برخورداری از عشق الهی موجب ماندگاری فلسفه عاشورا در تمامی عرصه‌هاست

امام حسین(ع) با عشق الهی عازم کربلا شد، نه محاسبات عقلانی که برخورداری از این انگیزه باعث ماندگاری و استواری فلسفه عاشورا در تمام عرصه‌های تاریخ شده است.

خبرگزاری شبستان// اردبیل

 

آیه 32 سوره توبه :
"یُرِیدُونَ أَن یُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ"
"کافران می‌خواهند که نور خدا را با دهانشان (به نَفَس تیره و گفتار جاهلانه خود) خاموش کنند و خدا نگذارد تا آنکه نور خود را در منتهای ظهور و حد اعلای کمال برساند هر چند کافران ناراضی و مخالف باشند."


عوامل جاودانگی کربلا
عامل اول: اراده خداوند


رمزجاودانگی وتازگی کربلا در چیست؟ چرا کربلا تازه مانده و چرا اگرهمه جهانیان دست به دست هم بدهند و بخواهند کربلا راکم رنگ یا بی رنگ کنند هرگز نخواهند توانست؟چرادرطول تاریخ حادثه های زیادی رخ داده،ولی اثری اتازگی آنها برجای نمانده است؟


رسول خدا(ص)فرمود: «فَاِنّهُ لَمَکتوبٌ عَن یَمینِ العَرشِ[اِنَّ الحُسین]مِصباحُ هُدی وَسَفینَةُ نجاةٍ».درقسمت راست عرش نوشته شده است حسین(ع) چراغ هدایت وکشتی نجات است.امام حسین(ع)مصباح است ؛یعنی نوراو وروشنگری اوهمه ظلمت ها و تاریکی ها را از بین برده و ذره ای ابهام وظلمت برای کسی باقی نگذاشته است.


در یکی از زیارت های امام حسین(ع)می خوانیم: «اَشهَدُاَنَّکَ نُورُاللهِ الَّذی لَم یُطفَأولایُطفَأُأبَداً آیامتوکل توانست این کار رابکند؟اوبرای زیارت امام حسین(ع)مالیات سنگینی بست.بعدازمدتی دیدند پیرزنی آمده وبرای رفتن زیارت مالیات راپرداخت کرد. گفتند: مادر از کجا آورده ای؟ گفت: شغل من نخ ریسی است ویک سال است یک درهم یک درهم جمع کرده ام تاکربلا بروم.متوکل دیدفایده ای ندارد،گفت:مردم برای رفتن به زیارت بعدازاین باید دستشان را بدهند. چند مدتی که گذشت دیدند یک آقایی آمده دست چپش را جلو آورد. گفتند: دست راستت رابایدبدهی. گفت: دست راستم راسال قبل داده ام. خبربه متوکل دادندکه اوضاع این گونه است؛ متوکل گفت: رهایشان کنید، با اینها نمی شود مبارزه کرد.


متوکل-لعنة الله علیه-چندبار قبر حضرت را به آب بست تا اثر آن را از بین ببرد، ولی آب به قسمت قبر نزدیک نمی شد؛ یاخواست آن را شخم بزند، ولی گاو به آنجا نزدیک نشد.

 

عامل دوم: حرارت حسینی


قال رسول الله(ص):«اِنَّ لِقَتلِ حُسَینِ حرارةً فی قُلُوبِ المُومنین لاتَبرُدُاَبَدا»؛امام حسین(ع) یک حرارت ویژه وخاصی رادردل اهل تقواوایمان گذاشته که نامش حرارت حسینی است واین حرارت هیچگاه به سردی نمی گراید.


ویژگی حرارت حسینی: عامل حیات و زندگی-عامل حرکت-ایجادنور در زیارت عاشورا میخوانیم:«السَّلامُ عَلَیکَ یا ثارَالله»؛(سلام برتوای خون خدا.)خدا که خون ندارد.پس معنای این جمله چیست؟ یعنی همانطورکه خون عامل حیات دربدن است واگرآلوده باشدآن عضونیز آلوده می شود وایجاد بیماری می کند واگربه جایی نرسدآن عضو می میرد،امام حسین(ع)نیزخون توحیدونبوت و امامت و خون در رگ های تک تک آیات قرآنی و در موی رگ های اصول و ارزش های اعتقادی، اخلاقی،عبادی، سیاسی و نظامی و مجموعه دین است. اگر این خون را بردارید اینها دیگر حیاتی ندارند.

 

عامل سوم: محبت حسینی


رسول اکرم در روایتی فرمودند: «اَجوَدُ النّاسِ مَن جادَ بِنَفسِهِ فی سَبیلِ الله السَّلامُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِاللهِ»؛سلام برتوای پدربندگان خدا. حضرت درحالی که همه یارانش به شهادت رسیده اندوخون ازبدن مبارکش می رودوتشنگی هم براوغالب شده است می گوید: «صَبراً عَلی قَضائِکَ،یارَبِّ لا إِلهَ سِواکَ یاغیاث المستغیسینَ»؛خدایا!برقضای توصبرمی کنم،ای پروردگارمن!هیچ معبودی جزتونیست ای پناه پناه آورندگان.

عامل چهارم: عشق حسینی


اولین نشانه عشق حقیقی که دریاران وعاشقان امام حسین(علیه السلام) درحد اعلای خودبود فدا شدن وخود راندیدن ، در راه معشوق است. عاشق حقیقی حاضر نیست که معشوقش رنج وتعبی ببیند . می گوید توسالم باش وصحیح وسالم بمان،ولی من ازبین بروم .می بینیم زلیخا برای این که به مقصودش نرسید حضرت یوسف رابه زندان انداخت،ولی یاران امام حسین(علیه السلام) چنان غرق درعشق خداوحضرت شده بودند که می گفتند:یا ابا عبدالله مابدن وجانمان رافدای شما می کنیم تاشماراحت باشید.


مرحوم شیخ رجبعلی خیاط به همراه مرحوم شیخ حسن تزودّی درامامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ عرضه می دارد:


«یا لَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَافُوزَ مَعَکَ فُوزاً عَظیماً»(حسین جان ای کاش روزعاشورا درکربلا بودم ودر رکاب شما به شهادت می رسیدم)؛وقتی این آرزو رامی کند می بینند هوا ابری شد ویک تکه ای ابربالای سرآنها قرارگرفت وشروع به باریدن تگرگ کرد. شیخ رجبعلی فرارمی کندو پناهنده به امامزاده می شود.وقتی بارش تگرگ تمام شد شیخ از امامزاده بیرون می آیدوبرایش مکاشفه زیبایی رخ می دهد.در مکاشفه امام حسین(ع) رازیارت می کند که حضرت به اومی فرمایند: شیخ رجبعلی روزعاشورا مثل این تگرگ تیربه جانب من ویارانم می آمد ، ولی هیچکدام جاخالی نکردند و دربرابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند . دیدی که توچگونه ازدست این تگرگ ها فرار کردی.مگرمی شود هرکس ادعای عشق والا رابکند؟

عشق انسانیتین برجسته استعدادی دیر/عشقی اورگشمک چتین دیرعشق مادر زادی دیر

ای بشر فرهادوشیرین عشقینه آلانما سن/عشق اگر لیلاومجنوندا او عشقه یانما سن

ایسته سون عشقین یولون مجنون کیمی اولسان دلی / دنیادا بیر عشق وار عشق حسین بن علی

 

عامل پنجم : جامعیت کربلا

 

در کربلا تمام درس ها وجود دارد،درس ایثار،استقامت،صبر،رضا،عشق،محبت وهرفرهنگی که بشرنیاز دارد وجود دارد.خود حضرت به تنهایی همه فرهنگ هاودرس های اعتقادی ،اخلاقی وعبادی را إرائه کرده است.


حضرت ابوالفضل (ع) صدها درس عالی فرهنگ سازی را بیان کرده است:دست راست رابریدند،یک درس داده است؛ دست چپ رابریدند،یک درس داده است؛مشک رابه دندان گرفته، یک درس داده است؛کنار شریعه فرات یک درس داده است .ودهها درس دیگرکه درتاریخ ذکرشده است. درس های حضرت زینب(س)ازگودال قتلگاه شروع شد.صفیه خاتون وقتی می خواست کنارجنازه حضرت حمزه بیاید پیامبر فرمود : نگذارید من برای عقلش می ترسم.با این که رسول اکرم(ص) عبایش رابر روی بدن حمزه انداخته بود و با مقداری علف پاهایش رانیز پوشانده بودند.وهمچنین حضرت زهرا(س) درکنارحضرت صفیه بودندقول دادبی تابی نکند.وقتی آمدگریه اش گرفت ولی زنها مواظبش بودند.امّا چه کسی مواظب حضرت زینب بود؟ تنهای تنها کناربدن برهنه آمد.بدن،سرندارد،انگشت وانگشتر ندارد ؛سینه شکسته است،ستون فقرات شکسته است.با این شرایط،درحالت طبیعی، این بدن نباید شناخته شود.به همین دلیل حضرت زینب(س)باتعجب فرمود:«أ أنتَ اَخی،أ أنتَ اِبنُ اُمّی»(آیا توبرادر منی؟آیا توپسرمادرمنی؟)


زینب دست ها را زیربدن می بردوبدن راکمی بالا می آورد.دشمن نگاه می کندزینب چه می کند؟یک وقت دیدند می گوید:
«اَللّهُمَّ تَقَبَّل مِنّا قَلیلَ القُربانِ» (خدایا این قربانی کم را ازما بپذیر.)این زیباترین درس توحید وخداشناسی است.یعنی مابرای توآمدیم،برای تو خون دادیم؛با این حال خودمان رابدهکارهم می دانیم؛زیراهم خودرادربرابر توناچیز میدانیم وهم تقاضای پذیرش می کنیم.

 

عامل ششم : پیام رسانی کربلا


وقتی به تاریخ وجریان کربلا مراجعه می کنیم می بینیم کربلا دوچهره دارد:یک چهره،چهره خون وشهادت وایثاراست که درآن همه زیبایی هاوهمه معارف نهفته است.واین چهره را امام حسین(ع) ویاران باوفایش تشکیل می دهند.وچهره دوم چهره فریاد است، چهره پیام خون وشهادت وتفسیر زیبایی های کربلا ست حضرت زینب(س) درعظمت ونتایج کربلا با ابی عبدالله شریک هستند.ازهمین رو وقتی ابن عباس به امام حسین(ع) عرضه دارد: «فَما مَعناحَملِکَ هوُلاءِ النِّساءِ»؛(چه معنا می دهد که زنان رابه به کوفه می بری؟)اکنون که بناست بروی زینب وزنان را با خودنبر.امّاحضرت می فرماید:«اِنَّ اللهَ قَد شَاءَ اَن یَراهُنَّ سَبایا »(خدا اراده فرموده است که آنان رادرکوفه وشام ودرمسیر کربلا اسیرببیند) چرا؟زیرا این زینب است که پیام کربلا را می رساند.

 

سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود / کربلا در کبلا می ماند اگر زینب نبود

 

عامل هفتم : گریه برای امام حسین(ع)


خدای منان ثواب وفضیلت بسیاری برای برپایی مجالس حسینی وبرای گریستن برامام حسین(ع) وبرای نام ویادحضرت اختصاص داده است.امام صادق(ع) فرمودند:«نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبیحٌ وَهَمُّهُ لَناعِبادَةٌ وَکِتمانُ سِرِّنا جِهادٌ فی سَبیلِ اللهُ،ثُمَّ قالَ(ع) :یُحِبُّ اَن یَکتُب هذَاالحَدیثبالذَّهَبِ » (آه کشیدن کسی که به خاطرمظلومیّت ماغمگین است تسبیح وتقدیس الهی است،وهمّ وغمّ اوبرای ما، عبادت است وکتمان اسرارماوفاش نکردنآن نزد دشمنان ماجهاد در راه خداست.) چرا آه برای مظلومیت اهل بیت سبحان الله گفتن است؟ یک نکته اش این است: سبحان الله یعنی پاک ومنزه بودن خدای منان ازهرعیب ونقصی.این شخصی که برای مظلومیت اهل بیت(ع) آه می کشددوسبحان الله درآن وجود دارد: سبحان الله اول این است که می گوید مابیزارومنزه از دشمنان وظالمین به ائمه معصومین هستیم؛زیرا اگرظالم راقبول داشتیم باید بگوییم هیچ مانعی ندارد،خوب کاری کردند و هم سو وهم سخن آنها می شدیم.معنی دوم سبحان الله نیزاین است که مامی گوییم:همان طوری که به خاطرمظلومیت اهل بیت ازظالمین بیزاری می جوییم خودمان هم ازاین که به ایشان ظلم کنیم به دورهستیم وفاصله داریم. اگرعاشورانباشدامامت وولایت نیست،واگرامامت نباشداسلام وجودندارد؛لذاخدای منان پایه پایه ها،یعنی شهادت امام حسین(ع) رابا دوعبارت مطرح فرموده است: - اول:«السَّلامُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله»(سلام برتوای پدربندگان خدا) سلام برتوای پدرهمه عبادتها وپرستش های حضرت رب العالمین. یعنی ای مردم بدانید اگر امام حسین(ع) نبوددرجهان بنده خدا وعبداللهی پیدا نمی شد. - دوم: «السَّلامُ عَلَیکَ یا ثارَالله»(سلام برتوای خون خدا) سلام برتوای زنده کننده وزنده نگه دارنده نام خدا،مکتب خداوقرآن خدا. یعنی همانطورکه خون عامل حیات بدن وجسم است وبدون آن همه اعضا ازکارمی افتند بدون عاشورا نیز توحیدواسلام وقرآن نیزحیات نخواهند داشت.

 

از امام باقر علیه‏السلام نقل شده ست که فرمود:


إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَوَّضَ الْحُسَیْنَ (ع) مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِی ذُرِّیَّتِهِ وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ وَ لَا تُعَدُّ أَیَّامُ زَائِریِهِ جَائِیاً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِهِ‏
قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ فَقُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ هَذِهِ الْخِلَالُ تُنَالُ بِالْحُسَیْنِ قَالَ نَعَمْ فِی نَفْسِهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَلْحَقَهُ بِالنَّبِیِّ فَکَانَ مَعَهُ فِی دَرَجَتِهِ وَ مَنْزِلَتِهِ ثُمَّ تَلَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُمْ بِإِیمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُم‏إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَوَّضَ الْحُسَیْنَ (ع) مِنْ قَتْلِهِ أَنْ جَعَلَ الْإِمَامَةَ فِی ذُرِّیَّتِهِ- وَ الشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ وَ إِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ- وَ لَا تُعَدَّ أَیَّامُ زَائِرِیهِ جَائِیاً وَ رَاجِعاً مِنْ عُمُرِهِ-خداى سبحان در عوض شهادت امام حسین (ع) مقام امامت را نصیب ذریه آن بزرگوار نمود، شفاء امراض را در تربت مقدس آن حضرت و مستجاب شدن دعا را نزد قبر مبارک آن بزرگوار قرار داد. ایامى را که زوار آن بزرگوار بزیارتش می روند و بر مى‏گردند جزء عمر آنان قرار نمی دهد.

 

منبع: قرآن کریم، کتاب رمزوراز کربلا(حسین گنجی)، بحار الانوار

 

پایان پیام/

 

کد خبر 92435

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha