مهمترین ضلع هویت ملی، زبان و به تبع آن ادب ملی است

مولوی مثنوی معنوی و غزلهای موسوم به غزلیات شمس را به زبان پارسی که همان زبان مادری و فرهنگی او نیز هست می سراید و این زبان را به شکر تمثیل می کند.

به گزارش خبرگزاری شبستان، اصغر دادبه سخنران همایش "از بلخ تا قونیه" در مرکز دائره‎المعارف بزرگ اسلامی سخنانش را با بررسی هویت ملی آغاز کرد. وی گفت هیچ تفاوتی میان فردوسی و مولوی از جهت توجه به ملیت نیست، فقط زبانشان متفاوت است. چکیده سخنان دادبه بدین شرح است:

 

ایرانیات عبارت است از هر آنچه به ایران مربوط است و از فرهنگ و تمدن ایران برآمده است. طرح و بررسی ایرانیات در هر دفتر و دیوان، از جمله دیوان غزلهای مولوی موسوم به غزلیات شمس همانا نشان دادن توجه به ایران از منظر صاحب دفتر و دیوانی است که در سرودها و نوشته‌های وی تأمل می‌شود و طرح و بررسی می‌گردد. ایرانیات، سازندۀ هویت ملی مردم ایران است. هویت ملی به مثلثی می‌ماند که چونان هر مثلث دارای سه ضلع است: 1) ضلع زبان و ادب ملی؛ 2) ضلع اسطوره و تاریخ ملی؛ و 3) ضلع حکمت و فلسفۀ ملی. دین را هم در این ضلع باید جستجو کرد که دین، عین حکمت است و از جمله معانی حکمت به لحاظ نظری معرفت به حق است و به لحاظ عملی انجام دادن احکام و تکالیف شرعی.

 

وی گفت: مهمترین و هویت‌سازترین اضلاع سه‌گانۀ هویت ملی، ضلع زبان و به تبع آن ادب ملی است و اگر این ضلع معنی نیابد و تحقق پیدا نکند دو ضلع دیگر معنی نخواهند یافت و کارساز نخواهند شد. مولوی مثنوی معنوی، غزلهای موسوم به غزلیات شمس را به زبان ملی خود که همانا زبان پارسی است و زبان مادری و فرهنگی او نیز هست سروده است. او این زبان را که خانۀ هویت ملی است شکر می‌داند و سخن گفتن بدان را شکر خوردن.

مسلمانان، مسلمانان، زبان پارسی گویم
که نبود شرط در جمعی شکر خوردن به تنهایی

 

او اظهار داشت: در این گفتار ضمن نمودن اهمیت زبان پارسی از دیدگاه مولوی نشان خواهیم داد که دیوان غزلهای او موسوم به دیوان شمس آکنده است از اشارات به اساطیر و تاریخ ملی و یکسره بیان حکمت و فلسفه ملی ایران و بدین‌سان جلوه‌گاه مثلث هویت ملی مردم ایران.

 

 

محمدنوید بازرگان در کنفرانس جهانی از بلخ تا قونیه اظهار داشت: در یک اثر ادبی «منطق مکالمه» تعیین‌کنندۀ ساختار و شیوۀ بیان است. این سخن میخائیل باختین (1895-1985م) زبانشناسی روسی است که بعدها در مطالعات رومن یا کوبسن (1896-1982) تأکید بیشتری یافت. اما در مثنوی مولانا که یکی از برجسته‌ترین آثار تعلیمی در قلمرو ادبیات فارسی است چگونه می‌توان به منطق گفتمان دست یافت، درحالیکه سخن ارتجالی یا بالبداعۀ او دائماً دستخوش کششها و انگیزه‌های بیرونی و درونی است و این کشنده‌ها به تناوب، وحدت ارگانیک و یا نظام فکری پلکانی آن را درهم می‌ریزند و سخن در حین سرایش یک حکایت عطف عنان کرده، تغییر جهت می‌یابد.

 

او گفت :در این مقاله تلاش دارم ضمن دسته‌بندی عوامل مؤثر بر تغییر منطق گفتمان در مثنوی که به انواعی از مؤلفه‌های بیرونی و درونی تقسیم می‌گردند، بر نمونه‌هایی که با عوامل و کششهای درونی و ذهنی او مرتبط‌اند تأکید بیشتری ورزم. به هر ترتیب مولانا گاه صراحتاً از یک «زبان حیران» سخن می‌گوید که با همۀ فصاحت قادر نیست وصفی از سیمای «آن حقیقت بزرگ» کند. زبانی که همه جا در تصرف نیروهایی است و مولانا از آنان تحت عناوینی چون: تقاضاگر درون، رهزنان، صاحب مرکزان و... یاد می‌کند. در این نوشتار بر این بخشهای مثنوی که در عین حال پرده از نوعی «مکاشفه در حین سرایش» برمی‌گیرد، تأکید ویژه‌ای خواهد رفت.

 

بنابر گزارش روابط عمومی همایش مولانا، عدنان قره‌اوغلی اسماعیل، مولوی‌شناس ترک به تشریح «نگاه مردم آناطولی» پرداخت. وی گفت: توضیح نگاه مردم ترکیه به مولانا کاری بسیار دشوار است. چون مولانا در فرهنگ و ادبیات ترکی جایگاه و اهمیت بزرگی دارد. دربارۀ مولانا و پیروان او منابع بسیاری به زبان ترکی هست؛ مثل کتاب «سفینۀ مولویه» تألیف ثاقب دده ابتدای قرن هجدهم و کتاب «تذکره شعرای مولوی» تألیف اسرار دده اواخر قرن هجدهم.

 

او گفت: در عصر حاضر تحقیقات علمی دربارۀ تأثیرات مولانا و مثنوی او بر سنن شعری و اشعار کلاسیک ترکی انجام شده است مثل مقاله مفصل عامل چلبی با عنوان تأثیر مولانا بر مثنویهای قرون 13- 15 (نیمه اول) میلادی و کتاب نزاهت اؤزتکین به عنوان تأثیر حکایات مثنوی مولانا بر مثنویهای سده‌های 13 تا 15 میلادی.

 

علاقه و توجه اندیشمندان عثمانی به مولانا بسیار عظیم بوده است؛ ملا فِناری از نیمۀ اول قرن نهم هجری که به عنوان نخستین شیخ‌الاسلام عثمانی پذیرفته می‌شود و شیخ‌الاسلامِ نامی کمال پاشازاده از نیمۀ اول قرن دهم هجری اؤ جمله این اندیشمندان هستند.

 

وی گفت: اگر بخواهیم مثالهایی از اولین صوفیان آناطولی بیاوریم، از چند شخصیت باید نام برد مثل یونس اِمره (متوفی به سال میلادی 1321) و گلشهری از اول قرن هشتم هجری و الوان چلبی از قرن هشتم هجری.

 

اخیراً یک کتاب مهم در این زمینه چاپ شده است با نام «مدایح دربارۀ مولانا در شعر عثمانی و عناصر مولویه» که عنوان اصلی آن «مجموعه مدایح مولانا» است. واصف افندی گردآورنده مجموعه، در آخر قرن نوزدهم در این مجموعه نزدیک به 600 شعر را جمع‌آوری کرده است.

 

در عصر حاضر مردم ترکیه نسبت به مولانا توجه و علاقۀ زیادی دارند. برای مثال دو نمونه کافی است. الآن در شهرهای مختلف ترکیه جلسه‌های مثنوی‌خوانی برگزار می‌شود. مثلاً در آنکارا در چند محل مثنوی شریف می‌خوانند. دوازده سال است که در بنیاد اتحادیۀ نویسندگان ترکیه هفته‌ای یک بار، شب دوشنبه جلسۀ مثنوی‌خوانی تشکیل می‌شود. در شهر قونیه هر هفته، شنبه شبها مجلس سماع اجرا می کنند که هر هفته حدود دو هزار نفر در آن شرکت می‌کنند.

 

پایان پیام/

 

کد خبر 92038

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha