آیت الله امینی در آغاز ماه رمضان به حقیقت به ضیافت الهی رفت

ارتحال عالم ربانی حضرت آیت الله ابراهیم امینی در اولین شب از ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱ به این مفهوم است که او در آغاز ماه ضیافت الله به معنای حقیقی به ضیافت و میهمانی پروردگار بار یافته است؛ و چه چیزی از این بهتر که انسان به لقاء‌ الله برسد.

خبرگزاری شبستان،‌ گروه قرآن و معارف؛ ارتحال آیت الله امینی در اولین شب از ماه مبارک رمضان به این مفهوم است که او در آغاز ماه ضیافت الله به معنای حقیقی به ضیافت و میهمانی پروردگار بار یافته است.

به مناسبت چهلمین روز ارتحال مرحوم آیت الله ابراهیم امینی از جمله شاگردان مبرز حضرت علامه طباطبایی(رض) و از اساتید برجسته اخلاق و خانواده، در ادامه ضمن گرامی داشت یاد و خاطره این عالم فرزانه، یاداشتی از استاد مرتضی نجفی قدسی از خادمان قرآن و مؤسس دارالقرآن علّامه طباطبایی از نظرتان می گذرد.

بسم الله الرحمن الرحیم
«وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ»
و چه کسی گفتارش بهتر است از آن کس که مردم را به سوی خدا دعوت می‏کند و کار نیک و عمل صالح دارد و می‏گوید من از مسلمانان هستم؟
(سوره فصلت آیه ۳۳)‌


*ارتحال آیت الله امینی در آغاز ماه رمضان

ارتحال عالم ربانی حضرت آیت الله ابراهیم امینی در اولین شب از ماه مبارک رمضان ۱۴۴۱ به این مفهوم است که او در آغاز ماه ضیافت الله به معنای حقیقی به ضیافت و میهمانی پروردگار بار یافته است؛ و چه چیزی از این بهتر که انسان به لقاء‌ الله برسد که همیشه منتهای آرزوی عارفان است. لذا می‏فرماید: « مَن کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ » (عنکبوت: ۵)

کسی که به دنبال لقای الهی است و لقاء‌ الله را طلب می‏کند پس بداند که مرگ در پیش روی اوست و این کوچ سفر از دنیای فانی است که او را به سر منزل مقصود می‏ رساند. سخن گفتن در خصوص بزرگان، آن هم برای افراد ضعیفی مثل بنده مسلماً بسیار سخت است ولیکن بواسطه انس و ارتباطی که داشتم و ادای وظیفه نسبت به یکی از شاگردان برجسته حضرت علامه طباطبایی (رض) مرا وا می‏دارد تا نکاتی را در این مقال عرضه بدارم به امید آن که قول حسن محسوب شود.

شخصیت آیت الله ابراهیم امینی چند وجهی است، یک حیات علمی دارد، یک حیات سیاسی و اجتماعی دارد و یک حیات معنوی و عرفانی دارد.
 

* حیات علمی آیت الله امینی

در بحث حیات علمی، آثار ایشان فراوان است و کتاب‏های سودمندی از ایشان به یادگار مانده است و سرآمد آن‏ها کتاب‏های تعلیمات دینی مدارس بود که آموزش دینی به زبان ساده را برای میلیون‏ها دانش آموز فراهم می‏ کرد، یعنی مشابه همان کاری که علامه طباطبایی انجام داد و خلاصه ی تعالیم اسلام را در یک کتاب برای استفاده عمومی به نگارش درآورد.

برخی کتاب‏های ایشان مانند دادگستر جهان که از تألیفات قبل از انقلاب است و پاسخگوی بسیاری از شبهات و مسائل در خصوص مهدویت و برای شناخت حضرت حجت (عج) نوشته شده از کتب درسی مقاطعی در حوزه و تاکنون ده‏ها بار تجدید چاپ شده است.

عموم کتاب‏های ایشان پاسخگوی نیازهای روز جامعه و بخصوص نسل جوان است و با زبانی ساده و قابل فهم و استفاده برای همه مردم نگاشته شده که شرح و بسط این آثار در بیوگرافی‏های ایشان موجود است و بنده از این بخش عبور می‏ کنم چون غرض از این نوشتار بیشتر مطالبی است که کمتر گفته شده و در حیات معنوی خواهد آمد.


* حیات سیاسی و اجتماعی

در بحث حیات سیاسی و اجتماعی آیت الله امینی هم بحمدالله تا کنون سخن‏های زیادی گفته شده و مسئولیت‏های ایشان در جایگاه امامت جمعه قم، مجلس خبرگان رهبری، مجمع تشخیص مصلحت نظام، تدوین و بازنگری قانون اساسی، سفرهای تبلیغی داخل و خارج از کشور، همراهی با نهضت امام خمینی(رض) از همان سال ۱۳۴۱ و پایه گذاری جامعه مدرسین حوزه در قبل از انقلاب و طرح مرجعیت امام خمینی بعد از ارتحال آیت الله العظمی حکیم، عزیمت به تهران به همراه علمای بلاد برای نجات جان حضرت امام که رژیم منحوس پهلوی ایشان را به اعدام محکوم کرده بود و خلاصه یک عمر مجاهدت در راه خدا هر کدام صفحات درخشانی از حیات سیاسی و اجتماعی ایشان محسوب می‏شود.

خطابه ‏های ایشان در جایگاه نماز جمعه و دیگر جاها برآیند همگی شان دعوت به پروردگار بود. طرح نکات اخلاقی و سازنده در بیانات ایشان فراوان بود و لذا باید گفت که براستی حوزه یکی از اساتید مسلم اخلاق خود را از دست داد. شخصیتی که بسیار سلیم النفس بود، دعوتش همیشه به وحدت بود و از استوانه‏ های انقلاب محسوب می‏شد. او همیشه در خط امام و رهبری معظم انقلاب حرکت می‏کرد و در اعلام مواضع نیز بسیار اصولی و عادلانه و سنجیده عمل می‏کرد و در مقابل کسانی که در صدد ایجاد تفرقه در اجتماع بودند می‏ایستاد و از مرز تقوی و عدالت خارج نمی‏شد. بحث در این مقال نیز بسیار است و تقریباً آحاد مردم با مواضع و اندیشه‏های سیاسی ایشان آشنا هستند و من در این بخش به همین اشارات کوتاه اکتفا می‏کنم و به فصل بعدی می‏پردازم.

* حیات معنوی و عرفانی آیت الله امینی

در حیات معنوی و عرفانی آیت الله ابراهیم امینی کمتر سخن گفته اند و تکیه اصلی بحث بنده در این مقال بیشتر متوجه این فراز از زندگی ایشان است چون مشاهده سلوک معنوی بزرگان قطعاً اثر اخلاقی و سازندگی در انسان دارد و هنگامی که انسان یک الگوی خوبی از معرفت و انسانیت مشاهده می‏کند دوست دارد مشابه او شود ولذا فرموده است « لَّقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ » (احزاب:‌ ۲۱) یعنی به درستی که برای شما در وجود مقدس پیامبر اکرم (ص) الگو و اسوه بسیار خوبی هست، پس بنابراین ما برای ترقی و سازندگی خود نیازمند مشاهده الگوها و اسوه‏های حسنه هستیم.

یکی از دلایل این که در روایات، نگاه کردن به علماء را عبادت محسوب کرده است از این جهت است که باید به الگو نگاه کنیم و مطابق مشی او طی طریق کنیم که در مرحله نخست پیامبر اسلام و ائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین هستند و در مرحله بعد عالمان ربانی بهترین الگوها و سرمشق‏ها در مسیر کسب فضائل اخلاقی و معنوی محسوب می‏شوند. آیت الله امینی از سال ۱۳۲۶ شمسی که وارد حوزه علمیه قم شد از محضر اساتید بزرگی بهره مند شدند که برجسته ترین آن‏ها عبارتند از: مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب در اصفهان و پس از عزیمت به قم ابتدا در محضر حضرات آیات سلطانی طباطبایی، بهاء الدین و مجاهدی و سپس مراجع عظام تقلید حضرات آیات مرعشی نجفی، محمد رضا گلپایگانی، علامه طباطبایی، امام خمینی و آیت الله بروجردی بودند.

هر کدام از این شخصیت‏ها که حقیقتاً از عالمان ربانی بودند در شکل گیری شخصیت معنوی آیت الله امینی دخیل بودند و ایشان از هر کدام این بزرگواران در سیر و سلوک خود بهره مند بود.

شرکت در درس اخلاق حضرت امام خمینی از همان ابتدا و سپس حضور در درس‏های فقه و اصول ایشان تا قبل از تبعید حضرت امام به نجف و همچنین حضور پیوسته در درس‏های عمومی و خصوصی علامه طباطبایی از دوران مهم شکل گیری شخصیت معنوی و عرفانی آیت الله امینی محسوب می‏شود.


* شیفتگی آیت الله امینی به علامه طباطبایی

شیفتگی آیت الله امینی به علامه طباطبایی به حدی بود که از ابتدا تا انتها هیچ گاه ایشان را رها نکرد و با توجه به این که معمولاً شاگردان درس‏ها دوره‏ای عوض می‏شوند ولی ایشان درک محضر علامه طباطبایی را برای خود از توفیقات الهی می‏دانست و از آغاز تا نهایت به طور مرتب در جلسات علامه شرکت می‏جست و حتی در دوران تعطیلی درس‏ها و کهولت سن و بیماری حضرت علامه طباطبایی نیز پیوسته در ارتباط با ایشان بود و از وجودشان کسب فیض می‏کرد.

آیت الله امینی می‏گفتند: علامه طباطبایی اهل سیر و سلوک بود ولی هیچ گاه تظاهر به عرفان و معنویت نمی‏کرد و حتی گاهی از ایشان درباره سیر و سلوک سئوالی می‏شد غالباً طفره می‏رفتند و به اصطلاح تقیه می‏کردند و گاهی هم افراد سئوال کننده را به برادرشان آیت الله محمد حسن الهی ارجاع می‏دادند.

او می ‏گفت: علامه طباطبایی شخصیت جامعی داشت و از جهات مختلف کم نظیر بود اگر چه به صاحب تفسیر المیزان معروف شدند امّا جنبه ‏های مختلفی داشتند که از خیلی از آن‏ها اصلاً صحبتی نمی‏شود.

آیت الله امینی این بحث را که علامه طباطبایی در اواخر عمر دچار بیماری فراموشی شدند را قبول نداشت و عدم سخن گفتن و سکوت ایشان در ماه‏های آخر حیاتشان را ربطی به فراموشی نمی‏دانست بلکه در عوالمی سیر می‏کرد که بقیه توجه به این معنا را نداشتند و فکر می‏کردند دچار فراموشی شده است و حال آن که مراقبه ایشان در اواخر بسیار شدید شده بود و خلاصه آیت الله امینی می‏گفتند من چندین بار که به عیادت و دیدن ایشان رفتم سئوالاتی می‏کردم که علامه پاسخ‏های کوتاهی می‏داد و از این پاسخ‏ها معلوم بود که ایشان دچار فراموشی نشده است ولی سیر و سلوک ایشان طوری شده است که دیگر صحبت نمی‏ کند.

آیت الله امینی در جلسه‏ای که در جمع خانواده علامه طباطبایی در بیت ایشان حضور پیدا کردند از آن‏ها خواستند که تمام حالات و سکنات علامه را در منزل بازگویی کنند چرا که رفتار ایشان برای اهل معرفت می‏تواند درس مهمی باشد.

* چرا به شهید می‏ گویند شهید؟!

آیت الله امینی در همان جلسه گفتند در اواخر عمر و در همان زمان بیماری علامه که سخن نمی‏گفتند و افراد تصور فراموشی داشتند، من از ایشان پرسیدم چرا به شهید می‏گویند شهید؟! آیا به جهت حضور در جنگ است؟ که علامه طباطبایی فرمودند: «نه بالاتر، مقام اعمال است» این جواب خیلی عمیق بود و ایشان می‏خواست بفرماید همانطور که امام و پیامبر (ص) به سوی کمال حرکت می‏کنند و سیر و سلوک صعودی دارند، مقام شهید هم اینگونه است.

و یا از حضرت علامه می‏پرسند شما هم اکنون در چه مقامی هستید؟ که می‏فرمایند مقام تکلم! و سئوال می‏کنند با چه کسی؟! که جواب می‏فرمایند با حضرت حق!

* سفر هفت روزه به مکه و مدینه در معیت آیت الله امینی

در سال ۱۳۸۴ توفیقی یار شد تا در معیت آیت الله امینی، آیت الله رسولی محلاتی، استاد محمد رضا حکیمی، استاد عزیز الله عطاردی و برخی رجال و شخصیت‏های علمی که برگزیدگان کتاب سال ولایت بودند، سفری هفت روزه به خانه خدا داشته باشیم. در آن سفر بنده از نزدیک شاهد اعمال و مناسک عمره ایشان بودم و گاهی در معیتشان به حرمین شریفین مشرف می‏شدم و اهتمام ایشان به تلاوت قرآن به طور زیاد برایم جلب توجه می‏کرد، کاری که متأسفانه ما به آن اهمیّتی که باید، نمی‏دهیم و حال آن که سیره ائمه اطهار و علمای ربانی ما این بوده که پیوسته و حتی روزی چند جزء قرآن می ‏خواندند.

در احوالات حضرت امام خمینی آمده است که یکی از شخصیت‏ها از ایشان می‏پرسد شما چرا اینقدر قرآن می‏خوانید؟! اگر به یاد داشته باشید همه ساله در آستانه ماه رمضان دفتر حضرت امام اطلاعیه‏ای می‏داد و تمام برنامه‏های ایشان را تعطیل اعلام می‏کرد و امام در ماه رمضان عمده وقتشان به تلاوت قرآن می‏گذشت و بسیار کم و بندرت با کسی ملاقات می‏کردند مگر به حد ضرورت!

آن شخص می‏ گوید حضرت امام در جواب من که عرض کردم شما چرا اینقدر قرآن می‏خوانید؟! پس از مکثی پاسخ دادند: هر کس که بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند!

اهتمام به زیارات و ادعیه مأثوره از اهل بیت(ع) نیز از ویژگی‏های آیت الله امینی بود و از هر فرصتی برای این معنا استفاده می ‏کرد و من از نزدیک به خصوص در آن سفر هفت روزه مکه و مدینه شاهد روح معنوی و عبادی ایشان بودم.

خدایش رحمت کند و با اولیائش محشورشان فرماید و ما را هم بیامرزد «وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِبْکَارِ». (غافر: ۵۵).

کد خبر 935795

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha