رزمایش مساوات و خدمت مومنانه جلوه ای از سبک زندگی حسنی است

حجت الاسلام و المسلمین سلیمانی گفت: امام حسن (ع) مصلحت اسلام را در صلح با دشمن دیدند، چون اگر می جنگیدند و معاویه پیروز میدان می شد، تمامی شیعیان را قتل عام می کردند و دیگر فرصتی برای ترویج اسلام باقی نمی ماند.

به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان،  در زمان امام حسن (ع) مذاکره با دشمن انجام شده است. ایشان با آرایش سپاه خود آماده جنگ با معاویه بودند که لشکرشان به دلیل مسایل مختلف از جمله امور مالی، غنائم و پیوستن به سپاه معاویه متفرق شد لذا در اینجا امام حسن (ع) مصلحت اسلام را در صلح با دشمن دیدند، چون اگر می جنگیدند و معاویه پیروز میدان می شد، وی تمام شیعیان را قتل عام می کرد و دیگر فرصتی هم برای ترویج اسلام باقی نمی ماند؛ پس در اینجا عقل حکم می کرد که با دشمن مذاکره صورت بگیرد، این در حالی بود که این امام بزرگوار ابتدا با افراد صحبت کردند که شما جنگ می خواهید یا صلح؛ آنها پاسخ دادند ما زندگی می خواهیم و امام متوجه شدند که اینها اهل جنگ نیستند و صلح را پذیرفتند در این خصوص با حجت الاسلام و المسلمین « جواد سلیمانی» عضو هیت علمی موسسه امام خمینی (ره) گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه می خوانیم:

 

راز پذیرش صلح امام حسن (ع) چه بوده؟ علل و عواملی که امام را وادار به پذیرش صلح نمود، چه بوده است؟

دین اسلام هم با فطرت بشری و هم با عقل سلیم سازگار است. امامان (ع) در زمانی که مصلحت جامعه اسلامی در میان بود، اصل را در مبارزه با شیاطین، دشمنان دین و جریان زرسالار براندازی می دانستند و در موارد بسیار نازلی اصل را بر سازش قرار می دادند. در آن زمان بنی امیه به عنوان دشمن «زرسالار براندازی» خطرناک ترین دشمن برای جامعه اسلامی محسوب می شد. با توجه به اینکه اسلام مخالفان زیادی داشت، پیامبر اسلام فرمودند: مواظب بنی امیه باشید،اگر آنها بدون توجه به چهره های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در حکومت اسلامی نفوذ کنند، سه کار انجام می دهند؛ دین خدا را تحریف کرده، بندگان خدا را برده و اموال بیت المال را بین خود دست به دست می کنند لذا این گروه شجره طیبه نام گرفتند که یک گروه انحصارطلب و به دنبال براندازی و نابودی حکومت اسلامی بودند.

 

در زمان ما این گروه خطرناک، آمریکا نام دارد. جمهوری اسلامی ایران نیز مخالفان زیادی دارد اما هیچ کدام به اندازه آمریکا به صورت سیستماتیک به دنبال فشار آوردن بر ایران نیستند. امام راحل هم همانند رسول خدا فرمودند: در میان دشمنان ما آمریکا خطرناک ترین دشمن و شیطان بزرگ است. همچنین امیرالمومنین (ع) به یاران خود فرمودند، به جنگ افرادی بروید که باقیمانده جنگ احزاب هستند، وقتی به حکومت رسیدند بعد از چند ماه جنگ با معاویه را آغاز کردند اما همین اهل بیت (ع) چندین بار با بنی امیه که خطرناک ترین دشمن اسلام بودند، مذاکره کردند.

 

در زمان امام حسن (ع) هم مذاکره با دشمن انجام شده است. ایشان با آرایش سپاه خود آماده جنگ با معاویه بودند که لشکرشان به دلیل مسایل مختلف از جمله امور مالی، غنائم و پیوستن به سپاه معاویه متفرق شد لذا در اینجا امام حسن (ع) مصلحت اسلام را در صلح با دشمن دیدند، چون اگر می جنگیدند و معاویه پیروز میدان می شد، تمام شیعیان را قتل عام می کرد و دیگر فرصتی هم برای ترویج اسلام باقی نمی ماند؛ پس در اینجا عقل حکم می کرد که با دشمن مذاکره صورت بگیرد، این در حالی بود که این امام بزرگوار ابتدا با افراد صحبت کردند که شما جنگ می خواهید یا صلح؛ آنها پاسخ دادند ما زندگی می خواهیم و امام متوجه شدند که اینها اهل جنگ نیستند و صلح را پذیرفتند.

 

این قضیه مشابه جریان برجام جمهوری اسلامی ایران است. نظر مقام معظم رهبری قبل از روی کار آمدن دولت آقای روحانی عدم مذاکره با آمریکا بود ولی عده ای با این عنوان که مذاکره با آمریکا تمام مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور را حل خواهد کرد، رهبری را مجاب به موافقت با مذاکره کردند و از آنجا که حکومت ولایی یک حکومت هدایتی است لذا مقام معظم رهبری هم فرمودند من معتقد به نرمش قهرمانانه در مقابل دشمن هستم، یعنی وقتی متوجه شویم که مقاومت ما در برابر دشمن موجب نابودی اسلام و شیعه خواهد شد از نرمش قهرمانانه استفاده می کنیم به این معنا که یک امتیاز به دشمن می دهیم تا در سر فرصت یک امتیاز بزرگ تر را بگیریم. در صلح امام حسن (ع) هم هرچند معاویه به حکومت رسید ولی امتیاز بزرگی نصیب امام حسن (ع) شد که آن هم آقایی و بقای شیعیان بود. در زمان ما هرچند فعالیت های صلح آمیز هسته ای ما محدود شد ولی در عوض آقایی، عزت و عظمت مردم ایران به دنیا ثابت شد و افرادی هم که برای مذاکره به مقام معظم رهبری فشار آوردند، متوجه گرگ صفتی آمریکا شدند. اکنون امت و حکومت ایران به عنوان یک مردم فهیم و حکومت منطقی در سطح جهان شناخته می شوند.

 

آیا صلح با دشمن و چشم پوشی از حق خود و حقوق مومنان و مسلمانان با مبانی شیعه و مکتب اهل بیت (ع) منافاتی ندارد؟

وقتی مصلحت جامعه اسلامی در میان باشد، این مسئله هیچ منافاتی با حق و حقوق مسلمانان ندارد. نکته مهم این است که مردم بیدار شوند در غیر این صورت جامعه دو قطبی می شود. اگر این گونه القا شود که حکومت نظر خود را بر مردم تحمیل می کند، این مسئله عاقبت خوبی ندارد و موجب فروپاشی نظام می شود ولی وقتی با نرمش قهرمانانه اجازه مذاکره داده شود، بعدها همه مردم متوجه نتیجه خوب یا بد مذاکره می شوند و حجت بر همه تمام می شود؛ در این صورت یک همدلی برای پیگیری اقتصاد مقاومتی، روابط تجاری و سیاسی با کشورهای همسایه ایجاد می شود که زمینه گفتمان عمومی در جامعه را فراهم می کند که نتیجه آن هم رشد تکنولوژی، نوآوری، اتکای جوانان به خود، تکیه بر منابع داخلی و قطع وابستگی به نفت در جامعه است.

 

با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری در خصوص رزمایش مساوات و خدمت مومنانه که جلوه ای از سبک زندگی حسنی است، ما چگونه می توانیم سبک زندگی این امام بزرگوار را در جامعه نهادینه کنیم؟

انفاق در اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته است و تولید ثروت در اهل بیت (ع) حداکثری بود ولی در کنار آن هم به قناعت سفارش زیادی شده است. اهل بیت (ع) به دنبال تجملات و اشرافیت گرایی نبودند ولی دایم در حال تولید ثروت و اشتغال در جامعه بودند؛ در واقع انفاق کردن برای اهل بیت (ع) نوعی کشت برای آخرت آنها بود به طوری که امام حسن (ع) بارها بخش زیادی از اموال خود را انفاق می کردند و دوباره به تولید ثروت می پرداختند ولی متاسفانه این سیره انفاق در اهل بیت (ع) در جامعه ما وجود ندارد (انفاق حداقلی است). با توجه به اینکه اکنون در بحران کرونا قرار داریم، مردم بیشتر از گذشته مرگ را یاد می کنند لذا زمینه برای انفاق بیشتر فراهم شده است و با  فرمایش رزمایش مساوات و خدمت مومنانه مقام معظم رهبری استقبال مردم از این امر مهم بیشتر شده است؛ بنابراین برای ترویج انفاق در جامعه باید ابتدا بدانیم که امام حسن (ع) چه مقدار از اموال خود را انفاق می کردند تا این ظرفیت در جامعه ایجاد شود. انفاق از جمله اعمال پسندیده ای است که باعث افزایش رزق روزی افراد می شود ولی متاسفانه این فرهنگ آن طور که باید و شاید در جامعه ما نهادینه نشده و مورد توجه قرار نگرفته است. انفاق آثار و برکات فراوانی دارد، به واسطه آن بسیاری از حاجت ها برآورده و دعاها مستجاب می شود.

 

ما چگونه می توانیم انفاق را در جامعه فرهنگ سازی کنیم؟

انفاق کردن زبانی نیست بلکه عملی است. باید الگوها و نمونه هایی از افراد انفاق کننده در محلات و خانواده ها وجود داشته باشد که مردم جامعه با دیدن آنها و رشد و توسعه زندگی آنها ترغیب به انجام این عمل خداپسندانه شوند چون انفاق باعث ترقی و رشد زندگی انسان ها می شود و دعای افرادی که مورد حمایت قرار می گیرند در حق انفاق کنندگان مستجاب می شود که این بسیار مهم و با ارزش می باشد.

 

کد خبر 926255

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha