به گزارش خبرگزاری شبستان، «علیرضا معزی»، معاون ارتباطات دفتر رییس جمهوری در یادداشتی نوشت: رویکرد واقعبینانه، رویکردی است مبتنی بر جزییاتی که حقیقت را میسازند. بدون توصیف دقیق چرایی شکلگیری بحرانها و بدون ارائه راه حل، صرفاً با کلیگوییای مواجهیم که در خوشبینانهترین حالت، ترجیح منفعتی فروملی بر منافع ملی است. تاکید رئیسجمهوری بر بیان واقعیتها در روزهای گذشته نیز، تاکید بر همین فراگیر کردن نگاه واقعبینانه در فضای عمومی است.
در هفت سال گذشته ایران، دو دوره متفاوت طی شده است. یکم، «گشایش و پیشرفت» است که در دادهها، آمار ملی و بینالمللی و البته انتخاب شهروندان هویداست؛ و دوم، «ایستادگی و بردباری» است که از زمستان ۹۶ به این سو، بسط یافته است. آنچه این دو دوره را از هم جدا میکند، بزرگترین تهدید امنیت ملی در سالهای گذشته است که به بزرگترین کارزار ضد ایرانی تاریخ معاصر بدل شده است، تهدیدی که اتفاقا محصول ماجراجویی دولت جمهوری اسلامی ایران نبوده است. متأسفانه در یکدست کردن هفت سال گذشته، به روشنی تلاش برای انحراف افکار عمومی و تکاپو برای تغییر صورت مساله، آنهم برای گریز از ارائه راهحل، دیده میشود.
اصرار بر یکپارچه دانستن هفت سال گذشته، مسؤولیتگریزی آشکاری در برابر حقیقت و منافع ملی است. مگر میشود صعود «رشد اقتصادی» از منفی ۶ درصد ابتدای دولت یازدهم به رشد دو رقمی ۹۵ را ندید و در بازی با کلمات پنهانش کرد؟ مگر میشود سقوط تورم از چهل درصد در ابتدای دولت یازدهم به تورمی تکرقمی در سال انتهایی دولت یازدهم را ندید و در شعارزدگیهای گمراهکننده انکارش کرد؟ مگر میشود کاهش ریسک سرمایهگذاری در ایران، کاهش ادراک فساد و نهایتا ثبات مثالزدنی بازارها را در دوره گشایش و پیشرفت ندید و در سادهسازیای خطرناک، پنهانش کرد. منتقدان منصف دولت را گریزی از پذیرش تفاوت دورانها در هفت سال گذشته نیست.
در دوره ایستادگی و بردباری، با شهرآشوبیِ کاخ سفید مواجهیم، با ترکیب خطرناکی در واشنگتن که به هر دلیل اقبال آن را یافته است تا با بیشترین شتاب، ضد ایرانیترین سیاستها و رویکردها را اجرایی نماید. فارغ از اینکه چه دولتی در تهران بر سر کار است، جنگی اقتصادی بر ضد ایران آغاز میشود و به سبب حضور ضد ایرانیترین شخصیتها در کاخ سفید، وزارت خارجه و خزانهداری ایالات متحده، «تهدیدی بزرگ» متوجه منافع ملی ما میشود، تهدیدی خطرناک با برآورد تسلیم چند ماهه ایران. بردباری و ایستادگی دشوارترین وظیفه دولت در سختترین سالها بود آنچنانکه اینک برآورد تسلیم چندماهه ایران در ایستادگی چند ساله دولت و ملت، محو شده است.
کارزار فشار حداکثری یک شعار نبود و آن را میتوان در بر هم زدن بازارها، و بیچشمانداز کردن کشور دید. «جنون ایالات متحده» در جنگ اقتصادی و فشار همهجانبه بر ایران همانقدر عریان و مشهود است که جنون ترور سبوعانه سپهبد سلیمانی و اینچنین است که تحلیلگر واقعگرا نمیتواند عامل فشار حداکثری و البته ایستادگی دولت را نادیده بگیرد. مگر میشود همگرایی حداکثری واشنگتن و تلآویو را ندید و ناباورانه تهدید را انکار کرد و همه چیز را متوجه کاستیهای مدیریت دولت ساخت؟ مگر میشود بیپروایی و یکجانبهگرایی دولت ترامپ را ندید و ماجرا را به کلیشههای غربگرایی و ... تنزل داد؟ مگر میشود اعتراف چند ده باره دولت امریکا در قویتر شدن ایران پس از برجام را ندید و متحیرانه برجام را به زیان ایران تفسیر کرد؟ مگر میشود اعتراف بولتون را نشنید آنجا که میگوید روز خروج امریکا از برجام شادترین روز او بوده و دوباره بر تفسیرهای کودکانه و متوهمانه اصرار کرد که برجام به نفع ترامپ بوده است؟ مگر میشود این عصبانیت دشمنان قسمخورده ایران را دید و باز آن دولتی را متهم کرد که پیش همه پیکانها، سپر بوده است؟
اینکه در شعار «ایستادگی» همه شریک باشند اما در دشواریهای ایستادگی، بعضیها غایب، اینکه در شعار ایستادگی همه شریک باشند اما به وقت مواجهه با پیامدهای قابل انتظار، بعضی به تغییر صورت مساله بپردازند و رزمندگان صف اول را قربانی کنند، شوربختانه نمیتواند متضمن منافع ملی، اخلاق و انصاف باشد. هجمه به دولت زمانی غیرمنصفانهتر میشود که تعدد رویدادهایی چون سیل و زلزله و ... را از یاد ببریم و حتی اعترافی کوچک نکنیم که مدیریت بحرانها آنهم در سایه فشار حداکثری تحریمها چقدر میتواند مردافکن باشد. چگونه میشود ایستادگی دولت را در همهگیری کرونا ندید آنهم وقتی که جهان با تحسین به تماشای نبرد بیامان دولت و ملتی در تحریم نشست، آنهم وقتی که اقتصادهای بزرگ نیز هزینههای گزاف پرداخت میکردند. اینکه نه یار شاطر در ایام تحریم باشیم و نه همراه منصف در روزگار سخت پس از کرونا شاید بتواند فرصتهایی برای آینده سیاسی بسازد اما نمیتواند به تامین منافع ملی کمکی کند.
در برابر یک انتخاب مهم ایستادهایم، یا در برابر تهدیدی بزرگ علیه امنیت ملی ایران، حول منافع ملی همگرا شویم و یا سختیهای کنونی را فرصتی برای بیاعتبارسازی رقیب ببینیم و بیآنکه به جزئیات و واقعیات میدان نبرد بپردازیم، دیگران را به هر قیمت متهم نماییم.
امید است که با آغاز به کار کمیسیونهای تخصصی مجلس یازدهم، فرصتی برای «گفتوگوی تخصصی» دولت و مجلس در حوزههای مختلف ایجاد شود تا دریافتها از صورت مساله بر هم منطبق گردد و در فضایی فارغ از شعارزدگیهای بیحاصل و بر پایه دادهها و راه حلها، راه بر حفاظت از ایران و ایرانیان گشودهتر شود./
نظر شما