به گزارش خبرگزاری شبستان و به نقل از واحد ارتباطات و رسانه جشنواره هنرهای تجسمی جوانان، «سید مجتبی حسینی»، معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی به بیست و هفتمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان نوشت: "آرزومندم این دوره از جشنواره، تمرین مدارا و مسابقهی مداومت باشد که هنر به هیچ بهانه، متوقف نمیگردد."
سید مجتبی حسینی در پیام خود آورده است:" جان هر جشنواره، آنات گفتگو و اوقات آموختن است و خوشتر آن که غنیمت کشف استعدادها، ارزش افزودهی آن باشد. جشنوارهی هنرهای تجسمی جوانان در همهی ادوار خود کوشیده است آبادی جانبخشی باشد که جستجوگران جوان هنر به شوق، از مصاحبت عالمان این هنر بهرهمند شوند و به برگ و بار تجربههای خویش بیفزایند. از جملهی علل اعتلای روزافزون این هنر، خجستگی این جشنواره و میمنت کارگاهها و نمایشگاههایی است که دریچهی گفتگو و مجال تبادل توانش بودهاند."
معاون امور هنری افزوده است: "این دوره از جشنواره در دشواریهای روزگار کرونا برگزار میشود. رویدادی غیرحضوری که متولد امید است و مصمم است که بگوید هنر، دشواری وظیفه است و اگر امروز مشق مشقت می نویسد، فرصت فردا را پیش روی دارد و هیچ از رفتن و رسیدن کوتاه نمیآید. کوشیدهایم که با کوچ به جهان مجازی و تدارک بسترهای برخط، بیهیچ کاستی و کسری، کارگاههای آموزشی برگزار شود و تجربهای نو در ادامهی نزدیک به سه دههی گذشته رقم بخورد."
در پیام معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آمده است: "خوشحالم که جان جوانان این سرزمین به کیمیای امید جوشان است و بر آنند تا نقش امروز را با الهام از این وعدهی ناگزیر که "فان مع العسر یسرا" به فردا بسپرند. آرزومندم این دوره از جشنواره، تمرین مدارا و مسابقهی مداومت باشد که هنر به هیچ بهانه، متوقف نمیگردد."
به زودی صدای پای تان می پیچد روی پلهها
«هادی مظفری»، مدیر کل هنرهای تجسمی در پیامی به بیست و هفتمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان ایران نوشت: "پارسال، توی هواپیمایی که ما را از ایلام میآورد تهران و بر بلندایِ کوههای زاگرس، با هم تصمیم گرفتیم جشنواره بعدی را حسابی مفصل برگزار کنیم.
صبحها کارگاه، عصرها نشست و نقد و نظر و شبها، شبنشینی هنرمندانه تا پاسی از شب.
گفتیم با جوانهای هنر ایران میرویم شیراز یا اصفهان تا جوانهای ١٥ تا ٢٤ ساله هنرشان را به رخ همگان بکشند. از ماهها پیش که کوید ١٩ آمد و اول، همه را ترسانید، گفتیم میمانیم تهران تا اساتید، کمتر چمدان ببندند و قدری از خطرهای سفر کم شده باشد. وقتی ماسکهای سفید و آبی، صورت همهی ما را شبیه حجرههایی کرد که کرکرهاش تا نیمه پایین است و انگار نیمه تعطیل، گفتیم میرویم اردوگاه منظریه. در دل کوههای کُلکچال و شمال تهران و بوستان سنگی جمشیدیه که هوا ساکن نماند و جوانها با فاصله بنشینند زیر درختانِ زبان گنجشک و تیوپ رنگها را بچینند روی بلوکهای سیمانی. حتی اتاقها و تختها را برای هر نفر جداگانه تدارک دیدیم و چیدیم که خیال همهمان راحت باشد.
ولی مگر راحت میشد خیالمان؟
وقت تنهایی، فکرهایی میریخت توی سرمان که اگر بازی کرده باشیم با جان بچهها و اساتید و کادر اجرایی چه؟ اگر حتی یک نفر از بچهها تب و سرفهای ببرد به شهرش چه؟
نمیخواستیم تسلیم شویم در برابر ویروسی که اهل کوتاه آمدن نبود و نمی شد گذشت از دیدنِ صورت ماه بهترین جوانان هنرمند ایران که برخیشان چشم کشیده بودند پانزده ساله شوند و برخیشان، سال آخری بود که میآمدند در این جشن.
به ناگزیر لپ تاپها را برداشتیم و آمدیم "خانه هنرمندان ایران" که باید چراغش روشن بماند برای همیشه هنر این خاک.
این روزها زیاد طولانی نیست که اساتید هنر این دیار شما و آثار پر از نبوغتان را توی صفحه ١٧ اینچ ببینند!
دفعه بعد، دیوار گالریهای تابستان و زمستان و میرمیران، ایستادهاند تا آثارتان را بیاویزید روی سینهشان و پلههای طبقات همین خانه، لحظه شماری میکنند برای صدای پاهای شما که روزی شرکتکننده جشنواره جوانان تجسمی بودید و آن روز، پوسترهای توی حیاط وعده کردهاند برای آیین گشایش نمایشگاه شما. کجا؟ تهران خانهی هنرمندان ایران."
در بدترین شرایط هم زنجیره این دوست داشتنیترین جشنواره ملی هم گسسته نخواهد شد
«رضوان صادق زاده» دبیر بیست و هفتمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان ایران در پیامی به این دوره از جشنواره نوشت: صبح سوم شهریور سال 1398 وقتی زیر درختان بلوط در شهر خاطرهانگیز ایلام، ساعاتی پیش از اختتامیه جشنواره هنرهای تجسمی جوانان، نیمرو و عسل و خامه برای صبحانه میخوردیم، شاید به ذهنمان خطور نمیکرد که داشتن چنین لحظاتی، جزیی از آرزوهایمان باشد، ولی شد.
تصور ما این بود که مهمترین هدف جشنواره جوانان، یعنی دور هم جمع شدن استادان و هنرمندان جوان به مدت یک هفته، در شهر ارومیه اتفاق بیفتد ولی نشد.
به قول نظامی گنجوی:
کآسمان را ترازوی دو سر است در یکی سنگ و در یکی گهر است
از ترازوی او جهان دو رنگ گه گهر بر سر آورد گه سنگ
گاهی آید ز گوهری سنگی گاه لعلی ز کهربا رنگی
با این همه علیرغم همه خطراتی که پیشروست، برگزار نکردن این دوره از جشنواره برای ما به نوعی تسلیمشدگی محض در برابر خطر بود. بخشی از خطر را استادان گرانقدر به جان خریدند تا جوانان شجاع این مرز و بوم این بار نه در استانی خاص و نه در کنار همدیگر، بلکه هر یک در خانه خود و با بیشترین فاصله اجتماعی، در این آوردگاه سالانه که جشنواره نامش نهادهایم، شرکت کنند. تا نشان دهند در بدترین شرایط هم زنجیره این دوست داشتنیترین جشنواره ملی هم گسسته نخواهد شد.
از صمیم قلب از مسئولان برگزاری این جشنواره، داوران عزیز و شرکتکنندگانِ جان سپاسگزارم.
با آرزوی بر افتادن عفریت کووید 19، به امید دیدارتان در بیست و هشتمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان در سال 1400 در استانی که از هم اکنون چشم به راه شماست.
بیست و هفتمین جشنواره هنرهای تجسمی جوانان ایران از امروز یکشنبه 23 شهریور آغاز به کار میکند.
نظر شما