کرونا نشان داد که انسان فاقد توانمندی در زمان بحران است/شرایط پساکرونا ظرفیتی برای جهانی سازی توحیدی است

حجت الاسلام والمسلمین آذربایجانی گفت: شرایط پساکروناظرفیت مناسبی برای عبور ازپیچ تاریخی وشکل‌گیری جهانی‌سازی توحیدی است اینکه بشربه استیصال رسیده و برخی که حتی مسلمان نیستند، نماز می‌خوانند،به زودی رویش‌های جدیدبه سمت منجی را در جهان باید انتظارداشت.

خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه؛ بحران کرونا در کنار تمام مشکلات و آسیب ها، از لحاظ به چالش کشاندن نظام لیبرال در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی فرصت بسیار مهمی را پدید آورد تا پیش از تبعیت کامل از الگوی غربی، فروپاشی این نظم را شاهد باشیم ، متاسفانه در ده های اخیر، برخی سعی کرده اند با معرفی غرب و تمدن غربی به عنوان الگوی آرمانی، جامعه اسلامی را مرعوب این تمدن بَزَک کرده، کنند، اما بحران کرونا نه  تنها چالش و آسیب‌های آن را به خوبی آشکارکرد، بلکه این نکته را به اثبات رساند که تمدن اسلامی همچنان دستِ برتر دارد و قطعا الگوبرداری کامل و کورکورانه از این نظم انسانی و غیرالهی، جامعه ما را نیز با بحران‌های مختلف روبرو می‌کند، لذا یکی از رسالت‌های مهم علوم انسانی علاوه بر تولید دانش، پاسخ به نیازهای جامعه در همه سطوح و در همه زمان‌ها است و این در حالی است که جامعه بشری درگیر یک پدیده نامبارک شده که علاوه بر به خطر انداختن جان بسیاری از انسان‌ها، سرمایه‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و معنویی را به تاراج می‌برد، حتی علوم انسانی غربی که در این زمینه مدعی حل مشکلات بشری است ناکام مانده و نمی تواند کاری از پیش ببرد لذا در این خصوص با حجت الاسلام والمسلمین «مسعود آذربایجانی»، عضو هیئت علمی گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه می خوانیم.

 

چقدر شیوع کرونا و بحران های روحی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از آن به نمایش ضعف های علوم انسانی غربی منجر شد؟

قبل از اینکه مسایل مربوط به علوم انسانی را پاسخ دهیم، باید بگوییم که شیوع کرونا تمام جهانیان، انسان و تجهیزات مربوط به آن را با مشکل مواجه کرد. در واقع انسان ها متوجه شدند که ابزارها، تکنولوژی، علوم و وسایلی که در اختیارشان قرار دارد، نمی تواند وی را از همه مشکلات نجات دهد، چون انسان گاهی مواقع در بن بست هایی قرار می گیرد که باید از روش های جدید استفاده کند که یکی از این روش های جدید، دین و معنویت است، در حقیقت بشریت با بحران کرونا پی برد که انسان فاقد مهارت، دانش و توانمندی های لازم در مواقع بحرانی است البته علوم انسانی به ویژه علوم انسانی غربی که شیوع بیشتری داشت، دارای ضعف هایی بود اما نه به این معنا که یکباره آنها را کنار بگذاریم، این در حالی است که همین روان شناسی موجود در کاهش استرس ها و فشارهای روانی انسان تاثیر زیادی دارد ولی چون فقط به صورت ظاهری ایجاد آرامش می کند و از بن و ریشه آن را از بین نمی برد لذا انسان در اوج فشار دچار یاس و ناامیدی  شده و احساس می کند که دستگیر محکمی ندارد.

 

این ضعف ها در حوزه روان شناسی و جامعه شناسی چه جلوه هایی را داشته و چطور خود را نشان داده است؟

چه در داخل ایران و چه در کشورهای خارجی، روان شناسان به طرق مختلف، خدمات و مشاوره های اورژانسی و حتی رایگان به مردم ارایه  می دهند که تا حدی در حل مشکلات روحی و روانی افراد تاثیرگذار است ولی شاهدیم، وقتی شرایط بحرانی می شود یا افراد با مشکلات و بیماری های جدی روبرو می شوند از پس برطرف کردن آن بر نمی آیند. در واقع وقتی مرزها در عمق جان بشر هویدا شده و تمام دستگیره های دنیایی مرتفع می شوند، علوم روان شناسی هم ابزار جدی برای مقابله با آن ندارد. اینجاست که باید دین و معنویت به کمک انسان بشتابد. مباحث جامعه شناسی هم همین طور است، حتی تحلیل هایی که خود کشورهای غربی در این زمینه داشتند مبنی بر این مسئله بوده که در بحران کرونا حتی بسیاری از جوامع متمدن، قدرتمند و جوامعی که از لحاظ تکنولوژی پیشرفت های زیادی داشته اند، نهادهای اجتماعی لازم را برای مقابله با ویروس کرونا نداشتند که این بیانگر نقطه ضعف آنها می باشد.

 

بحرانی مانند کرونا و عواقب روحی و روانی ناشی از آن چقدر به ضرورت وجود علوم انسانی و جو ناشی از آن در جامعه را نمایان کرده است؟

علوم انسانی در حقیقت نرم افزارهای تمدن بشری است. بشریت این گونه تصور می کند که بی نیاز از یک علوم است در حالی که ما نیازمند دانش مدیریت، روان شناسی و اقتصاد هستیم. وقتی در بحران کرونا می بینیم که اقتصاد به شدت رکود پیدا می کند و قیمت نفت به صفر می رسد در اینجا باید برای ایجاد اشتغال از دانش اقتصاد کمک بگیریم نه اینکه دانش را کنار بزنیم لذا لازم است که نگاه هایمان را در پارادایم های موجود گسترش دهیم، چون ممکن است این پارادایم ها کفایت نکنند. بر همین اساس باید از علوم انسانی مدد بجوییم، در واقع باید بین علوم انسانی با دین و معنویت آشتی برقرار کنیم چون با این خدمات دوسویه می توانیم افق های جدیدی به روی بشریت باز  کنیم.

 

آیا انسان گرایی نهفته در علوم انسانی غربی توانست به عبور از بحران کرونا کمک کند؟ نگاه علوم انسانی اسلامی در این باره چه کارکردی دارد؟

 

پارادایم حاکم بر علوم انسانی ( اومانیسم یا انسان گرایی)  در دهه 60 بوده است و از دهه 70 به بعد در علوم انسانی موجود پاردایم های جدید، نگاه های معنویت گرا و جنبش های جدیدی که احساس نیاز به معنویت را جدی می شمردند، به وجود آمد ( جامعه شناسی کویین...) کما اینکه علوم دیگری مانند جامعه شناسی، اقتصاد و مدیریت  دارای پارادایم های معنویت محور در علوم انسانی موجود هستند و این گونه نیست که بگوییم علوم انسانی غربی دایم در مخالفت با مباحث دینی و معنوی است؛ ولی بحران کرونا موجب افزایش نیاز به دین و معنویت در چالش های انسانی شد.

 

شما چه تحلیلی از جهان پسا کرونا دارید؟

 شرایط پساکرونا ظرفیت مناسبی برای عبور از پیچ تاریخی و شکل‌گیری جهانی‌سازی توحیدی است اینکه بشر به استیصال رسیده و برخی که حتی مسلمان نیستند، نماز می‌خوانند یا درهای کلیساها بیشتر باز می‌شود و مردم به دنبال منبع حقیقی معنویت هستند، خودمقابله‌‌ای با این تمدن عقل‌گریز و حس‌محور است، باید از شیوع ویروس کرونا بیشترین عبرت را در راستای تقویت و همگرا  کردن جبهه‌ی مقاومت جهانی گرفت. اما این بار نه برای مقابله‌ای از جنس چین و آمریکا بلکه برای مقابله‌ی فرهنگی با تمدن مادی و سهم‌خواهی نسبت به حاکمیتِ معنویت و اخلاق در حکمرانی جهانی و پذیرفتن الزامات آن، قطعاً حکمرانی بر محوریت معنویت، اخلاق و عقلانیت توحیدی درجهان شکل خواهد گرفت، باید سهم خود را در این فرآیند افزایش بدهیم؛ به زودی رویش‌ها و جوشش‌های جدید به سمت منجی را در جهان باید انتظار داشت.

 

کد خبر 928134

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha