مولانا جهان ورای محسوسات و جسمانیات را عالم جان نام می نهد

نصرالله پورجوادی گفت: مولانا همانند عرفا و حکمای نوافلاطونی معتقد است ورای عالم محسوس و جسمانی عالم دیگری است که عالم جان خوانده می‌شود و در آن همانند عالم جسمانی زمینی وجود دارد و آسمانی.

به گزارش خبرگزاری شبستان، نصرالله پور جوادی از مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی در کنفرانس جهانی "از بلخ تا قونیه" اظهار داشت: مولانا همانند عرفا و حکمای نوافلاطونی معتقد است که ورای عالم محسوس و جسمانی عالم دیگری است که عالم جان خوانده می‌شود و در آن همانند عالم جسمانی زمینی وجود دارد و آسمانی و در آسمان آن ابری است و از ابر آن نیز باران می‌بارد. در بیان این عقیده، مولانا از دو بیت معروف زیر هم در مثنوی و هم در فیه ما فیه استفاده کرده است:

 

آسمانهاست در ولایت جان/ کارفرمای آسمان جهان
در ره روح پست و بالاهاست/ کوههای بلند و دریاهاست

 

وی گفت: این ابیات را مولانا به «حکیم» نسبت داده و محققان آثار مولانا پنداشته‌اند که منظور از حکیم در اینجا سنایی غزنوی است، و لذا برای یافتن آنها به جستجو در حدیقۀ سنایی پرداخته‌اند، غافل از این که ابیات مزبور از سنایی نیست بلکه از شاعر دیگری است.

 

همچنین دکتر حسن اکبری بیرق از دانشگاه سمنان در کنفرانس جهانی مولانا در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی در سخنانش با موضوع رویکردهای اگزیستانسیالیستی مولانا جلال‌الدین بلخی به تطبیق متن ادبی مثنوی با نحلۀ فلسفی اگزیستانسیالیسم پرداخت.

 

او اظهار داشت یکی از مهمترین مکاتب فلسفۀ قاره‌ای در قرن بیستم، مکتب اگزیستانسیالیسم است که باتوجه عمدۀ خود به مسائلی همچون وجود انسانی، فردیت، اخلاق و ایمان با ادبیات عرفانی و صوفیانۀ ایرانی مشابهت های فراوانی دارد.

 

مولانا جلال‌الدین بلخی، عارف و شاعر بزرگ پارسی، از جمله نمایندگان مهم ادبیات عرفانی و صوفیانۀ ایران است که دستگاه فکری و نبوغ و بدعت اندیشۀ عرفانی و فلسفی‌اش، از جهات بسیاری با تفکر اگزیستانسیالیستی مشابهت و مطابقت دارد.

 

وی گفت: در این مقاله پس از معرفی اصول کلی نحلۀ فلسفی اگزیستانسیالیسم و بیان ویژگیهای این مکتب و نیز مختصری از فلسفۀ سورن کی‌یر کگارد، سرسلسلۀ تفکر اگزیستانسیالیستی، به جنبه‌هایی از اندیشۀ مولانا که با نکات برجستۀ این نحله مناسبت و ملائمتی دارد، پرداخته و نشان داده شده است که مولانا در رویکرد به مقولاتی همچون ایمان و اخلاق به روش فیلسوفان اگزیستانسیالیست همچون کی‌یر کگارد نزدیک است.


بنابر گزارش روابط عمومی همایش مولانا دومینیکو اینجنیتو دانشگاه آکسفورد، انگلیس در همایش موانا در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامب اظهار داشت: گاه گاهی دانشجویان فرنگی ام از من می‌پرسند که چرا شعرای فارسی‌زبان توانسته‌اند هزار سال قافیه اندیشی و عروض سنجی را تحمل کنند بدون اینکه قبل از دوران معاصر، از سنت معهود شعر کلاسیک فاصله بگیرند؟ مولانا، راجع به اصل این موضوع، با توفیق عرفانی تمام عیارش توانسته است راز تناقض نمایی زبان شاعری را در پرتو محدودیتهای فطری خود در فضای یک بیت به طور کامل بیان کند: « رَستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل/ مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا». مولانا چندین بار از محدودیتهای قالبی شعر شکایت کرده است. اما، چرا به جای فرو آوردن سطح معنی دار زبان شعر به ساختار ژرف عروض (مفتعلن مفتعلن) و با وجود این بیزاری نظم ستیز نتوانسته است تنظیم عروضی را به هم بریزد تا سخن خود را به آزادی افلاکی نوین برساند؟ حتی اگر این مقاله به نتایج قطعی و قانع کننده‌ای نرسد، کوشش ما بر این خواهد بود که پرسش مورد نظر خود را تنها مربوط به حوزه تاریخی ادبیات فارسی ندانیم، بلکه آن را تبدیل به مسئله گسترده‌تری کنیم که عناصر ذاتی زبان انسانی را زیر سؤال خواهد برد.
 

 

پایان پیام/

کد خبر 92043

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha