به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان: "آقای مطهری در یک گاهنامه که قبل از انقلاب به همت جمعی از بانوان مومن و روشنفکر اصفهان منتشر می شد مصاحبه ای دارند و در آن جا اشاره می کنند آنچه من تاکنون نوشته ام برای جاری های زمان بوده است مثلا مساله حجاب پیش آمده و من درباره حجاب نوشته ام، بحث حقوق زن پیش آمده و من درباره حقوق زن از دیدگاه اسلام نوشته ام. بحث ایرانی ها و اسلام ستیزی مطرح شده و من کتاب "خدمات متقابل ایران و اسلام" را نوشته ام و الی آخر، بعد در آن مصاحبه می فرمایند آنچه من اندیشیده ام و فکر کرده ام هنوز در جایی نگفته ام. بعد ادامه می دهند که شرح مختصری بر منظومه دارم و یک مجموعه سخنرانی با عنوان حماسه حسینی و یادداشت های در رابطه با سیره پیامبر (ص)، این ها که تمام شود تازه فرصت می کنم آن چیزهایی که درباره جهان بینی و ایدئولوژی اسلام اندیشیده ام بیان کنم."
به منظور بررسی شخصیت و جایگاه و آثار قلمی استاد شهید مرتضی مطهری با حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی مهدوی راد، استادیار دانشگاه تهران گفت و گویی داشته ایم که در ادامه می آید.
سال های سال است که ما در این روزها و به مناسبت شهادت متفکر بزرگ اسلامی آیت الله مطهری مطالبی درباره ایشان، آثار و شخصیت این عالم اسلامی بیان می کنیم. چه وجهی از شخصیت و اثرگذاری این استاد بزرگ برای شما برجسته است؟
به نظر می رسد اولین نکته ای که در نگاه به زندگی پربرکت استاد شهید مرتضی مطهری مغفول مانده و به آن توجه نمی شود نظم عجیبی است که بر زندگی استاد حاکم شده است. اکنون که حدود 16 جلد از یادداشت های ایشان – غیر از آثاری که در قالب سخنرانی، کتاب و مجموعه آثار منتشر شده است – به صورت الفبایی و موضوعی منتشر شده نشان می دهد که استاد از زمانی که درس های حوزوی را می گذرانند و احساس می کنند که می توانند دست به قلم ببرند تمام آنچه را که اندیشیده به صورت الفبایی و موضوعی یادداشت برداری کرده اند. در دو سخنرانی که سال های گذشته به مناسبت شهادت ایشان در دانشگاه و نمایشگاه کتاب داشتم فضلا و دانشجویان را به این نظم فوق العاده در زندگی استاد توجه دادم که ایشان حتی وقتی یک سخنرانی عادی داشتند اول مطالب را یادداشت می کردند و چارچوب سخنرانی را به شکل منظم بیرون می آورند به خاطر همین است که وقتی شما دقت می کنید می بینید بن مایه نوشته ها و سخنرانی های شهید مطهری که بعدها به صورت کتاب منتشر می شود در این یادداشت ها آمده است اما نکته ای که می خواهم عرض کنم مطالب بسیار گرانقدری در این یادداشت ها وجود دارد که در کتاب ها نیامده است.
می توانید در این باره مثال بزنید؟
مثلا در حرف الف در مدخل انتقاد، مطالبی را یادداشت کرده اند که هم به لحاظ اجتماعی و هم از زاویه دینی و فرهنگی بسیار تازه است. شهید مطهری ذهن حساس و کنجکاوی نسبت به مسایل اجتماعی و اصلاحی داشتند بنابراین در این یادداشت ها عموما دو نوع مطالب بسیار مهم می بینید از مصلحان مطرح جهان اسلام همچون سید جمال، اقبال، کواکبی و مرحوم نائینی و دیگری رئوس مطالب بحث های مربوط به اصلاح.
شهید مطهری درباره استاد بزرگ شان مرحوم علامه طباطبایی فرمودند که ایشان از زمان خود بسیار جلوتر هستند – گمان میکنم 100 سال – اما خود شهید مطهری هم مصداق همین توصیف هستند. کافی است ما به مقدمه کتاب "انسان و سرنوشت" نگاه کنیم. یک فیلسوف، فقیه و متفکر با چه تعمق ها و ریزبینی های فیلسوفانه، از مطالب اجتماعی و روز اصلا غافل نیست و آن ذهن فلسفی به نگارش "داستان راستان" هم توجه دارد و از آن سو در مقدمه کتاب "انسان و سرنوشت" دست کم بیست موضوع در رابطه با عقب ماندگی مسلمانان ها مطرح می کند که چه بدفهمی هایی در سلوک اجتماعی و زندگی مسلمان ها روی داده که هرچه بر سرشان آمد بگویند سرنوشت ما این گونه بوده است.
قبل از انقلاب خاطره ای از موضع گیری های فکری استاد در ذهن تان مانده است؟
یکی دو سال مانده به پیروزی انقلاب اسلامی، کتاب وهن آلودی به نام " 23 سال" درباره پیامبر (ص) منتشر شده بود. البته کتاب به صورت قاچاق در لبنان منتشر شده و به ایران هم رسیده بود. نقل بلاواسطه در این باره دارم از استاد محمدرضا حکیمی. آقای حکیمی می فرمودند که استاد مطهری مرا به دانشکده الهیات خواستند، من آن جا رفتم و شهید مطهری گفتند شما با جریان روشنفکری در ارتباط هستند. پول دادند و گفتند 20 جلد از این کتاب بخرید و برای من بیاورید. پرسیدم در چه فکری هستید. گفتند در این فکر که یکی از فضلای عالم و آگاه دانشگاهی نقدی عالمانه بر این کتاب بنویسد. گفتم چه کسی را مدنظر دارید. فرمودند اول علی – شریعتی – اگر او بنویسد عالی است اگر ایشان نشد آقای زریاب وگرنه آقای زرین کوب، در نهایت مرحوم زرین کوب نقدی بر این کتاب می نویسند که متاسفانه در آستانه انقلاب به یغما می رود.
آقای آل داوود که از نویسنده ها و حقوقدان های بزرگ ما هستند در یادنامه "هادی نامه" که اخیرا به همت آقای جعفریان در تکریم مقام علمی مرحوم سید هادی خسروشاهی منتشر شد نقل تاریخی جالبی هم در این باره دارند و می نویسند من در بنگاه ترجمه و نشر کتاب بودم که فردی مثل آقای خانلری آن جا را می چرخاند. یک مرتبه دیدم آقای مطهری وارد شد. تعجب کردم که آقای مطهری و این جا؟ چون آن جا بیشتر یک محفل روشنفکری بود. آقای خانلری و استاد مطهری دیدار کردند و آقای خانلری با احترام کامل ایشان را بدرقه کرد و دو سه مرتبه پشت سر هم گفت چشم استاد! چشم استاد! ماجرا به این جا برمی گشت که بنگاه آقای خانلری، کتابی از یک مستشرق یهودی به نام گلدزیهر در دست چاپ داشت که به صورت وهن آلودی به اسلام و پیامبر (ص) پرداخته بود و آقای مطهری با تیزبینی همیشگی خود متوجه شده بود و آقای خانلری را متقاعد کرد که این کتاب که صفحه آرایی هم شده بود نباید زیر چاپ برود.
اما امروز برخی از روشنفکران این نوع اقدام ها را مصداق تعصب و جلوگیری از آزادی بیان می دانند؟
یکی از کارهای بسیار ویرانگر استکبار و استعمار در این سال ها این بوده که کلمه تعصب را در اذهان مسلمانان به ویژه جوان ها خراب و مخدوش کرد بنابراین هر کسی که در زندگی و عقاید خود صلابت داشته باشد و به اصولی معتقد باشد از دیدگاه آن ها فردی متعصب است در حالی که آقای مطهری به واقع تعصبی راستین و متصل به دقیق اندیشی در زندگی داشتند.
مرحوم محیط طباطبایی در یادنامه ای که سال های اولیه انقلاب برای بزرگداشت استاد شهید مطهری منتشر می شود مقاله ای دارند و در آن جا اشاره می کنند که آقای مطهری در زمره اصحاب چهارشنبه بودند. آن زمان گویا علمای بزرگ زمان روزهای چهارشنبه در مدرسه سپهسالار جمع می شدند آقای مطهری هم در این جلسات شرکت می کردند. آقای مرحوم محیط طباطبایی در آن یادنامه ذکر می کنند که آقای مطهری وقتی در بحث ها سخن می گفتند موضع شان مومنانه، دقیق و هوشنمدانه بود. می خواهم عرض کنم تعصب امثال مطهری متکی به نگاهی دقیق، مومنانه و موشکافانه است.
شهید مطهری به خاطر شرایط انقلاب بسیار زود از میان ما رفتند و قابل کتمان نیست که عملا پروژه ایشان برای اصلاح دینی، تاملات فلسفی و کلامی و ... ناتمام ماند. در این باره چه نکاتی قابل ذکر است؟
آقای مطهری در یک گاهنامه که قبل از انقلاب به همت جمعی از بانوان مومن و روشنفکر اصفهان منتشر می شد – متاسفانه با وجود پیگیری نتوانستم مجددا به این گاهنامه دسترسی داشته باشم – مصاحبه ای دارند و در آن جا اشاره می کنند آنچه من تاکنون نوشته ام برای جاری های زمان بوده است مثلا مساله حجاب پیش آمده و من درباره حجاب نوشته ام، بحث حقوق زن پیش آمده و من درباره حقوق زن از دیدگاه اسلام نوشته ام. بحث ایرانی ها و اسلام ستیزی مطرح شده و من کتاب "خدمات متقابل ایران و اسلام" را نوشته ام و الی آخر، بعد در آن مصاحبه می فرمایند آنچه من اندیشیده ام و فکر کرده ام هنوز در جایی نگفته ام. بعد ادامه می دهند که شرح مختصری بر منظومه دارم و یک مجموعه سخنرانی با عنوان حماسه حسینی و یادداشت های در رابطه با سیره پیامبر (ص)، این ها که تمام شود تازه فرصت می کنم آن چیزهایی که درباره جهان بینی و ایدئولوژی اسلام اندیشیده ام بیان کنم. متاسفانه این فرصت از آقای مطهری و بیشتر ما که مخاطبان آثار او بودیم گرفته شد. به جرات عرض می کنم به عنوان کسی که تقریبا 30 سال است بحث های قرآنی را دنبال می کنم آقای مطهری روشن ترین، دقیق ترین، خواندنی ترین و فهمیدنی ترین تفسیر از آیات قرآن را دارند. گاهی برخی مطالب آقای مطهری را که می خوانم وجودم پر از اشک و اه می شود که چرا ما از نعمت وجود ایشان محروم شدیم. گاهی به دانشجویان می گویم بروید شما مثلا جلد چهار مجموعه آثار ایشان را بخوانید. سخنرانی هایی که در انجمن پزشکان و مهندسان در رابطه با توحید و نبوت و معاد ایراد شده و ببینید مباحث تا چه اندازه دقیق و عمیق است به ویژه آنجا که درباره قرآن و اعجاز قرآن سخن می گوید و چقدر ایشان در عین خوشفکری و اندیشه عمیق قدرشناس بودند به طوری که فرموده اند من هر حرف اساسی زده ام ریشه اش در المیزان است.
آقای مطهری من حیث المجموع بی نظیر بودند. فقیه اصولی مردم شناس، انسان شناسی حدیث شناس و قرآن شناسی فیلسوف و عرفان شناس، با این که نوع نگاه ایشان به دین، صدرایی است اما هرجا که فلسفه و عرفان با اصول و باورهای دینی نمی خواند مرعوب این دو نمی شود. یادم می آید مقام معظم رهبری یک وقتی در برابر طلبه جوانی که تندی کرد و گفت ما منبع چندانی برای بهره گیری نداریم کتاب های آقای مطهری را مثال زدند – آن زمان استاد مطهری در قید حیات بودند - و فرمودند فکر آقای مطهری بتن آرمه است یعنی بن مایه های اندیشه ایشان بسیار محکم و تزلزل ناپذیر است.
برخی می گویند چرا ما بعد از چندین دهه شاهد ظهور شخصیتی چون شهید مطهری نیستیم. دیدگاه شما در این باره چیست؟
واقعیت آن است که بسیاری از ویژگی ها، ذاتیِ برخی انسان ها هستند و درباره آقای مطهری هم این گونه بود از قدرت فهم، استدلال، ذهن فلسفی و عالمانه، طهارت روح، کلام نافذ و حافظه عجیب، ضمن این که بسترهای رشد فکری هم در هر زمان می تواند متفاوت باشد. البته که ما اگر بخواهیم جز به جز به ویژگی های ایشان بپردازیم شاید حتی مورخین بهتر از آقای مطهری پیدا کنیم یا در بحث های کلامی شخصیت هایی هم طراز با ایشان را ببینیم اما در جامعه علمی با قاطعیت می توان گفت کسی مثل شهید مطهری جامع الاطراف نبود و به هر بحثی که دست می گذاشت انصافا بهترین برون داد را داشتند.
نظر شما