خبرگزاری شبستان:اگر چه جزئیات حیات حکیم نوری دقیقا برای ما مشخص نیست، اما از آنجا که در 1246 ه. ق یعنى به هنگام وفات؛ نزدیک به 100 سال داشته؛ معلوم می گردد که در اواسط قرن دوازدهم به دنیا آمده است.
وی قبل از تحصیل از کارکنان سنگ کش رودخانه ای در اطراف تنگه بن (از روستا های نور) بود و از این کار امرار معاش مىکرد؛ بعد توفیق الهى یارش شد و به تحصیل علم مشغول شد و علوم رسمى مقدّماتى را از محضر علماى مازندران فرا گرفت. سپس از آنجا به قزوین و بعد به اصفهان مهاجرت کرد؛ و دروس معقول را از آقا محمّد بیدآبادى و میرزا ابو القاسم مدرّس اصفهانى – که خود از شاگردان حکیم بیدآبادی بوده است- آموخت. هزار و یک کلمه، ج3، ص:77- 78 و قصص العلماء، صص 153- 154
حکیم نوری به واسطه استعداد سرشارى که داشت در اوان جوانى،در زمره حکماى طراز اوّل عصر خویش قرار گرفت و چنانکه رضا قلی خان هدایت می گوید:
...به مرور دهور در فن حکمت الهی او را پایهای اعلی دست داد. در اشراق در گیتی طاق شده. مردم از بلاد نزدیک و دور طالب خدمتش گردیدند و به خدمتش رسیدند و تلمّذ گزیدند. صاحب فضایل و خصایل شدند. اکنون سالهای سال است که در اصفهان به افاده میگذرانند و دیرگاهی است که در این فن مانند آن جناب فاضلی دانا و حکیمی بینا به ظهور نیامده است. (ریاض العارفین، ص328)
مرحوم آشتیانی نیز در زمینه نبوغ وی در حکمت الهی،چنین می گوید:
از او آثاری در دست است که در سنین کمتر از سی سالگی آنها را نوشته و به عقیده نگارنده در طریقه ملاصدرا در همین سنین سی سالگی؛قدری بیشتر یا کمتر، از موسس این حکمت اگر پخته تر و به رموز آن آگاه تر نبوده ،چیزی کم نداشته است. منتخباتى از آثار حکماى الهى ایران، ج4، ص611
وی به شدت به آداب شریعت اهمیت می داد و این مطلب از نامه ای که میرزای قمی نوشته است،به وضوح قابل استفاده است،و در این زمینه محدث قمی در فواید الرضویه می نویسد:
این حکیم ربانی در عالم و حکمت و معارف الهیه و مواظبت به سنن و آداب احمدیه بالاتر از آن است که ذکر شود...با جناب میرزا صاحب قوانین صمیمیت و خصوصیتی زیاد داشت و پیوسته با یکدیگر مکاتبه می نمودند. نوری چند سالی در عتبات عالیات بود و ارادتی وافر به سرور ما مولای متقیان داشت.
و تنکابنی هم اشاره به شدت خوف و حضور قلب بسیار وی در نمازهایش نموده است. (قصص العلماء، ص105)
آخوند نورى در میان حکماء، عنایتى خاصّ به صدرالمتألهین داشت و در حقیقت فلسفه صدرایی به دست وی احیا شد و چنانکه مرحوم آشتیانی اشاره می کند او حدود هفتاد سال کتب ملاصدرا را تدریس نمود و با قدرت استعداد و نبوغ فطرى چنان به مبانى آخوند ملا صدرا سر و صورت داد که بعد از او در حوزههاى فلسفى اساتید صرفا به تحقیق در مبانى ملا صدرا پرداختند و تا عصر ما این رویه ادامه پیدا نموده است.مقدمه نقد النصوص ص:34
از جمله آثار اوست:
تفسیر سوره اخلاص: اثری است مفصّل در تفسیر سوره توحید با نگرشی عرفانی ـ عقلی، اما ناتمام مانده است و ،این اثر توسط موسسه معارف اسلامی امام رضا (ع) به طبع رسیده است.
استاد حسن زاده آملی این کتاب را بهترین تفسیری می داند که تا کنون بر سوره توحید نوشته شده است.
حجة الإسلام: در رد کتاب میزان الحق هنری مارتین (معروف به پادری) بوده و به زبان فارسی به نگارش درآمده است و حاوی مطالب بسیار ارزنده در تحقیق ولایت و انحای تصرف انسان کامل در عوال وجود است که بر طبق مبانی عقلی و مطابق اعتقادات شیعی و همچنین تطبیق اسلام با یهود و مسیحیت است.
حواشی بر کتب ملاصدرا: مانند اسفار، شرح اصول کافی، اسرار الآیات، مفاتیح الغیب و ...
و آثار دیگری که تعداد قابل توجهی از آنها حاشیه هاییست که حکیم بر کتب معرفتی نگاشته است.
از شاگردان بسیار او هم می توان از ملا عبدالله زنوزی (پدر آقا علی مدرس)، ملا اسماعیل اصفهانی، ملا هادی سبزواری و ملا آقای قزوینی یاد کرد.
بعد از حکیم نوری، تلامیذ او به تدریس کتب ملاصدرا پرداختند و شاگردان زیادى را تربیت نمودند که از حیث جامعیت در طرق مختلف معرفت و حکمت باید در سلک بزرگترین حکما در دوران نضج حکمت و فلسفه محسوب شوند.
سرانجام حکیم نوری پس از نزدیک به یک قرن حیات معنوى، تربیت شاگردان، تألیف آثار و نشر عقاید و معارف دینى، در شب جمعه 22رجب سال 1246ه.ق (17 دی1210ه.ش) در شهر اصفهان دیده از جهان فرو بست. حجّة الإسلام شفتى مشهور بر جنازه وى نماز گزارد. و نقل است که حاج محمد ابراهیم کلباسی، مجتهد بزرگ زمان، بر جنازهاش بسیار گریست و گفت: «بعد از تو چه کس رفع شبهات معاندین اسلام را میکند»، جسد مطهّرش را به نجف اشرف منتقل کردند و پس از مراسم با شکوه تشییع، پیکر وى را بنابر وصیت خودش در کفش کن حرم شریف حضرت امیر علیه السّلام (آستانه باب طوسى) دفن کردند و در عزاى از دست رفتن او به سوگ نشستند.
گویند: هنگام «دفن، یکى از علما که در آنجا حاضر بوده تکبیرى بلند گفت. در جواب سؤال از سبب آن، اظهار داشت: پانزده سال پیش در خواب دیدم که گویا من در این صحن مطهّر هستم و صاحب این نعش نیز وارد و عصایى در دست داشته و مىگفت که از طرف حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام مأمور یا مأذونم که مواضع قبور مردم را در این بقعه شریفه تعیین نمایم. پس با دست خود اشاره کرده و هر موضعى را براى شخصى معیّن مىنمود تا به همین موضع که الآن دفن شد رسیده و اشاره کرد و گفت: هذا منزل نفسی و محلّ رمسی أعددته لیوم کریهتی و بأسی.» ریحانة الأدب، ج6، ص 262
محمد هادی توکلی
پایان پیام/
نظر شما