به گزارش خبرگزاری شبستان، آیتالله العظمی جوادی آملی در پیامی به همایش حماسه و عرفان حسینی بیان کرد که کار عاشورای حسینی این است که قلب را بر عقل مسلط کند و از رهگذر خیال و وهم حس را یاری دهد و دست آن را بگیرد و پا به پا ببرد تا به خیال و وهم برساند در قله عقل بنشاند، بعد پای قلب ذبح و قربانی کند. متن این پیام که دارای معانی دقیق و تعابیر بلند عرفانی است، به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدم شما فرهیختگان بزرگواران و سوگواران سالار شهیدان حسین بن علی بن ابی طالب را گرامی میداریم؛ از برگزارکنندگان این همایش وزین حقشناسی میکنیم از همه فرهیختگان که با ایراد مقال یا ارائه مقاله به وزن علمی این همایش افزوده سپاسگزاری میکنیم؛ از ذات اقدس اله مسئلت میکنیم که سعی همه شما بزرگواران را مشکور قرار دهد.
در روایات ما آمده است که قلب مؤمن عرش خداست، این قلب وقتی عرش خدا میشود که در جهاد اکبر نه جهاد اوسط در جهاد اکبر بر عقل پیروز شود؛ ما یک جهاد اوسط داریم و یک جهاد اکبر داریم در قبال جهاد اصغر؛ جهاد اصغر جنگ برون مرزی با دشمن خاکی است که سلاحش آهن است؛ نمونهاش دفاع مقدس هشت ساله جنگ که اوسط ابزارش آه است، سلاحه البکاه نه آهن؛ طرفین جنگ یکی نفس است و یکی عقل؛ یکی هوس و هواست یکی تقوا، انسان در جهاد اوسط موفق میشود یا عابد یا زاهد بشود. در این دو محدوده جهاد اکبر که بالاتر از جهاد اوسط است جنگ بین قلب است و عقل؛ عقل میخواهد حکیمانه بفهمد قلب میخواهد عارفانه ببیند.
در جهاد اکبر اگر قلب پیروز شد میشود عرش الرحمان؛ قلب المؤمن عرش الرحمان، آنها که در جهاد اکبر یعنی بین قلب و عقل پیروز شدهاند و عرش قلبی اینها پایگاه علوم و معارف الهی شد هر مطلبی که خدای سبحان بر قلب اینها القا کرد میشود حکمت العرشیه؛ گرچه بعدها هر مطلب عمیق و عریقی را میگویند مطلب عرشی، ولی زادگاه اصطلاح آن جایی است بر قلب خود عارف، مطلبی افاضه بشود چون قلب مؤمن عرش الرحمان است؛ آن مطلب عرشی خواهد بود اگر از عرش رحمان مطلبی تنزل بکند به عقل برسد از عقل به خیال و وهم برسد و از خیال و وهم به حس برسد آن است که میتوان به تعبیر جناب صناعی گفت از عین به علم آمد و از گوش به آغوش.
این حرف راه دارد جریان حسینبنعلی این طور بود او آنچه را که با قلب خودش یافت که عرش رحمان بود؛ آن را در قالب علوم عقلی و معارف عقلی خطابها و خطبهها و نامهها و پیامها و گفتمان و اینها بیان کرد و از مرحله عقل به مرحله خیال آورد که در شب عاشورا برای یک عدهای مجسم کرد و بهشت را به آنها نشان داد؛ این معقول را متخیل کردن است، وجود مثالی دادن است از عالم مثال به عالم طبیعت آورد که خود و شهدای او فرزندان او و یاران او ارباً اربا شدند؛ نشان دادند که در این جهاد باید فانی شد بدن را فانی کردند، بعد از آنچه عقل را به فنای قلب رساندند و در بارگاه قلب، عقل را تزهیه کردند از عقل رها شدند، قلبی فکر کردند آنجا که عرش الرحمان است.
یعنی شما وقتی تابلو عاشورا را میبینید، میبینید که از قلب شروع شده است بعد به عقل رسیده است؛ وجود مبارک حسین بن علی بن ابیطالب مرگ را تفسیر کرد یک و آن را زیور معرفی کرد دو و گفت این مرگ که تفسیر شد و زیور هست پلههایی است، شما که شهیدان کوی حقید روی پلههای مرگ پا میگذارید و بستر قرار میدهید و از روی مرگ عبور میکنید؛ مرگ پوسیدن نیست، از پوست درامدن است یک؛ مرگ نابودی نیست و از بین رفتن نیست، مرگ پل هست ولاغیر؛ در اثنای روز عاشورا که اقبلت السحاب مانند قطرات باران که تیر از هر جهت میآمد وجود مبارک حسین بن علی صلوات الله و سلامه علیه یاران خود را با این جمله دلگرم کرد و دستور صبر و بردباری به آنها میداد.
حضرت میفرمود: «صبرا بنی الکرام»، شما فرزندان کرامتید مانند فرشتههای کریم «ما الموت الا قنطره تعبر بکم»؛ مرگ امر عدمی نیست، این امر وجودی است؛ مرگ بوسیدن نیست، از پوست درآمدن است؛ مرگ یک ابزار خوبی است، یک مسیر خوبی است نردبان است که با این نردبان از جایی به جای دیگر حرکت میکنید؛ تمام برکات آن طرف آب است که فرمود: ما الموت الا قنطره تعبر بکم؛ این قلب را بر عقل مسلط کردن و از رهگذر خیال و وهم حس را یاری دادن و دست حس را گرفتن؛ پا به پا بردن به خیال و وهم رساندن؛ به قله عقل نشاندن، پای قلب ذبح کردن و قربانی کردن، این کار عاشورای حسین بن علی(ع) است.
امیدواریم کار حسین بن علی بن ابیطالب (صلوات الله و سلامه علیه و علی اصحابه) که کار عرشی بود و فرشیان را به عرش برد، انشاءلله به دست شما بزرگواران محقق کند.
نظر شما