خبرگزاری شبستان :نام شهید ادواردو (مهدی) آنیلی فرزند مالک مشهور کمپانی فیات و سرگذشت این شهید بدون مرز انقلاب اسلامی را بسیاری شنیده اند اما ارتباط او با ورزش که بخش مهمی از تاریخچه باشگاه یوونتوس را تشکیل می دهد کمتر در رسانه ها بازتاب داشته است.جالب است که ااین ارتباط از ایران و مشهد مقدس آغاز شد.داستان از این قرار بود که شهید ادواردو اوایل انقلاب پس از تشرف به تشیع سفری به مشهد داشت و به زیارت حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) رفت. برای نخستینبار به مشهد رفته بود و به او گفته بودند که چون نخستینبار است که به زیارت میروی، هر آرزویی داشته باشی برآورده میشود. وقتی از او پرسیدند که از امام رضا(ع) چه خواستی، وی گفته از او خواستم که قلب پدرم را نسبت به من مهربان کند. او از همان دوران جوانی، علاقهای به اداره ثروت عظیم خانوادگی به روش پدرش نداشت و فقط چند سال مسؤولیت اداره باشگاه فوتبال یوونتوس را به عهده داشت که نخستین و آخرین سمتی بود که در مجموعه عظیم تحت اداره آنیلیها برعهده گرفت و این درست پس از بازگشت او از مشهد بود. مهدی تازه به تشیع گرویده از امامش مراد گرفته بود. آنیلی پدر در حالی که پسر و تنها وارث ذکورش به 30 سالگی یعنی سن آغاز مدیریت نزدیک میشد با او مهربانتر شد و از همین رو نخستین مسؤولیت اجرایی را با وجود همه اختلافات ایدئولوژیک و عملی به ادواردو سپرد تا بلکه او از این طریق به قول معروف به راه آید و دست از آنچه فرعونهایی مثل او «جنون آرمانگرایی در جوانی» میخوانند بردارد.در آن زمان بیش از یک دهه از ریاست افتخاری «جامپیرو بونیپرتی» اسطوره یووه میگذشت ولی در عمل باشگاه توسط افراد منصوب جیانی آنیلی، رئیس کارخانجات فیات و پدر ادواردو اداره میشد. ادواردو در سال1981 به مدیریت اجرایی یوونتوس رسید و تا تابستان 1985 که فاجعه ورزشگاه هیسل بلژیک در فینال جام باشگاههای اروپا طعم قهرمانی را برای هواداران بیانکونری تلخ کرد عملا مرد شماره یک باشگاهی بود که از همان روزها به پرطرفدارترین باشگاه ایتالیا و جهان تبدیل میشد. همه آنهایی که اندک آشنایی با یوونتوس دارند نیمه نخست دهه 1980 را باشکوهترین دوران بانوی پیر اروپا میدانند اما بسیاری از همینها فراموش کردهاند که در آن دوران باشکوه (1986-1981) چه کسی همهکاره باشگاه بوده است. یک جوان حقطلب شیعه که از اساس با بنیادهای کاپیتالیستی حاکم بر ورزش حرفهای مخالف بود و به قول دوست ایرانیاش قدیریابیانه به عنوان رئیس بزرگترین باشگاه فوتبال حرفهای آن زمان حرفهایی درباره اهداف حقیقی ورزش به زبان میآورد که حاکمان ایتالیا را که به شدیدترین شکل ممکن به استفاده ابزاری از ورزش مشغول بودند، برمیآشفت. اگر از هواداران ایرانی یوونتوس بپرسید که آغاز علاقهشان به این تیم به چه دورهای بازمیگردد، بسیاری از آنها به سالهای مزبور اشاره میکنند و اینکه مثل هواداران بارسا یا لیورپول طرفداری آنها جنبهای ایدهآلیستی دارد نه فقط یک هواداری صرفا فوتبالی که این همان امضای آرمانگرایی منحصر به فرد ادواردو بر یوونتوس تحت ادارهاش است. امروز اگر ساعتها در فضای اینترنت هم بگردید، نمیتوانید هیچ منبع لاتین بیابید که اشارهای درست و دقیق به سالهای مدیریت ادواردو در یوونتوس داشته باشد چرا که سرمنشأ تمام اطلاعات درباره سپید و سیاههای تورینو سایتهای رسمی یا هواداری زیر نفوذ الکانها و آنیلیها هستند و آنها هم همگی به شکلی کاملا مغرضانه و مبهم از چند سال مدیریت ادواردو بر باشگاه سخن میگویند و بلافاصله با یادآوری فاجعه ورزشگاه هیسل که به مرگ 39 هوادار یووه انجامید سعی میکنند او را بیکفایت جلوه دهند، در حالی که همه به این نکته واقفند که مسؤولان امنیتی بلژیکی و هولیگانهای انگلیسی طرفدار لیورپول مسؤول آن فاجعه قلمداد شدند و باشگاههای انگلیسی از آن شب تا مدتها از رقابتهای اروپایی منع شدند. تازه در همان شب ماه مه 1985 بود که بیانکونری با گل میشل پلاتینی، لیورپول را شکست داد و برای نخستینبار جام باشگاههای اروپا را فتح کرد که آخرین افتخاری بود که به دنبال 2 اسکودتو (قهرمانی سری A)، یک قهرمانی کوپای ایتالیا، یک سوپرجام ایتالیا، یک سوپرجام اروپا و یک جام در جام اروپا در دوران باشکوه مدیریت ادواردو نصیب بیانکونری میشد اما همین امروز اگر مثلا سایت هواداران ایرانی یوونتوس juventus.ir اشارهای به موفقیتهای شهید ادواردو در بزرگترین سمبل اجتماعی کارتل ایتالیایی- صهیونیستی فیات یعنی باشگاه یوونتوس بکند پس از مدتی امتیازش از سوی باشگاه لغو میشود.
پایان پیام/
نظر شما