درک حقیقتِ عید قربان به واسطه تسلیم در برابر حق است

حجت الاسلام و المسلمین پاک نیا گفت: عید قربان در حقیقت، عید تسلیم بودن در برابر امر حق است و کسانی به حقیقت عید قربان می رسند که تسلیم بی چون و چرای خداوند باشند.

 

 

به گزارش خبرنگار  گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگوی ما با حجت الاسلام و المسلمین پاک نیا، مدرس سطح عالی حوزه علمیه قم درباره حقیقت عید قربان و قربانی کردن است.

 

چرا ما امروز بعد از این همه سال به تبعیت از سنت ابراهیمی دست به قربانی کردن می زنیم و حقیقت این قربانی کردن چیست؟

نکات مهمی در رابطه با این موضوع بیان شده است. نکته اول این که قربانی کردن  از حضرت ابراهیم (ع) به ما ارث رسیده  و در حقیقت حرکت توحیدی حضرت ابراهیم علیه السلام اسوه و الگوی همه شده، همچنان که قرآن نیز به این حقیقت که آنچه برای حضرت ابراهیم روی داد آزمونی الهی در همه زمان است اشاره می کند. داستان حضرت ابراهیم و اسوه بودن او خاص دین اسلام نیست. در حقیقت خداوند به همه پیروان ادیان توحیدی واجب کرده که همچون حضرت ابراهیم که خود را و عزیزترین کسان خود را مهیای قربانی کردن ساخت آماده قربانی کردن مال و جان و وابستگی های خود باشند و  پا جای پای او بگذارند. لذا گفته اند که عید قربان، محور همه ادیان ابراهیمی از یهود و مسیحیت تا اسلام است.

در حقیقت شما به این موضوع اشاره می کنید که فقط حضرت ابراهیم (ع) نبود که در معرض قربانی کردن قرار گرفت بلکه درباره همه ما این قضیه صدق می کند؟

بله، این آزمون های الهی در همه زمان ها و برای همه انسان هاست و ما به عنوان پیروان ادیان ابراهیمی باید تلاش کنیم که رهرو راه آن پیامبر بزرگ الهی باشیم و برنامه های دین ما به این منظور است که هر کسی که سالک الی الله است در حقیقت آمادگی فدا کردن عزیزترین وابستگی هایش را دارد. معنای قربانی کردن همین است. هر کسی واقعا عشق به خداوند دارد و می خواهد این راه الهی و رشد و کمال را طی کند باید از این حرکت حضرت ابراهیم علیه السلام تبعیت و پیروی کند.

درباره حقیقت قربانی کردن قدری بیشتر توضیح می دهید؟

ببینید معنای باطنی قربانی کردن، همانا قربانی کردن نفس است نه قربانی کردن گوسفند. در حقیقت هر کسی باید نفس خود را قربانی کند در این صورت است که عشق حقیقی به خدای متعال در قلب او بیدار می شود و بر وجود او می نشیند در غیر این صورت آن عشق و محبت، ادایی بیش نخواهد بود، بنابراین اگر شما نفس خود را قربانی نکنید نمی توانید عاشق خداوند باشید.

همچنان که در آن شعر زیبا به درستی بیان می شود: "عشق از اول چرا خونی بود / تا گریزد آنک بیرون برونی بود" عشق حقیقی نمی تواند بدون قربانی کردن و بیرون کردن همه آن رنگ های غیر الهی از قلب انسان وجود داشته باشد. شما این حقیقت را درباره حضرت ابراهیم علیه السلام می بینید که در برابر چه آزمون های دشواری قرار می گیرد که حضرت اسماعیل فقط یکی از ان وابستگی ها بوده است. خداوند چند بار حضرت ابراهیم (ع) را در برابر این آزمون های دشوار قرار دارد. آیا فرزندت را دوست داری یا مرا؟ این را باید نشان دهی و اثبات کنی و می بینیم که حضرت ابراهیم در جایی دیگر از مال خود و در جایی دیگر از جان خود هم می گذرد. وقتی می خواهند او را به آتش بیندازند و ملائک الهی به او می گویند اگر درخواستی داری مطرح کن حضرت ابراهیم در پاسخ می گوید درخواستی ندارم و اگر خداوند می خواهد من این جا قربانی شوم تسلیم امر حق هستم.

آیا می توان قربانی کردن را مترادف با تسلیم بودن محض به پروردگار دانست؟

همین طور است. عید قربان در حقیقت، عید تسلیم بودن در برابر امر حق است و کسانی به حقیقت عید قربان می رسند که تسلیم بی چون و چرای خداوند باشند. دعایی که ما در عید قربان می خوانیم و آیه ای از آیات قرآن کریم است بر این حقیقت صحه می گذارد:  إِنَّ صَلَاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيَايَ وَ مَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ / همانا نماز و طاعت و تمام اعمال من و حیات و ممات من همه برای خداست که پروردگار جهانیان است. این دعایی است که در حقیقت به قربانی کردن اشاره دارد این که تمام اعمال من، زندگی و مرگ من همه و همه برای خدا باشد یعنی رفتار من باید ممحض و خالص در راه رضایت خداوند قرار گیرد. البته برای این که به این جایگاه برسیم آزمون های مهمی را باید پشت سر بگذاریم.

معنای اعمال مربوط به قربانی کردن چیست؟

ببینید وقتی ما مثلا در کنار کعبه احرام می بندیم لبیک اللهم لبیک می گوییم. این لبیک باید واقعی باشد و زمانی این لبیک واقعی است که این لبیک نه صرفا از زبان که از قلب انسان پدیدار شود و قلب انسان به پروردگار خود لبیک بگوید. یا مثلا وقتی در احرام، لباس های خود را از تن بیرون می کنیم و لباس احرام می پوشیم این جا متوجه می شویم که باید از خود و نفس خود جدا شویم و در حقیقت لباس گناه را از ضمیر و درون خود بیرون بیاوریم و به جای آن لباس تقوا را که لباس سفیدی و نور و روشنایی است بپوشیم وگرنه اگر در همین ظاهر امر متوقف شویم به حقیقت قربانی کردن نخواهیم رسید. در سویی دیگر می بینیم آن ها تمرین تواضع و دوری جستن از تکبر و خصایل و رذیلت های نفسانی است. این لباس از تن بیرون کردن و کنار مردم طواف کردن و برابر بودن با دیگران معنا و مفهوم دارد. وقتی در میان صفا و مروه هروله می کنیم در حقیقت ناظر به این معناست که سالک الی الله باید سستی ها را در طی طریق الهی از روح و تن خود بیرون بیاورد تا بتواند به حق دست یابد در واقع اعمال ظاهری حج اشاره به آن معنای باطنی دارد و معنایش از خود عمل مهم تر است لذا در کلمات برخی از بزرگان به این نکات اشاره شده است. مثلا شیخ بهایی می گوید: حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار / او کعبه همی جوید و من صاحب خانه.

و کسی که نتواند از خانه به صاحب خانه برسد چه اتفاقی می افتد؟

اتفاقی که می افتد این است که به حقیقت امر و معنای بندگی نمی رسد و در همان ظاهر می ماند. انسان نباید مساله اصلی و فرعی را با هم اشتباه بگیرد. غرض ما از این همه طواف و چرخیدن به دور خانه کعبه و انجام آن اعمال اگر خود حق تعالی نباشد پس چه کسی است؟ حاجی واقعی کسی است که خدای خود را پیدا کند و او را بیاید. حاجی واقعی کسی است که در طواف، قلب خود را نیز دور خانه خداوند یا همان حق بگرداند و به آن تواضع و تقوا و به آن مقام عبودیت و بندگی برسد.

 

 

کد خبر 955306

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha