به گزارش خبرنگار شهرستان های استان تهران خبرگزاری شبستان ۲۲ذی الحجه سالروز شهادت میثم تمار است. میثم تمار اسدی کوفی فرزند یحیی،از یاران امام علی(ع)،امام حسن مجتبی (ع)وامام حسین (ع)بود که پیش از واقعه کربلا در کوفه به شهادت رسید. او در کوفه به خرمافروشی مشغول بود. وی مردی با کرامات بود سرانجام به دستور ابن زیاد به شهادت رسید و مرقد او هم اکنون در نزدیکی مسجد کوفه است.
در همین راستا حجت الاسلام سید رحیم موسوی مدیر کانون فرهنگی هنری حضرت ابوالفضل(ع) در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری شبستان گفت: بعضی از محققان ، میثم را ایرانی دانستهاند. ایشان برده زنی از قبیله بنیاسد بود. امیرالمؤمنین میثم را از آن زن خرید و آزاد کرد. چون نامش را پرسید، گفت «سالم» نام دارم. حضرت به او گفت پیامبر اکرم مرا آگاه کرده که والدین عجمیات، تو را میثم نامیدهاند. میثم سخن حضرت را تصدیق کرد و نامش را به میثم تغییر داد و کنیهاش ابوسالم شد.
کارشناس مذهبی در ادامه تشریح کرد: میثم ملازم و همراه امیرالمؤمنین (ع)و شیفته آن بود که از محضر ایشان علم و حکمت بیاموزد. از این رو خود را در اختیار معارف علوم علوی گذاشت. حضرت نیز که او را لایق و با استعداد یافت، دانش و حکمتهای فراوانی به وی آموخت.
مدیر کانون فرهنگی هنری حضرت ابوالفضل(ع) گفت:نقل است که امير مومنان عليه السلام چگونگي کشته شدن ميثم را پيشگويي و به وي فرمود: تو را بعد از من دستگير ميکنند و به دار خواهند زد. در روز سوم از بيني و دهان تو خون روان خواهد شد و محاسنت را رنگين خواهد ساخت.
آن گاه امام درختي را که بر اّن ميثم را بر دار خواهند کشيد به او نشان داد و فرمود: تو در آخرت با من خواهي بود. پس از شهادت اميرالمومنين عليه السلام ميثم پيوسته به نزد آن درخت ميآمد و نماز ميگزارد.
موسوی در ادامه اظهار داشت: زني به نام «جبله مکي» نقل ميکند که از ميثم تمار شنيدم که ميگفت: اين امت، پسر دختر پيامبرشان را در دهم محرم مي کشند و دشمنان خدا اين روز را مبارک مي دانند. اين واقعه، قطعا انجام خواهد گرفت. اين، داستاني است که مولايم اميرمؤمنان مرا از آن آگاه کرده است. او به من خبر داده است که بر حسين(ع) همه چيز خواهد گريست، حتي حيوانات بيابان و دريا و آسمان و خورشيد و ماه و ستارگان و آدميان و اجنه مؤمن و همه و همه....
آن گاه ميثم گفت: اي جبله! بدان که حسين ابن علي(ع) سرور شهيدان در قيامت است و يارانش بر شهيدان ديگر برتري دارند. اي جبله! هرگاه به خورشيد نگاه کردي و ديدي که چون خون تازه، قرمز است، بدان که سيدالشهدا کشته شده است.
جبله ميگويد: يک روز از خانه بيرون آمدم. ديدم خورشيد بر ديوارها مي تابد، همچون پارچه هاي رنگ آميزي شده که به سرخی می زد. صيحه کشيده و گريه کردم و گفتم: به خدا سوگند، سرور ما حسين بن علي(ع) کشته شد!....
حجتالاسلام موسوی در راستای بیان سرگذشت وی افزود: ميثم در سال آخر عمر خويش به بيت الله الحرام و سپس به مدينه رفت و در آن جا به ديدار ام سلمه شتافت و از احوال امام حسين عليه السلام پرس و جو کرد. ام سلمه به وي گفت: بسيار ميشنيدم که رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم سفارش تو را به اميرالمؤمنين علي عليه السلام ميفرمود. امام حسين عليه السلام نيز تو را بسيار ياد ميکند.
وی به کوفه بازگشت و در همان سال، يعني آخر سال 60 هجري، ده روز قبل از ورود امام حسين عليه السلام به عراق، توسط عبيدالله بن زياد ملعون دستگير شد و به همان نحوي که امام علي عليه السلام خبر داده بود به دار آويخته و به شهادت رسيد.
کارشناس مذهبی در توصیف ویژگیهای این شیعه راستین ادامه داد: ميثم، علی رغم ایمان وتقوای بی نظیر، بیانی رسا داشت و در نطق و سخن، توانا و فصيح بود. سخنوري ميثم تمار را از اين واقعه که نقل ميشود ميتوان دريافت:
در بازار، ميثم، رئيس صنف ميوه فروشان بود. هرگاه قرار بود در جايي و نزد کسي و يا موقعيت مهمي، سخني گفته شود از ميثم تمار ميخواستند که سخنگويشان باشد. گروهي از بازاريان نزد ميثم رفتند تا باهم به عنوان شکايت از حاکم و عامل بازار، پيش «ابن زياد» بروند که والي شهر کوفه بود. در اين برخورد و ديدار با ابن زياد ميثم بود که به نمايندگي از ديگران با رشادت به سزايي سخن گفت. خود ميثم در باره اين ديدار و سخنها ميگويد:
ابن زياد، با شنيدن گفتارم به شگفتي آمد و سکوت کرد.همين بيان صريح و حقگويي آشکار باعث شد که از ميثم کينه اي در دل ابن زياد بماند.
با آن استعداد خاص و موقعيت خوبي که ميثم داشت، احاديث زيادي از علي(ع) شنيده بود، و آن گونه که از گفته هاي پسرش بر ميآيد، حتي کتابي که مجموعه اي از احاديث بود تاليف کرده است، ليکن متاسفانه از نوشته هاي او چيزي باقي نماند و راويان ديگر هم به خاطر درک نکردن موقعيت و اهميت آن به نقل از وي نپرداختند و بيشتر آنها از دسترس دور ماند
نظر شما