حسینی بمیریم یا زینبی زندگی کنیم

حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه گفت: شریعتی در منظومه فکری خود، با نگاهی تازه به شهادت، حادثه کربلا و امام حسین(ع)، این نکته را به مخاطب القا می کند یا باید حسینی مرد و یا زینبی زندگی کرد.

به گزارش خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام و المسملین دکتر عبدالحسین خسروپناه، در اولین نشست از سلسله نشستهای روضه عقل و عشق که با محور بررسی کتاب "حسین (ع)، وارث آدم"، در خانه موزه دکتر شریعتی برگزار شد،تصریح کرد: شریعتی نوع نگاه جدیدی به شهادت، حادثه کربلا و به امام حسین (ع) ارائه داد تا مخاطب بفهمد که امام حسین (ع) هنوز زنده است. امام حسین (ع) زنده است و فقط در مجالس روضه خوانی خلاصه نمی شود. از آموزه های حسین (ع) می توان در زندگی بهره برد. دکتر شریعتی می خواهد معرفتی به ما بدهد تا به نگاهی برسیم که یا حسینی بمیریم یا زینبی زندگی کنیم. او می گوید اگر غیر از این دو باشد ، یزیدی خواهیم بود. در واقع وی یک تقسیم بندی ثلاثی را ذکر می کند و شرح و بسط آن می پردازد.


وی با تاکید بر اینکه مرحوم شریعتی را نباید به عنوان یک شخص نگاه کردبلکه دکتر شریعتی شخصیتی است که صاحب یک مکتب است، گفت: مکتب او هنوز در بین جوانان زنده است و ما امروز، بیش از گذشته به تحلیل اندیشه های او نیازمندیم. اگر اندیشه هایش را بازخوانی و تحلیل کنیم، می توانیم گامی برداریم و مسیر جدیدتری را طی کنیم و به این مهم دست یابیم که وی صاحب منظومه فکری است. این موضوعی است که در کتاب آسیب شناسی دین پژوهی معاصر به آن اشاره کرده و تاکید داشته ام که دکتر شریعتی صاحب منظومه فکری است. دکتر شریعتی سخنرانی بود که بیش از سایر دوستان همدوره ای اش، مطالعه می کرد. اتفاقا برخلاف کسانی که گمان می کنند او بحثهایی پراکنده و بی ارتباط داشت، من می گویم گستردگی مطالعات او سبب شده است که در نوشته هایش پراکنده گویی به چشم بخورد. اما شما زمانی که به موضوع نگاه دکتر به مقوله شهادت و امام حسین(ع) می رسید و آن را مطالعه می کنید ، امتیاز هایی در نگاه او به این موضوعات در می بابید.


خسرو پناه که در نشستِ روز شنبه 26 آذرماهِ خانه موزه دکتر شریعتی پیرامون دین پژوهی؛ شهید، شهادت و نهضت عاشورا در آثار دکتر شریعتی، سخن می گفت، یادآور شد:
پیش از ورود به بحث باید به این مهم اشاره کنم که من این مباحث را با عنایت و توجه به دو موضوع مهم مطرح می کنم: من توجه دارم که او در چه دوره ای می زیسته است. چرا اینگونه سخن می گفت و چرا به این پارادایم دست زد. این را هم میدانم که وی در مقابل جریان سنتی ای که از کارکرد دین بهره نمی برد، نقد میکرد. حتی نقد ایشان به روحانیت نقد به نهاد روحانی نبود. نقد به عملکرد بود. او از امام به عظمت یاد می کند و از همینجا معلوم می شود نقدش به عملکرد و نوع نگاهی است که وی به روحانیت سنتی دارد. این امتیاز نگاه اوست اما برخی آسیبها و تحلیلها و نگاهها هم می توان نسبت به وی داشت.

نویسنده کتاب " آسیب شناسی دین پژوهی معاصر " سخنان خود را با بیان جزئیات و بخشهای مختلف کتاب اختصاص داد تا به گفته خود به آسیب شناسی کتاب از نگاه استاد مطهری و خود، بپردازد.


خسروپناه گفت:در جلد 19 مجموعه آثار که به عنوان حسین، وارث آدم منتشر شده است، مرحوم شریعتی 7 بحث را مطرح کرده است:از حسین وارث آدم تا تببین واژه ثار، شهادت و پس از شهادت و بحثی راجع به شهید .البته ضمیمه هایی هم دارد که بحث فلسفه تاریخ از نگاه اسلام را مطرح می کند.


من چند آسیب جدی که این آسیبها به منظومه دکتر وارد است را مطرح کنم. البته برخی از نقدها را مرحوم مطهری مطرح کرده است.


وی ادامه داد: مرحوم مطهری می فرمایند در سفری که آذر 51 به مشهد مشرف شدم، یک نسخه از این کتاب که البته آن موقع یک تک نسخه بود، از طریق انتشارات توس به دستم رسیدو دربین راه تهران به مشهد خوانده و برخی نقدها را وارد کرده ام.


خسروپناه در خصوص نقدهایی که مرحوم مطهری بر کتاب حسین(ع)، وارث آدم مطرح می کند، خاطرنشان کرد: یکی از نقدهای مرحوم مطهری این بود که این جزوه، نوعی توجیه تاریخ است. آنهم براساس مادی مارکسیستی . تعبیر مرحوم مطهری است. میگوید این نوعی روضه مارکسیستی بود. البته این نگاه جدیدی است و مرحوم دکتر شریعتی بر همین اساس این نگاه را مطرح می کند که آغاز تاریخ بشر بانوعی اشتراک بود. بعد مالکیت آغاز شد. مرحوم شریعتی، مالکیت و آغاز مالکیت را آغاز نابرابری می داند. در واقع این نگاه که هرگاه مالکیت خصوصی باشد، نابرابری تحقق می یابد نگاه مارکسیستی است. دکتر شریعتی می گوید از این جامعه دو بخش می شود:


"آنچنانکه دجله و فرات از یک سرچشمه می جوشند و سپس دو بخش می گردد و از یکدیگر جدا می شوند؛دو بخش انسان یعنی دو طبقه برخوردار و استثمارگر و یک طبقه مرحوم و استثمار شده. اول این طور نبود. اول انسان یک جامعه اشتراکی داشت اما وقتی که مالکیت آغاز شد، دو گروه نیز تشکیل شدند: استثمارگر و استثمار شده. "بعد می گوید : "طبقه حاکم و استثمارگر سه چهره دارد: دراقتصاد، سیاست و مذهب:.یا صاحبان زر و زور و تزویر که کار اولی برده ساختن، کار دومی غارت کردن و کار سومی فریب دادن است.آنچه غیر از این بوده قیامهایی بوده، محکوم. قیامها و انقلابهایی بوده دلسوزانه که چون زیربنا فاسد بوده است از همان تمام نهضتها که توسط ابراهیم ها، موسی ها، عیسی ها ، محمد ها، علی ها، حسین ها، صورت گرفته است، نتیجه معکوس گرفته است. "


وی ادامه داد:این یکی از اشکالاتی است که مرحوم مطهری به ایشان مطرح می کند. براساس آنچه گفته است این تفسیر مادی مارکسیستی است. این اشکال بر آقای شریعتی وارد است که وی به شدت معتقد بود به تفکر سوسالیستیِ فرانفکورت بود. لذا ا در آثارش بسیار از مارکوزه یاد می کند و می خواهد یک تصویر سوسیالیستی از اسلام ارائه دهد. می خواهد یک اسلام اجتماعی سوسیالیستی ارائه دهد. مساله امام حسین (ع) را برهمین اساس معنا می کند. این تعبیرگرایی آسیب جدی بر معرفت دینی است.


حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه با بیان دیدگاه خود بر این نقد استاد مطهری گفت: من قبول ندارم که شریعتی متاثر از مارکسیسم ماتریالیستی بود. من، این را از مرحوم مطهری نمی پذیرم. چون مرحوم شریعتی به شدت منتفقد مارکسیت و منقد ماتریالیسم بود. یکی از اولین کسانی که علیه شریعتی نقد نوشتند، مارکسیستها بودند. اصلا شریعتی این دغدغه را دیده بود که جامعه ایران و حتی عربها دارند به شدت به مارکسسیتها گرایش پیدا می کنند. جوانان مذهبی دارند به سمت مارکسیست و ماتریالیسم می روند. شریعتی برای اینکه این جوانان را ازمارکسیسم ماتریالیستی جدا کند، تفسیر حیات بخشی از اسلام را ارائه داد. تفسیر اجتماعی از اسلام ارائه داد. شریعتی ضد مارکسیست بود. ضد ماتریالیست بود. اما ضد سوسیالیزم نبود.


خسروپناه که در کتابهای مختلف جریان شناسی فکر معاصر را مورد ارزیابی قرار داده است، سخنانِ خود در خانه موزه دکتر شریعتی را با طرح سوالی ادامه داد: سوال این است که آیا ما باید اسلام را سوسیالیستی معنا کنیم. یا لیبرالیستی؟ یا فمنیستی؟ یا هیچ کدام؟ روش اجتهادی می گوید هیچ کدام. قرآن ناطق است . خودش میگوید من که ام و چه ام ؟ چه اصرار است که ما اسلام را و دین را و امام حسین (ع) را براساس سوسیالیسم معنا کنیم؟ مگر حسین (ع) از بیان مسایل خودش ناتوان است که پناه ببریم به سوسیالیسم ِ مکتب فرانکفورت؟ نکته بعد اینکه چه کسی گفته که ابتدای زندگی بشر، براساس زندگی اشتراکی بوده است؟ چه کسی گفته است مالکیتی نبوده است و بعد که مالکیت خصوصی آمد، طبقات اجتماعی شکل گرفته است ؟ این از همان موضوعاتی است که تاریخ بر آن گواهی نمی دهد .


خسروپناه بر این عقیده بود که شریعتی یک مطلب را از سوسیالیستها گرفته، آنرا اصل قرار داده و بعد می خواهد حسین را براساس همان اصل، بنا کند و تفسیر کند.


وی ادامه داد: گرچه من دراین باره که مرحوم شریتی یک نگاه جدید از امام حسین (ع) را ارائه و به نسل جوان تاکید کرد که حسین (ع) هنوز زنده است و هنوز می تواند در زندگی او نقش ایفا کند، کار ارزشمندی بود، شکی ندارم. ولی مگر خود امام حسین (ع) در بیان خودش و فکر خودش و منظومه خودش ناتوان بود که ما بیاییم پناه ببریم به سوسیالیسم؟ به نظر من این اشکال، اشکال جدی است و در اینکه ایشان در تفسیر امام حسین از سوسیالیزم استفاده می کند، نقد جدی وارد است.


شریعتی می خواهد یک اسلام انقلابی، یک اسلام ایدئولوژیک ارائه دهد
خسروپناه سخنان خود در نشست نقد کتاب حسین(ع)، وارث آدم را با دومین نقدی که مرحوم مطهری درباره این کتابِ دکتر شریعتی مطرح کرده بود، ادامه داد و گفت: دومین نقدی که مرحوم مطهری به این کتاب دارد، این بود که شریعتی، نگاهی ناامیدانه از قیام امام و قیام ها دارد. این نگاه ایشان به گونه ای است که گویا به تاثیرات قیام توجهی ندارد. حتی تعابیری نقل می کند مبنی بر اینکه سرنوشت محتوم همه وارثان آدم، اسارت و گرفتاری است. امام حسین (ع) در این نگاه، مظهر شکست آدم است. خیلی از این تعابیر را دارد. مثلا می نویسد:" امام حسین به سوی مرگ می شتابد. تنها و بی امید. "این نگاه ، نگاه درستی نیست.از قضا با تفکر شریعتی ناسازگار است.اتفاقا شریعتی میخواهد یک اسلام انقلابی، یک اسلام ایدئولوژیک ارائه دهد. اسلامی که حرکت داشته باشد. اسلامی که جنبش داشته باشد اما در اینجا از همان اول نگاه ناامیدانه ای دارد. او می گوید که امام حسین(ع) هم ناامیدانه به سمت مرگ شتافت. هرکس به دنبال حق است، همین است.غلبه باطل بر حق است. از قضا ما اگر امیدی به پیروزی نداشته باشیم نمی توانیم نهضت را به پیش ببریم. در کتابها نوشته اند امام حسین (ع) هرچه به شهادت نزدیک تر می شد، شاداب تر و امیدوارتر بود.


خسروپناه به قرائت شعری از الهی قمشه ای نیز اشاره کرد، آنجا که می گوید:
وقتی از اسب بر زمین افتاد/ آینه بشکست و رخ یار دید


وی سپس به آیه ای از آیات قرآن کریم که در شان امام حسین (ع) نازل شده است، اشاره کرد و گفت: در برخی روایات آمده است که آیه "یا ایتها النفس المطمئنه ، ارجعی الی ربک راضیه مرضیه" در شان امام حسین (ع) است. به عبارتی ایشان نه تنها به مقام اطمینان رسید بلکه به مقام راضیه مرضیه دست یافت. حداقل یکی از مصادیق بارز این آیه شریفه است. اینها را گفتم تا تاکید کنم این نگاه دکتر شریعتی با خود نگاه امام حسین (ع) به مقوله شهادت سازگار نیست.


خسروپناه که کتابهای متعددی را در عرصه فلسفه ، کلام ، سیاست و معرفت شناسی به رشته تحریر درآورده است، سخنرانیِ روز 26 آذرماهِ خانه موزه دکتر شریعتی را با بیان نقدهایش بر جلد 19 مجموعه آثار دکتر شریعتی ادامه داد. وی گفت: ما می توانیم دو نگاه به آموزه های دینی داشته باشیم: یک نگاه معرفت شناسانه و یک نگاه کارکردگرایانه. نگاه کارکردگرایانه را بیشتر در کتابها و مباحث جامعه شناسی و روانشناسی می بینید. مرحوم شریعتی در تبیین دین شناسی اش از این رویکرد استفاده می کند. نه تنها از این رویکرد استفاده می کرد که اصلا مخالف نگاه معرفت شناسانه هم بود.وی منقد جدی فلسفه و کلام بود. نه از باب اینکه فلسفه و کلام از یونان گرفته شده بود بلکه با روش اثبات گرایی موافق نبود. روش وی، روش جامعه شناسانه و کارکردگرایانه بوده است و اسلام را هم با این بیان توضیح می داد.


وی یادآور شد: دکتر بر این باور بود که بزرگترین کارکرد اسلام تبدیل نظام قبایلی به نظام اجتماعی است. مثلا وقتی می خواهد ثار را و خون را و ثارالله را تبیین کند، می گوید وقتی فردی در قبیله ای کشته می شود به جهت وابستگی قبیله ای که میان افراد قبلیه است، فرد کشته شده، ثار قبیله به شمار می اید. شریعتی می گوید:
انقلاب بزرگ اسلام این بود که ثار قبیله ای را به ثار ایدئولوژیک و ثار انسانی و ولایت قبیله ای را به یک ولایت سیاسیِ فکریِ انسانی تبدیل کرد. به همین خاطر امام حسین را ثارالله و خون خدا می نامند. چرا که خون امام حسین را ریختن یعنی کل این ایدوئولوژی اسلام را ریختن.


به عبارتی جنگ، جنگ یک نفره امام حسین (ع) با یزید نبود. جنگ یک ولایت قبیله علیه ولایت سیاسی فکری قبیله دیگر بود.این کارکری است که اسلام به وجود آورده ست.بعد می گوید این از زمان هابیل و قابیل هم بوده است.


این نگاه که میخواهد یک نگاه کارکردی به دین و امام حسین داشته باشد وقتی ارزش می یابد که اول نگاه اثباتی را حل کند. اگر شریعتی این نگاه اثبات گرایانه را حل نکند، این نگاه کارکردگرایانه ، آدم را تا نیمه راه می برد و بعد به زمین می اندازد.


بنابر گزارش روابط عمومی مراکز فرهنگی هنری منطقه شش، خسروپناه نقد کتاب حسین(ع) وارث آدم را با طرح این سوال ادامه داد که وقتی فقط به کارکرد نگاه می کند می دانید نتیجه اش چه می شود؟ و خود، پاسخ داد: نتیجه اش این می شود که اگر کسی دید کارکرد مثلا مارکسیسم در مثلا ایدئولوژی اجتماعی و انقلاب مثلا از امام حسین (ع) بیشتر است، مثلا امام حسین(ع) را رها می کند و می رود سراغ مارکسیسم. نگاه کارکردی اگر پشتوانه معرفت شناسانه نداشته باشد، دوام نمی آورد. بله من این شکال را به نگاه سنتی دارم که اسلام معرفت شناسانه را دنبال میکرده اند. سوال مهم نسل جوانِ زمان دکتر شریعتی این بود که اسلام چه کارکردی برای ما دارد؟چه نقشی در دنیای ما دارد؟ این را جریان سنتی پاسخ نمی دهد. مرحوم مطهری که یک نواندیش دینی است، دقیقا همین کار را می کند. با مبانی فلسفی و کلامی، باورهای دینی ونبوت و امامت و امام حسین (ع) را اثبات می کند و بعد آن وقت درباره خدمات متقابل اسلام را برای ایرانیان می نویسد. یعنی مطهری به کارکردها توجه داشت. اما بعد از رویکرد اثبات گرایی. این نگاه را دکتر شریعتی نداشت. به تعبیر دیگر همان خطایی که جریان سنتی داشت از یک جهت دکتر شریعتی پیدا کرد. جریان سنتی فقط اثبات گرایی کار می کرد اصلا نگاه کارکرد گرایانه نداشت. در حالیکه دکتر شریعتی نگاه کارکرد گرایانه داشت نگاه اثبات گرایی نداشت.


خسروپناه با بیان اینکه اگر شریعتی اثبات گرایی را طی می کرد و کارکرد گرایی را به پشتوانه اثبات گرایی دنبال می کرد، ثمرات و کارکردهای مثبتی داشت، تصریح کرد: پس من با نگاه کارکردگرایانه دکتر شریعتی اصلا مخالف نیستم. اینکه نگاهش مبتنی بر اثبات نباشد، آسیب رسانده است. همین آسیب نتیجه اش این شده است که یک نگاه جزء گرایانه به امام حسین و قیام امام حسین داشته باشد. چرا نهضت عاشورا که عالیترین جلوه گاه مکتب شهادت است به عزا تبدیل شده است. چرا می گرییم؟ اصلا دکتر نقد می کند این عزاداریها و این مراسم را. روضه خوانی ها را. از طرفی ما روایات بسیاری داریم درباره کسانیکه برای امام حسین می گریند و عزاداری می کنند.


حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه که در کتابهای مختلف جریان شناسی فکر معاصر را مورد ارزیابی قرار داده است، در اولین نشست روضه عقل و عشق تاکید کرد : من نمی خواهم بگویم که این نقد بر سنتی ها وارد نیست که فقط خودشان را منحصر به اشک و گریه و عزا کرده اند و کارکرد امام حسین (ع) را در عصر معاصر نادیده گرفته اند، این نقد و اشکالی که دکتر شریعتی مطرح می کند، وارد است اما اگر شما فقط به کارکرد امام حسین (ع) توجه کنید و به مناسک و نمادها اشاره نکینید که دوام نمی آورد.من تعجب میکنم که مرحوم شریعتی، توجه به مناسک را نادیده گرفتنده اند، آن هم در شرایطی که یکی از راههای دوام یک نهضت نمادهای آن است. نمادها یکی از راههای جامعه شناختی دوام جریانهاست. حالا نماد این مکتب گریه و روضه و عزاداری است. این نمادها را اگر بگیرید، اصل مساله هم منتفی می شود. این نمادها را باید حفظ کنید اما روی بعد کارکرد را بعد از مرحله اثبات توجه داشته باشید.


انگیزه قیام امام حسین(ع)، امر به معروف و نهی از منکر بود
آخرین محور سخنانِ حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه، در اولین نشست از سلسله نشستهای روضه عقل و عشق که روز شنبه 25 دیماه با محوریت بررسی کتاب "حسین (ع)، وارث آدم"، در خانه موزه دکتر شریعتی برگزار شد، بررسی انگیزه امام حسین (ع) از قیام عاشورا و نقد این نوشتار در کتاب دکتر شریعتی بود. وی سخنان خود را اینگونه بیان کرد:
می دانید یکی از بحثهای بسیار مهم است که از قبل ازشهادت امام حسین (ع) به قیام وی پرداخته شده است،انگیزه قیام بوده است. می دانید که دیدگاه مختلفی دراین باره مطرح است. شریعتی، هم در بحث شهادت دیدگاه های مختلفی را مطرح کرده است:


یک گروه تفکر جبرگرایانه داشته اند. تفکر جبرگرایانه میگوید که امام حسین (ع) قیام کرد چون خدا خواست. این نگاه را یزیدیها هم داشته اند. گروهی هم می گفتند که این دعوا بین بنی امیه و بنی هاشم بوده است. خدا پیغمبرِ خودش را بین دنیا و آخرت مُخیر کرده است. پیغمبر آخرت را انتخاب کرده است. چیزی از دنیا گیرتان نمی آید. می بینیم که برخی در گذشته ها این نگاه را مطرح می کرده اند. البته نگاه دنیا گرایانه است. برخی معتقدند که امام حسین (ع) قیام کرد تا کشته شود و گناه ذاتی ما شیعیان پاک شود. بله دکتر شریعتی این را مطرح می کند و نقد هم می کند. امام حسین(ع) قیام کرد تا کشته شود و در آن دنیا شفیع ما شود . این نگاه مسیحیانه ای بودکه برخی داشتند . شریعتی این نگاه را مستند نمی کند اما با آن هم مخالف است.


خسروپناه با بیان اینکه دکتر شریعتی در بررسی انگیزه قیام امام حسین(ع) نگاه دنیا گرایانه، نگاه جبرگرایانه و نگاه مسیحیت گرایانه را نمی پذیرد ادامه داد: دکتر، نگاه صوفیانه را هم نمی پذیرد.


امام حسین (ع) عاشق بود.آدم عاشق در این دنیا نمی گنجد. وقتی آدم عاشق می شود و دیگر نتوانست در این دنیا بماند از خدا میخواهد از دنیا برود و به شهادت برسد. مرگ را از خدا می خواهد من این نگاه را نگاه صوفیانه می نامم. مرحوم شریعتی این نگاه را هم نمی پذیرد.یک نگاه هم داریم که می گوید امام حسین (ع) قیام کرد تا یک حکومت دینی تشکیل دهد. شریعتی این موضوع را به صراحت بحث نکرده اما معلوم است که این نگاه را هم قبول ندارد.


شریعتی میگوید امام حسین (ع) قیام کرد تا شهید شود اما نه برای آنکه ما را به بهشت ببرد. حتی نمی گوید شهید شد تا خودش ترقی یابد. این نگاه را مرحوم سید بن طاووس دارد. شریعتی می گوید: امام حسین (ع) قیام کرد تا شهید شود اما نه برای اینکه خودش اوج بگیرد. نه. برای اینکه ما را به بهشت ببرد. بلکه برای اینکه تنها راه بیداری این جامعه که به این وضع مبتلا شده اند، این است که امام حسین (ع) بمیرد و خون بدهد. قیام او برای بیداری جامعه است. این تعابیر را شریعتی دارد. به این نتیجه می رسد که در چنین روزگاری است که مردن برای یک مرد، تضمین حیات یک ملت است. حسین نمرد تا خودش برود بالا. مرد تا ما را در این دنیا زنده کند. مرد تا این ملت زنده بشود.حسین واقعا می خواست شهید بشود. برای آبادانی دنیای ما بود.


خسروپناه بررسی انگیزه قیام امام حسین (ع) در کتاب حسین، وارث آدم را یکی از امتیازات این کتاب عنوان کرد و گفت:مرحوم شریعتی بسیار از دیدگاههای غلط انگیزه قیام را نقد کرده است امتیاز است. ما را یک قدم جلو می برد. اما آنچه می خواهم به آن اشاره کنم این است که به نظر من در این مبحث دیدگاهش کامل نیست. به گمان من امام حسین (ع) بر اساس امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد. او براساس یک تکلیف شرعی عمل کرد. در ادبیات خودش، امام حسین (ع) بیان می کند که وظیفه من این قیام است تا اسلام را زنده کنم. حالا در این زنده کردن اسلام و امر به معروف و نهی از منکرش، اگر به حکومت می رسید، حکومت تشکیل می داد. نرسید، شهید شد. یعنی انسانی که تکلیف گراست برای شهادت نمی جنگد، ولی میداند که شهید میشود، برای تکلیف خودش می جنگد. چون تکلیفش این است. چون مرحوم شریعتی روی شهادت تاکید کرده است، امام حسین نرفت که بمیرد که جامعه حیات بیابد، نه. رفت که امر به معروف و نهی از منکر کند.


من براساس گفته خود امام حسین (ع) می گویم انگیزه قیام، شهادت نبود؛ ولو نتیجه اقدامش شهادت بود. فرق است بین انگیزه و انگیخته. انگیزه قیام شهادت نبود ولو انگیخته قیام شهادت بود.


گفتنی است اولین نشست از سلسله نشستهای روضه عقل و عشق همزمان با ایام سوگواری امام حسین (ع) با بررسی و نقد کتاب حسین، وارث آدم از مجموعه آثار دکتر علی شریعتی در روز شنبه 26 آذرماه برگزار شد.

 

پایان پیام/

 

کد خبر 92256

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha