به گزارش خبرگزاری شبستان، مرتضی گودرزی دیباج، رئیس دفتر هنرهای تجسمی حوزه هنری گفت: آنچه ما به عنوان آموزه های آکادمیک می شناسیم زمانی قابل تعریف است که توجه ویژه خود را معطوف به سوی تدریس تاریخ پر فراز و نشیب هنر کنیم و در این راستا، تعیین سقف نیاز به لزوم ورود حکمت در هنر اسلامی لازم و ضروری به نظر می رسد.
وی که در نشست تخصصی جشنواره هنر مقاومت در موسسه صبا سخن می گفت، ضمن اشاره به ورود برخی حیرت زدگی ها در مشاهده هنرمندان صاحب اندیشه تصریح کرد: هر آنقدر که بیان جملاتی در تعریف مفهوم هنر بسیار دشوار است، مشاهده تعداد کسانی که در جایگاه هنرمند به شکلی صاحب اندیشه به خلق اثر پرداخته و همچنین کسانی که درباره هنر می شنوند و قدرت شنیدن تمام باورهای علمی و استوار هنری را به درک و نظاره می نشینند، به شکل حیرت آوری ناچیز است.
وی در ادامه گفت: انسان معاصر که در فضایی فرهنگی و هنری قلم می زند، پیش از هرچیز نیازمند و محتاج به همان تعهدی است که در درونش بسیاری از مباحث مادی و معنوی جهان هستی را یدک می کشد و آن چیزی جز تعهد اجتماعی و دینی نخواهد بود.
گودرزی دیباج با اشاره به لزوم نگاهی موشکافانه در پاسخ به این سوال که جایگاه «هنر و تعهد اجتماعی دینی» در فضای آکادمیک کشور چگونه است افزود: اکنون که بیش از 6 دهه از ایجاد دانشگاه های هنری در کشور می گذرد، افت و خیزهای محسوس در ورود باورهای گوناگون در ارائه مسیری مشخص به هنرمندان در راستای خلق آثار قابل بررسی و تعیین رتبه و جایگاه است.
این محقق اینگونه ادامه داد: هنرمندان در تمام دوره ها و شکل گیری تاریخ هنر برای هنرمندی شان سقفی را تعریف می کند که این امر نیازمند توجهی جدی به متعالی ترین باورها از دیدگاه های هنری است و اگر نخواهیم که نباید هم بخواهیم چنین باورهایی را نوعی محدودیت تلقی کنیم، هنرمند را درون حلقه ای مفقوده در گردش حراج های مضمون قرار خواهیم داد.
وی با اشاره به آزادی هنرمند در بیان اندیشه اما در چهارچوب تجلی ارزش های انسانی گفت: در شرایط کنونی که از دیدگاه های گوناگون تعاریف مختلفی از هنر و هنرمند می شود، این عنصر شکل گرفته شده در طول تاریخ بشر تبدیل به جزئی از هستی شده است که می تواند در جایگاه اشرف مخلوقات نه فقط یک ناقل اندیشه و روح و روان خویش، بلکه پاسخگو به جایگاه و نقش انسان در قالب جزئی از هستی است.
دیباج تاکید کرد: پرسش از عالم هنر بدون توضیح جایگاه انسان به عنوان بخشی از هستی امری دست نیافتنی است و سرزمینی ماندگار خواهد بود که تولیدات علوم انسانی خود را به بالاترین سطح و جایگاه خود رسانده است.
گودرزی دیباج خاطر نشان کرد: آنچه ما به عنوان آموزه های آکادمیک می شناسیم زمانی قابل تعریف است که توجه ویژه خود را معطوف به سوی تدریس تاریخ پر فراز و نشیب هنر کنیم و در این راستا، تعیین سقف نیاز به لزوم ورود حکمت در هنر اسلامی لازم و ضروری به نظر می رسد.
وی افزود: در طول تاریخ پیدایش هنر، دروس مبانی و نظری مربوط به هنرهای تجسمی در ابعاد فرم و رنگ، تجزیه و تحلیل می شوند و به مرور جایگاه خیال به عنوان بخشی از وجود انسان وارد این عرصه می شود و حکیمان هنرمند در این دوره با تکیه بر قوه خیال آثار جاودانی را خلق می کنند البته به مرور شاهد جایگزینی ترکیب طراحی و نقاشی در عرصه هستیم و در حوزه بحث های نظری توجه به تاریخ هنر را به نظاره می نشینیم و آنگاه که روش تجزیه و تحلیل آثار هنری در مسیر تاریخ هنر نمایان می شود، فرهنگ زیبایی شناختی فرهنگی نیز به جلو پیش می رود و موجب از میان برداشتن جهان بینی واحد هنری می شویم و این مسیر نشانه هایی را در جلو چشمان هنرمند جلوه گر می کند که مملو از نشانه های انسان شناسی پس از خدا شناسی است.
این محقق بیان کرد: بحث اصالت ایده و همسویی آن دو، هنر نامیرایی را خلق می کند که با گذشت قرن ها از میان نخواهد رفت و تجربه های گوناگون در حوزه مفهوم و فضا و به تصویرکشیدن آن، نوآوری در تجلی آموزه های هنرمند را به دنبال خواهد داشت. در طول بیش ار نیم قرن که شاهد ده ها تعریف از هنر و هنرمند هستیم ساحت آنچه هنرمند ازآن می نگارد سبک های هنری جهان را یکسو کرده و اکنون زمان آن می رسد که نیاز جدی به نقد و به چالش کشیدن هنر و هنرمند در قالب مفاهیم گوناگون ظهور پیدا کند و آغازی ترین نقد به هنرِ به دور از تعبد که هنر در مقام تعریف دارای ماهیتی است که هنرمند آلوده هنر هرگز نخواهد توانست فارق از تعبد و توجه به مضامین دینی و عرفانی به توضیح رنگ، فضا و اندیشه ارزشمند دینی را بروز دهد.
مرتضی گودرزی دیباج در پایان گفت: هنر یعنی دریایی از خلقت و اندیشه که حتی در جایگاه تحقق معنا، واژگان نیز از از توصیف آن ناتوان نیستند چه رسد به انسان که در جوامع کنونی که سرشار از متغیرها، داده ها، ارزش ها، هنجارها و رفتارها است و هنرمند را به سمت آفرینش ارزشمند متعهد اکتسابی و خدادادی می برد. هنرمند باید دارای توانایی باشد که در کمال حفظ اخلاق و باورهای دینی، عشق، تنفر، علایق و سلایق درونی اش را ارائه می دهد.هنرمند نیاز دارد حرف زند حتی برای خود و بهانه های سربرآورده از شوک های مثبت و منفی را در روندی انسانی خلق کند و با حفظ احساس مسئولیت به ارزش های والای اجتماعی و دینی، از خلاقیت باز نماند و نکته دیگر اینکه عبارت «هنر و تعهد اجتماعی و دینی» باید در راس توجهات هنرمند قرار گیرد و متعهدانه و موثرانه علاوه بر رشد متعالی، برای همیشه ماندگار و جاوید خواهد شد.
پایان پیام/
نظر شما