تمرین جهانی بودن

اکنون زمان آن است که با حذف روندهای دست و پاگیر بروکراتیک و بهره مندی از جوانان متخصص بومی، دست به تولید محتوای جذاب و به روز بزنیم و برای انتشار گسترده جهانی و ترند شدن آن از پتانسیل ایرانیان خارج از کشور بهره ببریم. 

خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی- محمد پورعلم : اگر چندماه قبل، احتمال شیوع ویروسی همه گیر در جهان مطرح می شد که همه زمینه های زندگی بشر را تحت تاثیر خود قرار می دهد، نه تنها برای مردم قابل باور نبود که تحلیل گران مسائل جهانی نیز با آن با تردید برخورد می کردند. اما امروز کرونا پشت در خانه های مردم سراسر کره زمین است و هیچ کشوری از آن در امان نیست.



پیش از این در گزارش هایی تحت عنوان «نگرش بومی در عرصه جهانی» به بررسی ویژگی های منحصربه فرد فرهنگی کشورمان پرداختیم و از زمینه هایی سخن گفتیم که می توان با سرمایه گذاری در آن ها، اقتصاد ملی را تقویت کرد. روندی که در سال های گذشته بسیاری کشورها آن را آزموده اند و نتایج مثبتی نیز به همراه داشته است.



اما امروز کرونا همه معادلات جهانی را بر هم ریخته و بالطبع رشد اقتصادی ناشی از پتانسیل های فرهنگی کشورها نیز تحت تاثیر قرار گرفته است. مهم تر آن که مشخص نیست این ویروس چه زمانی از زندگی بشر رخت برمی بندد و زندگی به روال عادی خود بازمی گردد.

 


پیش از این اگر یک کشور قصد بهره مندی از داشته های فرهنگی خود در جهت بهبود اقتصاد ملی را داشت، به سادگی می شد نمونه های موفق سال های گذشته در جهان را مثال زد و الگوهای موجود را بومی سازی کرد اما امروز دورنمای هیچ یک از فعالیت های بشری -چنان که در گذشته بود- روشن نیست.
 


گردشگری فرهنگی به عنوان یکی از پردرآمدترین زمینه های اقتصادی کشورهای جهان در سال های گذشته امروز به صفر رسیده و مشخص نیست چه سرنوشتی در انتظار آن است. ساده ترین نتیجه این وضعیت اخباری است که هر روز درباره گرسنگی حیواناتی می شنویم که سال ها غذایشان از سوی گردشگران خارجی تامین می شد.
 


در این میان برخی کشورها نیز از اعلام آمار دقیق تعداد شهروندان مبتلای خود به کرونا و محل ابتلای آن ها خودداری می کنند تا شاید در ماه های آینده با فروکش کرونا بتوانند گردشگران خارجی را به سفر ترغیب کنند.

 


آن چه گفته شد تنها گوشه ای از آسیب کرونا به اقتصاد کشورهاست که فعلا بیش از زمینه های دیگر خودنمایی می کند و موضوع اصلی این گزارش است. حالا که تصویری واقعی تر از وضعیت اقتصاد فرهنگ در دست داریم پرسش این است که چه باید کرد؟ چگونه می توان از بحران کرونا عبور کرد؟ و مهم تر از آن، چگونه می توان از تهدید کرونا برای خود فرصت ساخت؟
 


سال های گذشته بیش از هر زمان دیگر دوران جولان کشورهای همسایه ما در عرصه اقتصاد فرهنگ با تکیه بر جذب گردشگر خارجی بوده است. همسایگان ما، چه آن ها که تاریخ و فرهنگی غنی دارند و چه آن ها که از آن بی بهره اند،  تصویری جذاب و پرشکوه از خود برای جهانیان ساخته اند و در این مسیر از دست اندازی به داشته های ایران بزرگ فرهنگی نیز اندکی مسامحه نکرده اند.
 


همان گونه که پیشتر گفته شد، امروز نام بسیاری از مفاخر ایران فرهنگی به نام کشورهای همسایه ما در جهان ثبت شده، حال آن که همسایگان ما به خاطر تفاوت زبان، توانایی خواندن افکار و اشعار این مفاخر را هم ندارند چه رسد به معرفی آن ها به جهان.



اما سخن گفتن از فرصت طلبی سایرین و غفلت های ما چه سودی می تواند داشته باشد اگر راهی برای جبران آن نباشد!؟ شاید عجیب به نظر برسد اما شیوع کرونا، به طور ناخواسته فرصتی برای جبران عقب ماندگی ها فراهم کرده است. اما چه طور؟

 


همان گونه که گفته شد، در سال های گذشته بسیاری کشورها از جمله همسایگان ما با دورنمای توسعه گردشگری فرهنگی و رشد اقتصادی پایدار، سرمایه های کلانی را به این بخش اختصاص داده اند که در ماه های گذشته هیچ سودی عاید آن ها نکرده است. از سوی دیگر بحران ممکن است تا یکسال آینده به طول انجامد و تا سال ها گردشگری فرهنگی را تحت تاثیر قرار دهد. در این شرایط است که همه کشورها در سطحی برابر قرار می گیرند؛ آن ها که درآمد هنگفتی از گردشگری و فرهنگ کسب کرده اند و آن ها که از آن بی بهره مانده اند. حالا انگار بازی دوباره از ابتدا آغاز شده و می توان از سطحی برابر به رقابت پرداخت.

 


همه ما از داشته های فرهنگی کشورمان باخبریم. از تنوع قومی و زبانی کم نظیر که در تلفیق با تنوع اقلیمی و طبیعت چهارفصل، از ایران رنگین کمانی زیبا ساخته تا شکوه ادب، هنر و معماری این سرزمین که به دست ستارگانی جهانی رقم خورده و نماینده تمدن غنی ماست. همه این پیشینه در کنار آثار نام آوران امروز ایران اکسیری است که می توان جهانی را مسحور خود کند.

 

ایران فرهنگی ما به دلایل مختلف از جمله فضاسازی رسانه ای خارج از کشور، هنوز برای بسیاری از مردم جهان همچون رازی سر به مهر باقی مانده است. همین نکته احتمال موفقیت ما در جذب علاقه مندان به فرهنگ و هنر در سراسر کره زمین را دوچندان می کند.



از سوی دیگر فضای مجازی به عنوان زیرساختی جهانی در اختیار ماست، بستری که در شرایط فعلی تنها راه ارتباطی میان مردم سراسر دنیاست. به همین خاطر است که می توان با صرف هزینه ای بسیار کمتر از آن چه همسایگان مان خرج کرده اند نگاه جهانی را به سوی ایران فرهنگی جلب کرد.



لازمه این امر البته تغییر نگرش های گذشته و اصلاح آن هاست. وقتی مهم ترین مجموعه های فرهنگی هنری ما که قرار است مرجع علاقه مندان خارجی باشند، هنوز از داشتن وب سایتی دو زبانه عاجزند چگونه می توان انتظار تحول داشت.

 


اکنون زمان آن است که با حذف روندهای دست و پاگیر بروکراتیک و بهره مندی از جوانان متخصص بومی، دست به تولید محتوای جذاب و به روز بزنیم و برای انتشار گسترده جهانی و ترند شدن آن از پتانسیل ایرانیان خارج از کشور بهره ببریم.
 


آن چه گفته شد، نمایانگر فرصتی تاریخی برای تثبیت جایگاه جهانی فرهنگ ایرانی و بهره گیری از مزایای آن است. فرصتی که اگر از دست رفت به زودی بازنمی گردد.

 

کد خبر 914640

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha