به گزارش خبرگزاری شبستان- مازندران؛ استان مازندران بیش از هرجای ایران زمین دارای افسانه و اسطورههای حماسی و عاشقانه است اما فرهنگ، آداب و روسم مردم این دیار پشت سرسبزی طبیعت پنهان مانده و به مرور زمان گرد فراموشی بر آنها لایه بسته است.بخشی از این فرهنگ در قالب داستان از گذشته تاکنون به صورت شفاهی بین مردم دست به دست شده و زبان به زبان چرخیده است و بخشی از این تاریخ کهن نیز بین برگ های کتاب تاریخ خاک خور شده است.
در گذشته بزرگان قصهها و افسانههای رایج طبرستان را روایت میکردند، قصهگویی در خانهها رواج داشت از رادیو نیز قصه شب پخش میشد، برخی کار و زندگی را رها کرده و پای رادیو یا قصه گویی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها یا والدین بودند تا خوابشان ببرد.
ولی در دهه اخیر با افزایش فعالیت مردم در شبکههای مجازی، کمتر شاهد روایت قصه یا تمایل مردم برای گوش کردن به قصههای شفاهی هستیم، در حالی که این روایات نشاندهنده بخشی از فرهنگ ما است، فراموشی آن با فراموشی آداب و رسوم و فرهنگ ما برابری میکند.
با توجه به گسترده شدن رسانه ها و شکل یافتن افسانه های تازه، قصه گویی در خانواده ها به ویژه در روستاها نسبت به گذشته حداقل 50 سال پیش دارای اقبال نیست بنابراین ما نیز می توانیم با جمع آوری افسانه ها، با زبان روز آن را مکتوب کنیم و به صورت کتاب، فیلم و کارتون در آورده، به مردم عرضه کنیم.
خوشبختانه، هنوز در استان افرادی را داریم که با علاقه و عشق به این قصهها و با توجه به اینکه از دوران کودکی با این موارد خو گرفتند، نه تنها این بخش را به فراموشی نسپاردند بلکه اقدام به تالیف چاپ کتابی ماندگار در این بخش کردند.
«نادعلی فلاح» دبیر ادبیات ۵۲ ساله از شهرستان آمل پژوهشگر فرهنگ مردمی، نویسنده کتاب پنج جلدی تاریخ شفاهی مازندران یکی از این افراد است، وی که ۲۰ سال زمان صرف تالیف این کتاب کرده، درباره جزییات کار با ما سخن میگوید که با هم می خوانیم.
*چاپ کتاب 5 جلدی تاریخ شفاهی مازندران
از دوران کودکی پدرم هر شب برایمان قصه میگفت، و ما بچهها از شنیدنش لذت می بردیم، گاهی خوابمان می برد فردایش به انتظار شنیدن باقی ماجرا، روز را شب میکردیم، این کار پدر سالها ادامه داشت، تا اینکه من رشته ادبیات فارسی را برگزیدم و تا مقطع ارشد ادامه دادم.
«مرحوم حاج قربانعلی فلاح ۸۰ساله از روستای پولادکلای نور پدر نادعلی فلاح»
وی ادامه میدهد؛ معلم کتاب ادبیات در مقطع دبیرستان شدم ولی احساس میکردم، این همه کاری نیست که میتوانم انجام بدهم، هر بزرگی را میدیدم میخواستم برایم قصهای، داستانی و چیزی روایت کند، تا اینکه برای اولین بار در سال ۱۳۸۲ اقدام به چاپ کتاب «اوسنه های مازنی(افسانه های مازندرانی)»کردم، سپس« فرهنگ مردم زرند کرمان» افسانه و شعر و دو بیتیهای محلی و واژگان و بعد از آن چاپ منظومه «امیر و گوهر» با همکاری علی ذبیحی درباره افسانههای مازندرانی چاپ شد.
*ضبط صداها از کاست شروع و تا فلش و رم ادامه دارد
ناگفته نماند سالهای سال، در هر مکان اقدام به ضبط روایت قصهگویان میکردم، هدفم این بود بدون هیچگونه تحریف همانطور که بیان شد هر قصه را از هر چند نفر که بیان کردند بنویسم، ضبط صداها را از نوار کاست شروع و تا فلش و رم ادامه دادم، این کار میدانی تا جایی ادامه داشت که در سال ۱۳۹۶ به هزار و ۳۰۰ صفحه در پنج جلد رسید.
«سید آمنه حسنی ۸۹ساله از نور راوی قصه های مازنی»
«محمد اسحاقی۷۵ساله خواننده و نوازنده از بهشهر راوی قصه ها و افسانه های مازنی»
*روایت قصههای مازنی از آمل تا کجور
فلاح اضافه میکند؛ داستانهای شفاهی مازندران در هر جلد یک نام دیگری نیز دارد، نام جلد اول«افسانه عاشقانه و حکایت» با موضوع عشق است، جلد دوم«افسانه سحرآمیز»، جلد سوم« افسانه واقع گرا»، جلد چهارم« طنز آمیز و تمثیل »و جلد پنجم« اسطوره، جن، قصه و لطیفه» است، اکثر این قصه ها از آمل و بابل تا کجور روایت می شود.
روایت داستانی که از قدیم بین مردم مطرح بود، هم برای سرگرمی و هم برای آموزش است، این روایتها عامیانه بوده در طول زمان شکل گرفته و قدمت طولانی دارند، تفاوت کتاب من با سایر کتابهای در این حوزه در این است که اگر جایی را راوی اشتباه یا فراموش کرده ذکر کردم، در این کتاب قصهها به زبان فارسی، چند افسانه به زبان مازندرانی، برخی بخش شعرش زبان محلی مازندرانی و قصه بی بی شهربانو به زبان لاتین نوشتم.
این نویسنده پرذوق بیان میکند؛ در کتابم مطالب را دسته بندی کردم با توجه به اینکه حکایت به داستانهای تاریخی میگویند همچون؛ امیرمکرم، حسین خان عرب و مشتی در مازندران، سحرآمیز که موضوع جادو به علاوه موجودات تخیلی را در خود دارد، واقعگرا یا معیشتی اتفاقات جالب واقعی است همچون بهلول، طنزآمیز هم که با لطیفه فرق دارد داخلش طنز دارد، تمثیلی قصه حیوانات است، اسطوره جن موجود خیالی هستند و هر کسی چیزی میگوید، قصه هم به داستانهایی که در آن پیامبران و امام باشند، اشاره دارد، لطیفه روایت کوتاه است که جمله آخرش خنده دارد.
وی درخصوص راویان مازندرانی گفت: اگر در بسیاری از مناطق ایران قصه با یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود، غیر از خدا هیچ کس نبود و اصطلاحاتی از این دست شروغ می شود در مازندران به گونه ی دیگر است؛ یعنی اصولا قصه ها آغاز ویژه خودش را دارد وآن هم بستگی به راوی و نوع قصه متفاوت می باشد. بیش از دویست قصه وسرگذشت و...که نویسنده از راویان مختلف ضبط وثبت نمود، آغاز آن ها به شکل دیگر است. بیشترین درصد آماری با اته(یکی) یا به طور کلی با عنوان نا شناخته شروع می شود. مثل پادشاهی بود ، یک روز بود، یک پادشاهی بود و....یا این که راوی بدون کلام ویژهای وارد قصه می گردد. به ویژه در سرگذشت ها. مثل: نجما و رعنا عاشق و معشوق بودند، طالب بود و زهره ، گربه رفت جنگل تا شکار کند، پلنگ عاشق مینا شد و....
*تحریر کتابهای متعدد از قصه تا اشعار
کتاب بعدیام دیوان اشعار «رضا خراط» در قالب شعر عامیانه مذهبی است که راویان میگویند این شخص در چمستان نور زندگی میکرده و از دنیا رفت قبر و آثاری ندارد، شبیه امیر پازواری شاعر بوده است و شعرهای دوبیتی از خودش به جای گذاشت که من از این و آن شنیده و به رشته تحریر درآوردم، این کتاب قبل از کرونا چاپ شد، ولی وارد بازار نشد، در حال حاضر هم دیوان «اشعار امیرپازواری» را گردآوری کردم.
*زود فروش رفت/فکرش را نمی کردم کتابم را بخرند
وی از استقبال خوب مردم در رابطه با خرید کتاب پنج جلدی خبر میدهد و میگوید؛فکرش را نمی کردم مردم کتابم را بخرند، البته که این کتاب سرگرم کننده برای افراد علاقمند بوده و مملو از فرهنگ مازندران است، قصهای همچون طالب و زهره نشان از فرهنگ مازنی دارد که در این قصه زهره از نظر فرهنگی و فکری از طالب بالاتر است.
*چندین کتاب را بخاطر هزینههای هنگفت چاپ نکردم
فلاح در پایان صحبتهایش بیان میکند؛ شاید نباید گفت ولی چندین کتاب را به خاطر هزینههای هنگفت چاپ منتشر نکردم، ترانه های مازندرانی در مراسم ها را با همکاری محمد لوتیج گردآوری کردیم ولی چاپ نه، به خاطر هزینههای بالا به حالت تعلیق در آمده است.
به گزارش شبستان؛ شاید خواندن برخی کتابها حوصلهسر بر بوده و یا نیاز به زمان زیادی برای مطالعه داشته باشند، ولی پکیجی از قصهها و روایات مازنی پر از تنوع و اتفاقات هیجانانگیز است، همه با خواندن این کتاب غرق در گذشته شده و بیشتر با فرهنگ استانمان آشنا خواهیم شد.قطعا توجه به کتاب و نویسندگان در عصر تکنولوژی یکی از گامهای موثر در جهت غنی سازی فرهنگ این مرزو بوم است، بد نیست مسئولان هم کمی به فکر نویسندگان باشند!
نظر شما