به گزارش خبرگزاری شبستان؛ ششمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «اخلاقپژوهی» به صاحبامتیازی پژوهشگاه قرآن و حدیث منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «چالشهای اخلاقی اصلاحِ نژاد لیبرال و اصل آزادی»، «تحلیل و نقد استدلال براساس جهت مطابقت به سود نظریه هیومی انگیزش»، «ویژگیهای ماهیت حریم خصوصی»، «بررسی تحلیلی اخلاق پیچیدگی و توسعه مفهومی آن»، «تأثیرات علم اخلاق بر استنباط احکام فقهی با تأکید بر آرای غزالی در کتاب احیاء علوم الدین»، «امر الهی و الزامهای اخلاقی: بررسی و نقد رابطه دین و اخلاق از نگاه ریچارد سوئینبرن».
امر الهی و الزامهای اخلاقی: بررسی و نقد رابطه دین و اخلاق از نگاه ریچارد سوئینبرن
در چکیده مقاله «امر الهی و الزامهای اخلاقی: بررسی و نقد رابطه دین و اخلاق از نگاه ریچارد سوئینبرن» میخوانیم: «به اعتقاد ریچارد سوئینبرن - فیلسوف دین معاصر - بر این باور است که فرمانهای الهی بیارتباط با مسائل اخلاقی نیستند؛ از آنجا که خداوند بزرگترین مُنعم ماست، اگر کاری از ما بخواهد، انجام آن وظیفه ما خواهد بود، اما روشن است که او نمیتواند هیچ گاه سبب شود تا کاری که وظیفه ما نیست، وظیفه ما گردد. او، در واقع، خداوند را منشاء تکالیف اخلاقی دانسته و البته، با تفکیک میان احکام اخلاقیِ ضروری و احکام اخلاقیِ امکانی، بر این باور است که خداوند نمیتواند در احکام اخلاقیِ ضروری تغییری ایجاد کند؛ حتی اگر بخواهد، اما در مورد حقایق اخلاقی امکانی، خداوند با قدرت مطلق که برای ایجاد هر یک از جهانهای ممکن دارد، میتواند به اختیارِ خودْ جهانی را برگزیند که در آن حقایقِ اخلاقیِ امکانی متفاوت با جهان دیگر باشد. البته، سوئینبرن، نتوانسته به این پرسش که چه نسبتی بین قدرت مطلق خدا و احکام اخلاقی امکانی وجود دارد، به خوبی پاسخ دهد و تنها در صدد حل تعارض بر آمده از الزامات احکام ضروری اخلاقی برآمده است. دلیل او برای ایجاد الزام اخلاقی از آن جهت که ما موظف هستیم از فرامین خداوند اطاعت کنیم، چون خدا مُنعم ماست، هم قانع کننده نیست و او - در خوشبینانهترین حالت - میتواند ادعا کند که «وجوب شکر مُنعم» میتواند انگیزش لازم برای اطاعت از فرامین خداوند و یا تبعیت و اطاعت از الزامات اخلاقی را فراهم آورد.»
تأثیرات علم اخلاق بر استنباط احکام فقهی با تأکید بر آرای غزالی در کتاب احیاء علوم الدین
در طلیعه مقاله «تأثیرات علم اخلاق بر استنباط احکام فقهی با تأکید بر آرای غزالی در کتاب احیاء علوم الدین» آمده است: «اخلاق و فقه، به عنوان دو علم مستقل، اما بسیار نزدیک و همگون، ظرفیت و امکان تأثیرگذاری بر یکدیگر را دارند. تحقّق بخشیدن به این تأثیرات میتواند به ارتقاء، پویایی و هماهنگی احکام فقهی و اخلاقی کمک شایانی بکند. در این مقاله - به شیوه تحلیلی و مطالعات تاریخ اندیشه - تأثیرات علم اخلاق بر استنباط احکام فقهی را از دیدگاه غزالی، طرح و بررسی کردهایم. هدف این نوشتار تبیین و بررسی شیوه استنباطِ فقهیِ مطلوب از دیدگاه غزالی است. این شیوهٔ استنباط در این مقاله «استنباط باطنگرایانه» نامیده شده است. در این مقاله، تبیین شده است که علم اخلاق از طریق تغییر مبانی انسانشناختیِ استنباط فقهی و ایجاد رویکرد فضیلتگرایانه در آن، تصورات و تصدیقات استنباطی را متحوّل میکند. در نتیجهٔ این تحوّل و تغییر، تصورات فقهی گستردهتر شده و در برخی موارد معانی آنها تغییر میکند. در حوزه تصدیقات نیز استنباط باطنگرایانه باعث هماهنگیِ هرچه بیشتر گزارههای فقهی و اخلاقی، تبیین احکام جدیدی در حوزه منشها و باطن انسان، هماهنگی احکام افعالِ ظاهری با احکام منشی و باطنی و یافتن نظام طولی در میان احکام ظاهری و باطنی میشود.»
چالشهای اخلاقی اصلاحِ نژاد لیبرال و اصل آزادی
در چکیده مقاله «چالشهای اخلاقی اصلاحِ نژاد لیبرال و اصل آزادی» میخوانیم: «اصلاحِ نژاد و بهبود نسل بشر از موضوعات چالشی در میان فیلسوفان اخلاق است، موضوعی که ذهن آدمی را به سیاستهای غیراخلاقی و نژادپرستانه هیتلر و عقیمسازیهای اجباری و روشهای قدیمی اصلاحِ نژاد معطوف میکند. مداخلات ژنتیکی امروزه به سبب پیشرفتهای ژنتیکی، عمدتاً به روش اجباریِ پیشین انجام نمیشوند و والدین در انتخاب نوع و ویژگیهای فرزند خود آزادیِ عمل بیشتری دارند. برخی با استناد به بسترهای فراهم آمده از فناوریهای حوزهٔ ژنتیک و نیز تثبیت ارزشهای فردگرایانه در جوامع لیبرال، مدعیاند که بخش عمدهای از مسائل اخلاقی اصلاح نژاد قدیم به ویژه در حوزه آزادی رفع شده است و اکنون اصلاحِ نژاد جدیدی با نام «اصلاحِ نژاد لیبرال» پدیده آمده که مسائل اخلاقی اصلاحِ نژاد قدیم را ندارد. در مقابل، برخی با استناد به نمونههایی مانند تقابل اصل آزادی والدین با هنجارهای غیراخلاقی تثبیتشده در جوامع و نیز تقابل آن با آزادی کودکان، بر این باورند که اصلاحِ نژاد لیبرال همچنان با چالشهای اخلاقی مواجه است و آزادی باروری والدین را همچنان با روشهای جدیدی محدود میکند که باید به لحاظ اخلاقی بررسی شود. در مقاله حاضر، سعی میشود تا برخی چالشهای انطباق اصل آزادی در اصلاحِ نژاد لیبرال مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و راهکارهایی در تأمین انطباق این اصل اخلاقی بر موضوع اصلاحِ نژاد لیبرال ارائه شود.»
نظر شما