خبرگزاری شبستان :احمدرضا عابدزاده سنگربان پرافتخار فوتبال کشورمان اولین ورزشکاری بود که پس از زلزله بم در این محل حضور یافت و 2 روز را در کنار مردم مصیب زده سپری کرد. 2البته او ماه پس از وقوع زلزله 5 دی 1382بم هم دوباره به همراه هیئت آلمانی و نماینده باشگاه اشتوتگارت آلمان به بم بازگشت. در زمان حضور او در کنار بازماندگان زلزله گفت وگویی با دروازه بان افسانه ای فوتبال ایران انجام شد که حالا بازخوانی آن پس از 8 سال خالی از لطف نیست.
احمد آقا بم چه خبر است؟
خبری نیست، صبح رفتیم ارگ بم را ببینیم اما فقط بیابان بود. تاریخ از بین رفته است، آثار باستانی به آن زیبایی و عظمت با خاک یکسان شده و اشک آدم را در می آورد.
وضعیت مردم چطور است؟
بهتر از گذشته است .
حداقل بگویید این بم با جایی که 2 ماه قبل آنجا بودید چقدر فرق کرده است؟
نه خیلی زیاد!
یعنی هیچ ساخت و سازی صورت نگرفته است؟
نه! البته ساختن یک شهر زمان می برد، فقط بنویسید مردم بم نیازمند کمک های بسیار بیشتری هستند. البته بسیاری از مردم کمک کرده اند، دستشان درد نکند. اما این وظیفه تمام مردم و مسئولین است که بم را زنده کنند.
حرفی باقی مانده است؟
اینجا برایمان سنگ تمام گذاشتند. ازهمه متشکرم. امیدوارم دفعه بعد که به بم می آیم نشانه هایی از زندگی، شادابی و امیدواری را در میان مردم عزیز و داغدیده این شهر ببینم.
عابدزاده ، 8 سال بعد:
زیر آوار مانده ها هنوز زنده هستند
اما آن گفت وگوی قدیمی بهانه ای شد برای اینکه پس از گذشت 8سال از وقوع زلزله بم با دروازه بان سالهای گذشته تیم ملی صحبت کنیم.پس از آن زلزله بود که در زندگی عابدزاده هم زلزله ای رخ داد ولی او در برابر مشکلات ایستاد و سلامتی اش را باز پس گرفت.
آقای عابدزاده روزهای پس از زلزله بم را به یاد دارید؟
دقیقا یادم می آید که مردم بم چه روزهایی را دیدند.واقعا خیلی تلخ و البته سخت بود.
شما جزو کسانی بودید که بلافاصله به بم رفتید...
همینطور است.رفتم تا با مردم همدردی کنم و در کنار آنها باشم.البته ورزشکاران زیادی در آنجا بودند.یادم می آید که حسین رضازاده در شهرهای اطراف برای مردم بم کمک جمع می کرد.
خود شما هم کم کمک نکردید...
من نمی خواهم در این خصوص صحبت کنم.آن زمان تنها چیزی که به ذهنم می رسید کمک به مردم بود.یک ماشین بلیزر داشتم که کمکهای دوستان و آشنایان را در آن ریختم و حرکت کردم به سمت بم. هنگامی که به آنجا رسیدم شرایط واقعا سخت بود.غم و عزا شهر را فرا گرفته بود.واقعا نمی شد گریه نکرد اشک در چشمان ما حلقه می زد وقتی بچه هایی را میدیدیم که پدر و مادرشان را از دست دادند.
به تازگی به بم رفته اید که ببینید چه اتفاقاتی افتاده؟
در این چند سال نرفتم اما شنیدیم مردم سر و سامان گرفته اند.هر چند ساختن یک شهری که ویران شده بود کار ساده ای نیست اما شرایط از قبل بهتر شده است.
صحبتی ندارید؟
فقط می توانم بگویم آنهایی که در بم زیر آوار ماندند هنوز زنده هستند.
انتهای پیام/
نظر شما