به گزارش خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان آنچه در ادامه می آید گفتگوی ما با آیت الله حسن ممدوحی، نماینده مردم کرمانشاه درمجلس خبرگان رهبری و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در رابطه با زندگی و حیات مبارک امام رضا و رابطه میان درک درست توحید به واسطه پذیرش امامت است.
حیات مبارک امام رضا علیه السلام حاوی چه نکات برجسته و درس های ویژه برای امروز ماست؟
زندگی امام رضا علیه السلام در بین حضرت ائمه معصومین علیهم السلام زوایای مختلفی دارد که مهم ترین آن را می توان به قرار گرفتن در موقعیت ویژه و خاص در رابطه با مأمون دانست. در واقع زمان حیات حضرت مصادف با ضعف بنی عباس است بنابراین مأمون به خاطر این که مشروعیتی برای خود فراهم کند و از سویی خطر وجود امام را مهار کند دست به اقدامات نمایشی می زند و در مجامع و افکار عمومی ولیعهدی امام رضا علیه السلام را اعلام می کند اما امام به خاطر آگاهی ای که دارند و با توجه به جمیع جهاتی که در روزگار ایشان حاکم است این ولی عهدی را در حقیقت نمی پذیرند یا این طور بگویید ولیعهدی را به صورت مشروط می پذیرند.
شرط امام رضا در این باره مشخصا چه بود؟
امام در واقع تدبیری اندیشیدند که مأمون نتواند اقدامات سیاسی و کشورداری خود را که طبیعتا هم راستای با جهان بینی و اندیشه های امام نبود به واسطه ولیعهدی امام رضا علیه السلام توجیه کند. در واقع امام شرط کردند که دخالتی در امور سیاسی و کشورداری نخواهد داشت.
مهم ترین نکته ای که در هجرت امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو و خراسان و توس قابل ذکر است چیست؟
ائمه معصومین علیهم السلام در حقیقت از هر فرصتی برای تبیین و روشنگری دین حق و بیدارباش مسلمانان و مومنان استفاده می کنند و این خصلت و ویژگی درباره امام رضا علیه السلام نیز صادق بود. حضرت وقتی در راه رسیدن به خراسان به نیشابور رسیدند و مورد استقبال توده وسیعی از اهالی قرار گرفتند جمعیت ده ها هزار نفری به استقبال ایشان آمدند و از حضرت خواستند که به قول امروزی ها راهکار و ارشادی بفرمایند. در واقع ایرانی ها از همان آغاز نشان داده بودند که علاقمند و شیفته اهل بیت علیهم السلام هستند و در صورت و سیرت امام رضا علیه السلام هم همان نگرش و نگاه نبوی را می دیدند. این جاست که حضرت آن حدیث معروف سلسله الذهب را می فرماید که حاوی نکات بسیار مهم و برجسته ای است. حضرت از پدران خود یکی یکی نام می برد که من از پدرم امام موسی کاظم (ع) شنیدم و ایشان از پدرشان امام جعفر صادق (ع) و همین طور ادامه می دهند تا در نهایت به رسول الله (ص) و جبرئیل و خداوند می رسد و در نهایت این شعار روشنگرانه توحیدی بیان می شود: کلمه لا اله الله الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی. لا اله الا الله یک حصن و حصار و مأمن است و اگر کسی می خواهد که از عذاب رها شود راهی ندارد جز این که وارد این حصن و حصار شود اما امام در پایان این حدیث می فرماید اما ورود به این حصن و حصار شرط هایی دارد و انا من شروطها: من از شروط آن هستم.
این در حقیقت شاهکار امام رضا در میان مردم نیشایور و به یک معنا در آن جو خفقان و اختناق است. دیگر امام چطور بگوید که من و مأمون دو راه جدا از هم هستیم. وقتی امام می فرماید من شرط ورود به توحید هستم یعنی آب پاکی روی دست مامون می ریزد و اعلام می کند که وقتی من شرط توحید هستم دیگر مأمون در آن جا چه مشروعیت و توجیهی دارد. من شرط تحقق اسلام هستم. این یک زمینه و بستر سیاسی عجیبی در آن موقع ایجاد کرد و روح روشنگری در همین حدیث به وضوح روشن بود.
در حقیقت معتقد هستید که ورود حضرت به حوزه مسایل سیاسی با نگاهی که امام رضا (ع)داشتند به سرعت رنگ و بوی الهی و توحیدی به خود گرفت؟
همین طور است. در حقیقت امام رضا علیه السلام وارد عظیم ترین مسایل سیاسی دوره خود شدند اما به واسطه همان استقرار ریشه دار در توحید نه تنها از این جایگاه ها متاثر نشدند بلکه عملا آن موقعیت ها را وسیله ای برای اثبات راه حق و بیان توحید قرار دادند. یکی از اتفاقات مهمی که در همان دوران روی می دهد مجموعه مباحثات اعتقادی و کلامی حضرت با رئوس و صاحبنظران ادیان مختلف است. اندیشه ناب و روشن امام درباره حقانیت راه اسلام و تشیع به گونه ای است که در همان سلسله مباحثات و جلسات امام آن مدعیان را محکوم و راه امامت را به عنوان تنها راه فلاح و رستگاری معرفی می نمایند.
اگر بخواهیم از برکت وجود امام رضا علیه السلام بیشتر بهره مند شویم به چه حقایقی بیشتر توجه نشان دهیم؟
به طور خلاصه آنچه قابل ذکر است این است که حلال محمد و آل محمد (ص) را حلال و حرام محمد و آل محمد (ص) را حرام بشماریم. آسایش دنیا و دین و آخرت ما در رعایت همین نکته است. از طرفی توجه کنیم که حلال و حرام محمد و آل محمد (ص) از یک نظام مستحکم تقوایی می آید. این پذیرفتن ها و نپذیرفتن ها از خوشایندهای نفس نمی آید بلکه به واسطه نور ایمان و قرار گرفتن در مسیر توحید و بندگی است بنابراین اگر می خواهیم از برکت امامت بیشتر بهره ببریم بیشتر باید متوجه این امر باشیم که چقدر زندگی، آرمان ها و اهداف ما با زندگی، آرمان ها و اهداف معصومین علیهم السلام انطباق دارد. هر چقدر این هماهنگی و انطباق بیشتر و بیشتر شود به این معناست که ما در واقع راه را درست می رویم و از این برکت بیشتر بهره برده ایم. همچنان که در همین حدیث سلسله الذهب بیان شد امام در پایان فرمایش خود وقتی به توحید به عنوان تنها حصن و حصار برای در امان ماندن اشاره می کنند در پایان شرط تحقق توحید را امامت بیان می کنند و می فرمایند اگر امامت را رها کردید در حقیقت توحید را از دست خواهید داد.
نظر شما