سکینت و طمانینه دلیل بر القائات رحمانى

مساله عجله کردن در امور و جزع و بى‏تابى نمودن در احتمال خطر و خفت در عقل در موقع شادى و یا اندوه و امثال این عوارض، نشان القائات شیطانى است.


خبرگزاری شبستان: در اندیشه دینی یکی از ابزارها و الات شناخت واردات قلبی است . در این بینش الات مدرکه تنها به قوای حسی اعم درونی و و برونی و عقل منتهی نمیشود بلکه عقل شهودی و واردات قلبی نیز منشاء شناخت بشمار می اید . می توان مدعی شد بر اساس همین رویکر روش حکمت اشراق و متعالیه فرا تر از حکمت ارسطوئی است . اما در این میان یک سوال مهم چه در حوزه عرفان و چه فلسفه مطرح میشود ایا واردات قلبی و الهامات که در حالت خواب و غیر ان به بارگاه نفس راه می یابند ، همگی صحیح و یقن اور هستند به عبارت دیگر ایا این واردات همگی رحمانی است یا انکه غیر رحمانی و شیطانی است ؟ ایا میتوان اندو را از هم تمییز دارد ؟ ملاک تشخیص القائات رحمانى از شیطانى چیست ؟
متاسفانه برخی با دیدی سطحی از این مباحث سوء استفاده میکنند و حتی شنیده ایم که برخی از مدعیان دروغین با القاء عقاید کذب و خارج از موازین انحرافات فکری پدید آورده و حتی کانون گرم خانواده را نیز آلوده به خرافات و سطحی نگری کرده اند . خطر اینگونه مسائل خاصه در محافل علمی دو چندان است چرا که بنیان فکری جامعه را به قشریگری و خرافات و عقادی بی ضابطه سوق میدهد و اجازه میدهد تا هر مدعی دروغین عقاید خود را تنها با این ادعا که حدس زده و یا بر او وارد شده در سطحی گسترده بدون هیچگونه رقیب و متد و منطق قوی اشاعه دهد .
علامه طباطبائی در تفسیر المیزان متدی را برای شناخت و تشخیص القائات بیان کرده اند . واردات یا ظاهر باطل دارند پس مومن بر اساس عقاید صحیح خود انرا سنجیده و بطلان انرا کشف میکند و یا انکه ظاهر باطل ندارند اما لوازم و اثار ان باطل است. در اینجا نور الهى که همواره ملازم بنده مؤمن خدا است، حال آن باطل را براى مؤمن روشن مى‏سازد. ایشان در این باب آورده اند :
«و اما تشخیص و علم محدث به اینکه آنچه مى‏شنود گفتار فرشته است نه القائات شیطانى، امرى است که خارج از معیارهاى معمولى تشخیص است، بلکه با تاییدى از ناحیه خداى سبحان و تسدید او است....در آن روایت آمده بود:" خداى تعالى سکینت و آرامشى به او مى‏دهد که با آن فرشته را از غیر فرشته تشخیص مى‏دهد" و توضیحش این است که القاى شیطانى دو جور تصور مى‏شود: یکى اینکه این القا مطلبى باطل و به همان صورت باطلش باشد، که معلوم است انسان مؤمن به خوبى آن را تشخیص مى‏دهد که سخن ملائکه مکرمین نمى‏تواند باشد، ملائکه‏اى که خداى تعالى در معرفتشان فرموده:" لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ" « خدا را در آنچه دستورشان بدهد نافرمانى نمى‏کنند.»، و یا باطل در صورت حق است و معلوم است که باطل لوازمى که دارد نیز باطل است، در اینجا نور الهى که همواره ملازم بنده مؤمن خدا است، حال آن باطل را براى مؤمن روشن مى‏سازد که آیه شریفه:
" أَوَمَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا ۚ کَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ [٦:١٢٢] آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم، و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود، همانند کسی است که در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟! این گونه برای کافران، اعمال (زشتی) که انجام می‌دادند، تزیین شده (و زیبا جلوه کرده) است.
سوره انعام، آیه122 »، بیانگر این نور است، ولى در عین حال نزعه شیطان و وسوسه او بى‏اضطراب هم نیست و قلب را دچار تزلزل مى‏سازد، هم چنان که یاد خدا و سخن او از وقار و سکینت و اطمینان خاطر خالى نیست، هم چنان که قرآن کریم در باره اضطراب آوردن وسوسه شیطان مى‏فرماید:" ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ" « (3) (با شمایم) این شیطان است که اولیاى خود را مى‏ترساند." سوره آل عمران، آیه 175".» و در باره یاد خدا و ذکر او مى‏فرماید:" أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ" « آگاه باش که یاد خدا دلها را اطمینان مى‏دهد." سوره رعد، آیه 28".» و نیز در باره اولى فرموده:إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ" « کسانى که در صدد حفظ خود هستند، وقتى شیطانها اطراف دلش را احاطه مى‏کنند، به یاد خدا مى‏افتند و ناگهان بصیرت خود را در مى‏یابند." سوره اعراف، آیه 201".».
پس سکینت و طمانینه در هنگام ملهم شدن انسان به یک الهام، حال چه اینکه به صورت سخنى باشد که گویا کسى به گوش انسان مى‏خواند و یا قلبى باشد که به دل خطور کند، خود دلیل بر این است که آن سخن و این خطور القائات رحمانى است نه شیطانى، هم چنان که اضطراب و قلق در هنگام ملهم شدن آدمى به آن قسم الهام، دلیل است بر اینکه القاء مذکور از القائات شیطانى است، مساله عجله کردن در امور و جزع و بى‏تابى نمودن در احتمال خطر و خفت در عقل در موقع شادى و یا اندوه و امثال این عوارض، نیز نشان همین القائات شیطانى است ».
ر.ک ترجمه المیزان، ج‏3، ص: 347 و بعد

روح الله دارائی
پایان پیام/

کد خبر 95411

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha