مردی که با به توپ بسته شدن مجلس قالب  و محتوای شعرسنتی را برهم زد

امسال یکصدمین سالروز درگذشت میرزا حسن خان کسمایی، ادیب، روزنامه نگار و مشروطه خواه گیلانی است که با به توپ بسته شدن مجلس قالب و محتوای شعرسنتی را به‌هم ریخت .

خبرگزاری شبستان- رشت، مهری شیرمحمدی؛ «سقالکسار» اگرچه اکنون یکی از مناطق نمونه گردشگری گیلان است، اما نامش با یکی از مجاهدان مشروطه‌خواه گیلان گره خورده است. این روستا، زمانی ملک «آقامحمد ابراهیم» معروف به «ارباب کسمایی» بود که به فرزندش «میرزا حسینخان کسمایی» به ارث رسید.

 

«میرزا حسین خان» شخصیتی چند وجهی داشت؛ به گاه جوانی در کسوت روحانیت و به گاهی در کسوت آزادیخواهی که فاتح تهران شد. پختگی فکریاش با جریدههای «وقت» و «جنگل» گره خورده است و سرانجام، شاعری چیره دست که قالب‌های شعر سنتی را برهم ریخت.

 

امسال یکصدمین سالروز درگذشت بزرگ‌مردی است که آخرین روزهای زندگی پرتلاشش را در روستای «سقالکسار» گذراند. این گزارش نگاهی دارد به فراز و نشیب مردی که در مسجد «صالح آباد رشت» امام جماعت بود و با درآوردن کسوت روحانیت، در صف مبارزان مشروطه‌خواه قرار گرفت.

 

یک مورخ با تشریح زندگی «میرزا حسین خان کسمایی»، به مبارزات وی در کسوت مجاهدان آزادیخواه پرداخت و گفت: پیش از اوج‌گیری تحولات مشروطه‌خواهی، میرزا حسین خان سفرهایی به روسیه و فرنگستان داشت که در روشن شدن افکار وی بسیار موثر بود.

 

«هومن یوسفدهی» افزود: با آغاز مشروطه، وی به وطن بازگشت و با درآوردن لباس روحانیت، در صف اوّل مجاهدان قرار گرفت و رییس فرقه «اجتماعیون عامیون رشت» شد که شعبه‌ای از مجاهدان قفقاز بود. وی به دنبال حفظ آرامش منطقه بود و در سال ۱۲۸۶ خورشیدی -که حکومت گیلان به‌طور موقت به «محتشم الملک» و «سردار همایون» سپرده شده بود- نایب الحکومه انزلی شد و عاملان ناآرامی‌ها و آتش‌سوزی‌های انزلی را دستگیر کرد.

 

وی ادامه داد: با به توپ بسته شدن مجلس، میرزا حسین خان به پاریس رفت، اما فعالیت‌های مبارزاتی وی در تماس با مراکز انقلابی تفلیس و باکو ادامه داشت و با عضویت در کمیته ستار، به رشت بازگشت. در این زمان بخشی از هزینه‌های مبارزه را هم با فروش اموال خود تأمین کرد. در انقلاب محرّم ۱۳۲۷قمری رشت، فرماندهی دسته اعزامی به دارالحکومه را بر عهده داشت و پس از اعاده مشروطیّت و فتح تهران، به عضویّت مجلس عالی مشروطه درآمد و عضو کمیسیونی بود که از طرف این مجلس مامور تهیه لایحه عزل محمدعلی شاه بود.

 

یوسفدهی به فعالیت‌های مطبوعاتی وی در تهران و گیلان اشاره کرد و افزود: در اواخر سال ۱۳۲۹ قمری که روس‌ها به دنبال دستگیری مجاهدان گیلانی بودند، میرزا حسین خان با چهره مبدل به بادکوبه گریخت و مقارن با جنگ جهانی اول به گیلان بازگشت و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به نهضت جنگل پیوست.

 

در این مرحله نام «میرزا حسین خان» با انتشار «روزنامه جنگل»، ارگان فکری جنبش جنگل، گره خورده است. وی از شماره سوم تا هشتم سردبیری این نشریه را برعهده داشت و سال‌های آخر زندگانی وی گذران زندگی در مزرعه شخصی‌اش در سقالکسار بود. میرزا حسین خان در سال ۱۲۹۹ خورشیدی بر اثر نارسایی کلیه در سن ۵۹ سالگی زندگی را بدرود گفت.

 

میرزا حسین خان، سراینده نخستین شعر آزاد گیلکی اما شخصیت «میرزا حسین خان» چند وجهی است. چنانچه یکی از شاعران گیلک‌سرا معتقد است، میرزا حسین خان کسمایی بدعت‌گذار نخستین شعر آزاد در ایران است، با این تفاوت که وی شعرش را برخلاف شاعران نوگرا به گیلکی سروده است.

 

«محسن آریاپاد» با بیان اینکه نخستين شعر آزادِ (غير كلاسيک) چاپ شده در ايران سروده «میرزا حسین خان کسمایی» است گفت: وی با سرایش منظومه «ویریزید» تحولی در ساختار و درون‌مايه‌ شعر گيلكی و فارس ایجاد کرد.

 

سراینده مجموعه گیلکی «اویته من» افزود: در کتاب تاریخ تحلیلی شعر نوایران، نام «ابوالقاسم لاهوتی» سراینده شعر «وفای به عهد» به سال ۱۲۸۸ به‌عنوان پیشگام در تحول شعر ثبت شده است، درصورتی که نخستين شعر آزاد (غير كلاسيک) چاپ شده در ايران، شعری به زبان گيلكی به نام «ویریزید!» سروده‌ «ميرزا حسين‌خان» است كه پس از به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی و به سال ۱۲۸۷ خورشيدی و به‌منظور تهييج آزاديخوهان، عليه «محمدعلی شاه» سروده شده است.

 

وی با اشاره به حضور ۲ساله میرزا حسین خان کسمایی در فرانسه و تاثیر از پدیده «باروک» ابراز کرد: باروک، عنوانی است كه از اواخر قرن ۱۹، برخی از نوانديشان غرب، به قالب‌های جمال‌‌شناختی، كه حالاتی خاص و غيرعادی داشت، اطلاق می‌‌کردند. چيزی كه كلاسيک نيست و متظاهر، غيرعادی و متفاوت است. میرزا حسین خان با تاثیرپذیری از این مکتب که مورد پسند طبقه برژوا نبود و با شنیدن خبر به توپ بسته شدن مجلس، شعر ویریزید را سرود.

 

آریاپاد اضافه کرد: میرزا حسین خان در اين شعر، قالب سنتی قافيه را شكست و با کاربرد واژه‌هایی همچون پارلمان، ميرابو، آهنگ اسپانيولی، ويولاماچيش (زنده باد ماچيش) -كه تا آن زمان كسی جسارت مطرح کردن آن را نداشت- اساسِ شعری را برهم ریخت. ساختار و چينش واژگان در اين شعر به گونه‌ای است كه در آن، مولفه‌های مربوط به چهارچوب، مضمون، معنا، فرم، نوآوری و ساير پارامترهاي گريز از حيطه‌ كلاسيک و ورود به شعر آزاد يا شعر مدرن، به خوبی نمايان است و می‌تواند نخستين شعر آزاد، يا (شعر نويي) باشد كه در ايران سروده شده است.

 

وی در ادامه شعر لاهوتی را قرائت کرد و در مقایسه با شعر میرزا حسین خان کسمایی  توضیح داد: در شعر «وفاي به عهد» كه در قالبِ قطعه‌ چهار پاره‌ای سروده شده است، كهنگی شماری از واژگان مانند ستاده به معنای ايستاده، نَبُد به معنای نبود نشان می‌دهد كه بر اثر تنگنای وزن، جاگذاری شده و شعر از نظر چسبندگی متن، بی‌بهره و بسيار سست بوده و از رسایی لازم برخوردار نیست و تعجب آور است كه با دارا بودن معايب مذكور به‌عنوان نخستين شعر نو چاپ شده، محسوب می‌شود.

 

این محقق تاکید کرد: با توجه به تقدم سرایش، شعر کسمایی كاملاً مدرن، موجز و بارمند است، ولی شعر «لاهوتی»، به هيچ‌وجه اندام‌وارگی شعری و مميزه‌های صنايع نوی ادبی را ندارد و در ساختار، درون‌مايه و بافتِ آن، جز كهنگی، چيزی برای عرضه، ديده نمی‌شود. امّا شعر ميرزا حسين‌خان، هنوز دارای متنی فعّال و منسجم و انگيزاننده است.

 

وی مضمون شعرِ «لاهوتي» را هم كليشه‌اي توصیف کرد و در مقایسه با شعر کسمایی افزود: شعرِ كسمايي از برجستگی‌های نمادين فوق‌العاده‌ای برخوردار‌ است و با اختصار واژگان، از ديدگاه بلاغت تصوير، شعری حس‌برانگيز و هيجان‌زاست. كسمايی در همان سال می‌توانست شعر آزادی با همان مضمون به زبان فارسي بسرايد امّا به انگيزه‌ زنده نگهداشتن و بارورتر كردن زبان گيلكی، گيلكی سرود تا جدی‌تر به مقصد پيام‌رسانی برسد.

 

آریاپاد بخشی از زندگی «لاهوتی» و فعالیت‌های مشروطه‌خواهی و فرارش از ایران را یادآور شد و احتمال پيروی كردن «لاهوتی» از «كسمايی» را به صحت نزديک دانست و خاطرنشان ساخت: لاهوتی به احتمال زياد از شعر «ويريزيد» كسمايی و برگردان به فارسی آن آگاهی داشته و از کسمایی تاسی جسته است.

کد خبر 926694

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha