به گزارش خبرگزاری شبستان، دوازدهمین نشست "تئاتر امروز" که به نقد و بررسی نمایش "خشکسالی و دروغ"اختصاص داشت عصر روز شنبه 17 دی با حضور محمد یعقوبی، کارگردان، آیدا کیخایی و پیمان معادی بازیگران، افشین خورشید باختری و امین عظیمی، منتقدان برگزار شد.
در اجرای «خشکسالی و دروغ» شاهد یک چینش مدرن هستیم
در ابتدای این نشست افشین خورشید باختری، کارشناس تئاتر در پاسخ به سئوال امین عظیمی؛ منتقد جلسه درباره نقش و تاثیر اجتماعی تئاتر گفت: بدیهی است که این کارکرد در تئاتر جدید نیست و در طول تاریخ، تئاتر همیشه با اجتماع خود در ارتباط بوده و شرایط اجتماعی دوران خود را نقد کرده است. البته در هر دوره به شکل خاص خود. تئاتر ایران هم به عنوان یک تئاتر جوان و نوپا خالی از این اتفاق نیست و اساسا اجتماع از ابتدا با تئاتر ایران همراه بوده است. اگر به نمایشنامه هایی که ترجمه و یا نوشته شده است نگاه کنیم به روشنی رابطه مستقیم اجتماع و تئاتر را درک خواهیم کرد.
وی افزود: شاید برخی اینطور فکر کنند که برای داشتن یک تئاتر اجتماعی باید نمایش و کارگردان شعار اجتماعی بدهند در حالی که اصلا اینگونه نیست. بلکه اجتماع از طریق نشان دادن روابط انسان ها به شکل عمیق ترسیم میشود. به نظر من آقای یعقوبی در خشکسالی و دروغ به دنبال همین موضوع هستند. در واقع "خشکسالی و دروغ" بیش از آنکه به مسئله دروغ بپردازد به مسئله پنهان کاری توجه میکند.
خورشید باختری با بیان اینکه امروز هم میل و اشتیاق برای پرداختن به موضوعات اجتماعی در گروه های مختلف تئاتر وجود دارد،خاطر نشان کرد: قطعا محمد یعقوبی هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر به آثار او رجوع کنیم خواهیم دید حتی در نمایشنامههای خارجی ای که او کارگردانی کرده است، رویکردش نسبت به اجتماع و وضعیت روابط انسانی قابل لمس است.
وی در ارتباط با نمایش "خشکسالی و دروغ" اظهار داشت: وقتی این نمایش را دیدم متوجه برخی لکنت ها و تکرار های تعمدی شدم. به نظرم این تکرار ها مجموعه ای را برای ما می سازد که در دل خود، خنثی بودن را به ارمغان می آورد. خنثی بودن فضا از هرگونه احساس که تماشاگر در آن لحظه منتظر آن است. در این نمایش تماشاگر با یک پازل به هم ریخته که تعمدا از سوی نویسنده لحاظ شده است، مواجه می شود نه با یک روایت سر راست که قرار است در یک نقطه به پایان برسد و نتیجه گیری کند. این وضعیت نوعی حس ناتمام بودن را هم به تماشاگر منتقل می کند. البته نه به معنای بد بلکه به معنای این که این قصه انگار همچنان ادامه خواهد داشت. به هر حال در اجرا شاهد یک چینش مدرن هستیم درحالی که می توانستیم با یک روایت ساده روبه رو باشیم و این نقطه قوت و تمایز کار محمد یعقوبی است.
وی در ادامه افزود: یکی از نقاط برجسته این تئاتر طراحی صحنه آن است. ما در این کار با یک طراحی صحنه عریان و خنثی مواجه هستیم. چون فقط در صحنه شاهد رنگ سیاه و سفید هستیم و هیچ وسیله تزئینی دیگری را نمی بینیم. با این طراحی صحنه خودم را درون ذهن نویسنده پیدا میکنم. پس به جای اینکه با شخصیت هایی حقیقی روبه رو باشم با شخصیت های درون ذهن نویسنده سر و کار دارم. بدون آراستگی بی جهت و بی هدف. البته این قدرت متن نمایشنامه و نویسنده را می رساند. چراکه وقتی صحنه از آراستگی های ظاهری خالی می شود، تمامی توجه تماشاگر معطوف به شخصیت ها و متن می شود.
در هیچ کدام از نمایشنامه های خود، به دنبال یک پایان قطعی نبوده ام
محمد یعقوبی، کارگردان نمایش "خشکسالی و دروغ" در خصوص تاثیر اجتماعی تئاتر اظهار داشت: من درباره سایر هنرها نمی توانم با قطعیت حرف بزنم، اما در مورد تئاتر به یقین می توانم بگویم که تئاتر هنری است زنده که با آدم های زنده سر و کار دارد. بنابراین مگر می شود تئاتر بازخورد اجتماعی نداشته باشد. فرض من بر این است که کسانی که برای تئاتر ویژگی اجتماعی قائل نیستند، ناتوانی خود را تئوریزه می کنند. اما من قطعا این راه را ادامه می دهم و کارهای بعدی من هم بازخوردهای اجتماعی خواهند داشت.
وی افزود: من در هیچ کدام از نمایشنامه های خود، به دنبال یک پایان قطعی نبوده ام، در پایان همه نمایش های من یک عدم قطعیت وجود دارد. در "خشکسالی و دروغ" این عدم قطعیت از پایان به تمام صحنه ها هم رسوخ پیدا کرده است. تکراری که در برخی صحنه ها در کارهایم وجود دارد مهم هستند و برای من به نوعی تکنیک تبدیل شده اند. البته تماشاگر را هم اذیت نمی کند و او نیز از این تکرارها برداشت خود را دارد. این تکرار در صحنه پایانی "خشکسالی و دروغ" شکل طنز به محتوای آسمانی کار می دهد و باعث ملموس شدن این مفهوم می شود.
یعقوبی در خصوص کم بودن جلوه های بصری در نمایش "خشکسالی و دروغ" گفت: به نظرم هر کاری که انسان انجام می دهد برخاسته از موقعیتی است که در آن قرار دارد. ممکن است بگویید این نمایش می توانسته جلوه های بصری بیشتری داشته باشد و من به عنوان کارگردان نتوانسته ام آنها را به نمایش اضافه کنم. اگر اینگونه باشد این کمبود و ضعف را قبول می کنم. ولی واقعیت این است که در تمام طول تمرین تصور من بر این بود که این نمایش همین است. این موقعیت انسانی همین فضا را می طلبد و نه چیز بیشتر. من معتقدم تمامی حرکات و جلوه های تصویری نمایش باید برخاسته از خواستگاه موقعیتی باشد که شخصیت ها در آن قرار گرفته اند. به همین دلیل موقعیت هایی که در این نمایش وجود دارد همین میزان از عمل و عکس العمل را نیاز دارد.
وی در پاسخ به سئوال یکی از خبرنگاران در خصوص سطحی نشان دادن شخصیت های زن در این نمایش بیان داشت: من این طور فکر نمی کنم و در حقیقت قصد خودم هم اصلا این نبوده است. قصد من در این نمایش روایت زندگی چهار انسان فارغ از جنسیت آنهاست.
یعقوبی درادامه به این موضوع که درسال اخیر چرا به بازتولید نمایشنامه های خود روی آورده است، اشاره کرد و گفت: این کار در طول تاریخ تئاتر به هیچ عنوان غیر حرفه ای نیست. اگر امروز ما هملت را می شناسیم به خاطر همین بازتولید های چندباره است. بسیار خوشحالم که دو نمایش من در سال 90 دوباره اجرا شد و هر دو جزء پرتماشاگرترین نمایش های اجرا شده در این سال شده اند. "زمستان 66" که چند ماه قبل اجرا شده بود رکورد استقبال تماشاگر در سالن های تئاترشهر را از آن خود کرد. این مسئله نشان می دهد جامعه امروز ما به دیدن اینگونه آثار نیاز دارد و من بسیار خوشحالم که احساس می کنم با بازتولید این نمایش ها کار بیهوده ای را انجام نداده ام. البته من خودم را صرفا به بازتولید نمایشنامه های خود محدود نکرده ام و در حال حاضر مشغول نوشتن نمایشنامه جدیدم با عنوان "الکل" هستم.
یعقوبی همچنین درباره مشکلاتی که برای اجرای "خشکسالی و دروغ" پیش آمده بود گفت: من برای آقای شاه آبادی، معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نامه ای فرستادم و تمامی مشکلات پیش آمده را برای ایشان توضیح دادم. متاسفانه هنوز جواب نامه ام را نگرفته ام در حالی که نامه دوم خود را برای ارسال به ایشان آماده کرده ام. اگر به این نامه هم جوابی داده نشود، مجبورم آن را رسانه ای کنم تا از این طریق به جای مسئولان، از تماشاگران خود به خاطر مشکلات پیش آمده عذرخواهی کنم. امیدوارم برای هیچ نمایشی این مشکلات تکرار نشود.
هر اثری که مردم بنوانند از آن برداشت آزاد داشته باشند ارزشمند است
پیمان معادی بازیگر نمایش "خشکسالی و دروغ" نیز درباره اولین حضورش در تئاتر گفت: برای من حضور در تئاتر کار ناشناخته ای بود که دوست داشتم تجربهاش کنم. می خواستم بدانم که آیا می توانم این کار را انجام دهم یا نه که دیدم بله می شود و به این نتیجه رسیدم که تفاوت زیادی با کاری که تا امروز در سینما انجام داده ام ندارد. البته در روز اول اجرا کمی دلهره داشتم که متوجه شدم همه گروه که تجربه بیشتری هم داشتند، این حس را دارند.
معادی در بخش دیگری از صحبتهایش در خصوص تکرار هایی که در اجرا وجود دارد، گفت: به نظرم هر کاری که باعث شود مردم از یک متن برداشتهای شخصی خودشان را داشته باشند ارزشمند است. این تکرارها همین کار را با تماشاگر انجام می دهند. این مهمترین کاری است که یک هنرمند می تواند انجام دهد و یعقوبی به خوبی توانسته است از پس آن برآید.
وی درباره تفاوت بازی در سینما و تئاتر نیز اظهار داشت: من تا امروز در هیچ کاری نبوده ام که حداقل دو ماه تمرین نکرده باشم. به نظرم بزرگترین تفاوت کار در سینما و تئاتر همین زمان تمرین است. چراکه معمولا در سینما زمان کمتری را به آن اختصاص می دهند. خوشبختانه این کم بودن زمان برای تمرین، در مورد من در سینما اتفاق نیفتاده است. چون همان اندازه که در سینما تمرین داشته ام، در این کار هم زمان برای تمرین گذاشته ام. البته باید به این نکته هم توجه داشت که تمرین با تکرار بی جهت یک صحنه تفاوت دارد. این تکرار ممکن است بازیگر و بازی او را از آن شادابی و طراوت دور کند. اما تمرین بازی بازیگر را جلا می دهد.
معادی درپایان صحبت های خود از مشکلات پیش آمده برای اجرای "خشکسالی و دروغ" انتقاد کرد و گفت: از مدیران فرهنگی درخواست می کنم با دغدغه های فرهنگی و هنری به مقوله تئاتر نگاه کنند و اگر دغدغه فرهنگ ندارند به دنبال کارهای دیگر باشند. ما برای اجرای این کار سختی های زیادی کشیدیم. چندین بار مورد بازبینی قرار گرفتیم. اما هنوز هم متوجه نشده ایم که اگر این کار مشکل داشته است چرا از ابتدا با اجرای آن موافقت کردند.
نمایش نامه ای که یعقوبی برای اجرا به بازیگر می دهد کامل است
آیدا کیخایی دیگر بازیگر این نمایش و همسر محمد یعقوبی نیز درباره نحوه نگارش نمایشنامه توسط یعقوبی گفت: فقط می توانم بگویم او این کار سخت را انجام می دهد. چون من هم وقتی نمایشنامه تمام می شود می فهمم و تا قبل از آن در جریان قرار نمی گیرم. وقتی یعقوبی نمایشنامه را به بازیگر می دهد، شروع و پایان و میانه را در نمایشنامه مشخص کرده است. یعنی نمایشنامه کامل است اما یکسری از صحنه ها در طول تمرین شکل می گیرند.
کیخایی در پایان درباره بازی خود در این نمایش و به طور خاص یکی از صحنه ها که در آن لطیفه ای را تعریف می کند، اینگونه توضیح داد: واقعیت این است که این صحنه خیلی حسی شکل گرفت. هیچ کدام از کارهایی که من در اجرا انجام می دهم در نمایشنامه نیامده بود. یادم می آید که فقط محمد یعقوبی گفت این صحنه باید اوج بازیگری تو باشد. به نظرم اولین باری که این نحوه از بازی در این صحنه شکل گرفت زمان بازبینی نمایش بود و همان جا یعقوبی از این نوع بازی استقبال کرد.
گفتنی است، این نشست با تقدیر از عوامل این نمایش به پایان رسید.
پایان پیام/
نظر شما