خبرگزاری شبستان _گیلان، نوشین کریمی؛ کرونا که آمد ترس از بیمار شدن یک طرف و نجات جان بیماران توسط پزشکان بهعنوان مدافعان سلامت از سویی دیگر زمزمه هر روز و هر لحظه مردمی بود که اخبار را دنبال میکردند.
وقتی خبر از بالا رفتن آمار مرگ و میرها به میان آمد؛ زمزمه غسل و کفن این اموات نه تنها دل خانوادههای داغدار را، بلکه دل همه مردم را اندوهگین کرد. از یک سمت ترس از نزدیک شدن و آلوده شدن به این اموات و از سمت دیگر بدون آداب کفن و دفن، به خاک سپردنشان برای مردم و خانوادههای داغدیده سنگین بود.
اما در این میان افرادی پا به میدان نبرد گذاشتند و جهادگرانه و بیادعا لباس رزم بر تن کردند، به دل خطر زدند تا آداب شرعی یک مسلمان را بهجا بیاورند و در این راه تنها با خدای خود معامله کردند.
خبرنگار خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام «میثم زحمتکش» مسؤل امور روحانیون اداره کل حفظ آثار و نشر آثار دفاع مقدس استان گیلان، یکی از افرادی که جهادگرانه در این راه قدم گذاشت مصاحبهای انجام داده که در ادامه میخوانید؛
*با توجه به شیوع این بیماری در ایران و هشدارهای پی در پی ستاد بحران کرونا چگونه به فکر این حرکت جهادی افتادید و تصمیم گرفتید در این راه خدمت کنید؟
اواخر اسفندماه ۹۸ با مسؤل حوزۀ نمایندگی ولی فقیه در سپاه قدس گیلان تماس گرفتم و با هماهنگی انجام شده، ابتدا برای خدمت به بیماران کرونایی وارد بیمارستان شدم، پس از ورود به بیمارستان برای ما کلاس آموزشی چند دقیقهای در زمینه رعایت اصول بهداشتی همچون چگونگی ایزوله کردن لباسها، استفاده کردن از امکانات و نحوۀ برخورد با بیماران، نحوۀ برخورد با اموات و... برگزار کردند و پس از تقسیم کارها هر کس بنا بر وظیفهای که بر عهده گرفته بود از جمله نظافت، مراقبت از بیمار، بحث تجهیز اموات، تدفین و تیمم و نماز میت و... مشغول به خدمت شد. البته طلاب و نیروهای جهادگر دیگری از همان روزهای ابتدایی اعلام شیوع کرونا وارد عرصه شده و در سه شیفت کاری در بیمارستان رازی رشت خدمت میکردند.
*برخورد خانواده با تصمیم شما چگونه بود و چطور بر دلهره ورود به این عرصه فائق شدید؟
به پدر و مادرم به علت کهولت سن و بیماری اصلا نگفتم ولی، همسر و دو فرزندم در ابتدا ناراحت شدند اما پس از بیان توضیحات و دیدن اشتیاقم برای خدمت جهادگرانه در این راه راضی شدند. پدر و مادرم پس از مدتی فهمیدند اما خوشبختانه آنها از تصمیم من استقبال کردند. من این راه را یک جهاد میدانستم و میگفتم اگر بتوانم در این شرایط سخت کمترین کمکی به همنوع خودم کنم، نباید بیکار بنشینم.
* چطور شد که به نیروهای جهادگر در بخش تجهیزات غسل و کفن و دفن اموات پیوستید؟
بهخاطر رعب و وحشتی که وجود داشت کسی حاضر به این کار نبود، حتی خانوادهها هم این کار را انجام نمیدادند و آداب بهصورت کامل انجام نمیشد، گرچه در روزهای اول با توجه به اینکه امکانات لازم برای غسل این مرحومین وجود نداشت اما تعدادی طلاب جهادگر در بیمارستان وظیفه تیمم و نماز میت را بر عهده گرفته بودند و پس از آن جنازه را به پاسداران، بسیجیان و نیروهای بیمارستان برای تدفین تحویل میدادند ولی در هفته اول فروردین طی هماهنگیهای لازم با مسئولین ادارۀ بهداشت، نمایندۀ وزارت بهداشت و مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه و هلال احمر شرایط غسل مرحومین کرونایی مهیا شد و بعد از آنکه مجوزش را گرفتند بحث تجهیز اموات توسط نیروهای داوطلب طلاب و بسیجیها و... به نحو بهتری انجام گرفت و در حال حاضر هم با پایین آمدن مرگ و میرها دیگر ما این کار را نمی کنیم و غسالهای باغ رضوان خودشان کارها را انجام میدهند.
*شما در هنگام غسل چه کارهای مراقبتی را برای حفظ سلامت خودتان انجام می دادید تا در معرض کمتر ابتلا به این بیماری باشید؟ و اموات را چطور می شستید؟
لباسهای ما کاملا پوشیده بود اما مواردی را به ما آموزش دادند که میبایست هنگام غسل دادن به آن عمل میکردیم، یعنی در ابتدا آبی به نام «آب ژاول» را روی میت میریختیم بعد ۱۰ دقیقه صبر میکردیم که بدن میت کاملا گندزدایی شود و سپس شستشوی بدن میت را با کف صابون و همان آب ژاول انجام میدادیم و بعد از آن آب مخلوط به سرو، بعد آب مخلوط به کافور و بعد آب خالص و همچنین یک مقدار از تربت آقا اباعبدالله(ع) را که در اختیار ما قرار داده بودند را به بدن میت میزدیم و در آخر هم کار نماز و تدفین را انجام میدادیم.
* مطلع شدم که شما فقط در بیمارستان رشت نماندید و به شهرهای دیگر هم برای انجام این کار رفتید، شهرهای دیگر شرایطش چگونه بود؟
بله، دقیقا یک روز قبل از سال نو به همراه دو تن از دوستانم حاج آقا سید «جلیل میر حسینی» و حاج آقا «مینایی» به مدت پنج روز به یکی از استانهای دیگر که به نیروهای داوطلب برای تجهیز متوفی کرونایی نیاز داشتند برای کمک رفتیم که آنجا کار تجهیز اموات و سپس نمازشان را بهجا میآوردیم.
پس از برگشتن از آنجا هم درگیر بیمارستان و آرامستان بودم و همراه رفقایی که با هم بودیم با ماشین خودم از این شهرستان به آن شهرستان و جاهای مختلف چه در بحث تغسیل و چه در بحث همراه بیمار در بخشهای بیمارستانی میرفتیم.
وضعیت خیلی ناراحت کننده بود چون خیلی از خانوادهها مدتها بود عزیزانشان را ندیده بودند و حالا پس از مرگشان هم نمیتوانستند کارهای غسل و کفن و دفن را بهجا بیاورند و سوگواری کنند، ولی وقتی می دیدند کسانی مثل ما هستند که جهادگرانه پا در میدان گذاشته و با توکل به خدا و بیهیچ منتی کارهای طهارت و نماز اموات را انجام میدهند، خوشحال میشدند و از ما قدردانی میکردند.
* آیا یک کار جهادی آنهم ماندن در دل یک بیماری همهگیر و ناشناخته ضرورت داشت و در واقع با این کار بهدنبال چه چیزی بودید؟
همانطور که از تعریف کار جهادی پیداست کاری است که نباید بر روی زمین بماند و انجامش رضایت خدا را در پی دارد، ما بسیجیها، طلاب و... در این بحران سراسری وظیفه خود میدانستیم که باید یک بار بر زمین مانده را برداریم. غسل اموات هم یک وظیفه و واجب شرعی است که باید انجام میشد. اتفاقا با این کار ما دل خیلی از خانوادههای عزیز از دست رفته که حتی نمیتوانستند، مجلس ختم بگیرند و در کنار بستگانشان عزاداری کنند حداقل از اینکه میتشان تطهیر میشوند، رضایت قلبی پیدا میکردند و این یعنی اینکه راه و انتخاب ما درست بود.
*بعد از اینکه شرایط بهتر شده و دیگر به حضور شما جهادگران در بیمارستان ها و آرامستان ها نیازی نیست، چکار می کنید؟
برای خدمت به مردم و حرکتهای جهادی فرصتهای زیادی وجود دارد، در حال حاضر مشغول جمعآوری کمکهای معیشتی به خانوادههای متضرر شده از این بیماری و افراد نیازمندی که کسب و کارشان در مدت قرنطینه کساد شده است هستیم، و با پولهای خیرین و مردمی که خیرخواه هموطنان خود هستند، بستههای معیشتی فراهم میکنیم، ما در هر بسته معیشتی که به ارزش ۶۵ هزار تومان است روغن، رب، مرغ، عدس، ماکارونی و... تهیه کرده و با راهنمایی دهیاریها و شورای روستا به دست نیازمندان واقعی میرسانیم.
نظر شما