به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، این کتاب تلاش میکند علاوه بر شرح نظریة رسانهایشدن، به رسانهایشدن پدیدههای اجتماعی و فرهنگی در جامعه، یعنی سیاست، دین و بازی بپردازد و خواننده را با ابعاد و زوایای جدید فرهنگ و جامعة مدرن و تأثیر رسانهها بر نهادهای اجتماعی و منش و شخصیت انسان مدرن آشنا کند. بهعبارت دیگر، هدف نگارش اين کتاب، آن است که مفهوم رسانهایشدن را بيازمايد، ارتقا دهد و بهبود ببخشد.
کتاب «رسانهایشدن فرهنگ و جامعه» مجموعاً از هفت فصل تشکیل شده که «از واسطهبودن تا رسانهایشدن»، «رسانهایشدن: یک رویکرد نظری جدید»، «رسانهایشدن سیاست: از مطبوعات حزبی تا صنعت افکارسازی»، «رسانهایشدن دین: از ایمان به کلیسا تا افسون رسانهای»، «رسانهایشدن بازی: از آجرها تا بایتها»، «رسانهایشدن عادتواره: شخصیت اجتماعیِ یک فردگرایی جدید» و «پیامدها و سیاستهای رسانهایشدن» عناوین فصلهای آن هستند.
این کتاب، فرایندهای رسانهايشدن را، هم بهلحاظ نظري و هم بهلحاظ تجربي، در سطوح مختلفي مطالعه کرده است. در فصلهاي نظری ۱ و ۲، رسانهاي شدن را همتراز با شهرنشینی، جهانیشدن و فرديشدن، فرایند تحولآفرين مهمی میداند که در مدرنيتة سطح بالا رخ ميدهد. رسانهايشدن به شکل فرایندي تعريف ميشود كه به موجب آن، فرهنگ و جامعه به ميزان فزايندهاي به رسانهها و منطق آنها وابسته ميشوند و مشخصة ديگر اين فرایند، نوعي دوگانگی است که در آن، رسانهها هم به جايگاه نهادی نيمهمستقل دست مييابند و همزمان، در تاروپود زندگی اجتماعی سایر نهادهای اجتماعی و حوزههاي فرهنگی تنيده ميشوند. در فصلهای ۳ تا ۵ تأثيرات رسانه در بسترهاي نهادي خاص بررسی شده و در فصل ۶، از زمینههای نهادی خاص فراتر رفته تا به توسعة فردگرایی در مدرنيتة سطح بالا بپردازد. نویسنده رسانهها را به این دلیل که در جامعه ادغام شدهاند، تأثير آنها را به بسترهاي خاصي منوط کرده که در آنها استفاده ميشوند. به استناد این کتاب، رسانهايشدن ميتواند تأثير چشمگیری داشته باشد، اما پيامدهاي آن، بسته به پديده يا نهاد اجتماعی خاص موردنظر ـ اعم از سیاست، دین، بازی یا عادتواره ـ ميتواند بسیار متفاوت باشد.
این کتاب بهمنظور تحلیل دگرگوني اجتماعی و فرهنگی در سطح مياني ، از منظري نهادي به رسانهايشدن میپردازد و هدف خود را درک دگرگونيهاي بلندمدت در فرهنگ و جامعه و نيز بازشناسي پيچيدگيهاي تحولاتي میداند که در حوزههای متفاوت جامعه بهوجود آمدهاند.
نویسنده در پایان نتیجه میگیرد که سیاست رسانهای براي جامعۀ مدنی بايد تأثيرات توانمندساز، محدودکننده و ساختاردهندة رسانهها و نحوة ايجاد تعادل ميان مطالبات مربوط به الزامات جمعي و اقتضائات فردي را مورد توجه قرار دهد و نباید اين سیاست رسانهاي که به جنبههای «خُردتر» زندگی مربوط است، تنها به وضع قوانین صریح بپردازد، بلکه بايد پيرامون بهترين نحوة استفاده از رسانهها در جامعة مدني ـ يعني استفادهاي که از جهت اجتماعي سازنده باشدـ گفتوگويي مسئولانه و آزاد ميان اعضاي جامعه برقرار کند. استیگ هاروارد قدر مسلم این امر را مسائلي هنجاری و سیاسی میداند و اعلام میدارد که لازم است هر واحد اجتماعی منفردي، نظير مدرسه یا محل کار، با توجه به قواعد، هنجارها و عملکردهاي ساير حوزههای جامعه، سياستهاي رسانهاي خاص خودش را داشته باشد.
نویسنده باور دارد رسانهایشدن باعث شده است که شگردها و طرز کار رسانهها بر بخش بزرگتری از جامعه تأثير بگذارد، اما اينطور نيست که نتوان رسانهها را اداره کرد. با ترکیب مجموعة گستردهتري از سیاستهای رسانهای در سطح کلان جامعه و سیاستهای رسانهای برای واحدهای خُردتر جامعة مدنی، ميتوان كاري كرد كه رسانهها در خدمت فرهنگ و جامعه باشند، نه برعكس.
کتاب «رسانهایشدن فرهنگ و جامعه» در ۳۳۲ صفحه و با قیمت ۳۰ هزار تومان از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وارد بازار نشر شده است.
نظر شما