایسه با میزان سید قطب بسیار بیشتر است.
بررسی تفسیر کوههای ابری در آیه ۴۳ سوره نور
در طلیعه نوشتار «بررسی تفسیر کوههای ابری در آیه ۴۳ سوره نور» میخوانیم: آیه ۴۳ سوره نور از آیات چالشی قرآن کریم است که به یکی از مسائل علوم طبیعی میپردازد و مفسران درباره عبارت «وَ ینَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ» در آن، تفاسیر مختلفی ذکر کردهاند و برخی نیز به وجه علمی بودن آیه اشاره داشتهاند. آنچه حائز اهمیت است پاسخ به این پرسش است که آراء مفسران در ذیل آیه چیست و آیا آراء مذکور یا یکدیگر قابلجمع است؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و اسناد کتابخانهای، حاکی از آن است که علت این تفاوت دیدگاهها به نوعِ برداشت مفسران از معنای واژه «جبال» برمیگردد. همچنین نویسندگان با تحلیل دیگر آیات هم موضوع و معنای لغوی واژه «جبال»، سعی بر آن داشتند که تفسیر آیه تبیین شود. بر اساس یافتهها، این تعدد اقوال تفسیری، بدوی است و از جهت سلایق متفاوت در توجه به وجوهات مشترک در کوه و ابر است و میتوان همه تفاسیر را در یک نظر جمع کرد با این بیان که همگی بر پدید آمدن تودههای ابر شبیه به کوه مشترکاند.
نظر شما