حکایت های کمال با «عکس فوری» پنج جلدی شد

جلد پنجم «حکایت های کمال» با عنوان «عکس فوری» نوشته محمد میرکیانی از سوی انتشارات آستان قدس رضوی منتشر شد.

خبرگزاری شبستان، سرویس فرهنگی – مریم داوری: جلد پنجم «حکایت های کمال» نوشته «محمد میر کیانی» مشتمل بر 192 صفحه با تصویرگری محمد حسین صلواتیان از سوی انتشارات آستان قدس رضوی( به نشر) برای کودکان و نوجوانان چاپ و روانه بازار کتاب شد. این مجموعه شامل 150 قصه کوتاه برگرفته از خاطرات نوجوانی محمد میرکیانی است. عناوین مجموعه حکایت های کمال عبارتند از سماور ذغالی،حوض کاشی،چراغ عروسی،شهر فرنگی و عکس فوری.

 

کمال را می شناسید، عکس فوری، لیموترش زرنگ، قصابی شتری، جنگ سوسکها، نامه نوشتن برای مادربزرگ،بلندگوی بوقی عروسی،آب پاشی،تابوت مسجد،بام غلتان، شماره 12+1، ساعت دیواری بزرگ، آب حوضی، سطل حلبی، گوسفندها در کوچه، پشمک فروش دوره گرد، روروک چوبی،گربه سفید . گلوله های سیاه،  کتک پرده ای،پرده حصیری، ناودان و باران، پاسبان دوغ،حلوای اختر خانم،تصدیق دوچرخه،خط خنده، سکه سیاه، فبلم کمال ، سهم فروش دوره گرد،مهمان نفتی،بلیت بدبخت و آخر قصه کمال عناوین داستان های کتاب« عکس فوری» است.

 

«حکایت های کمال» قصه قصه نیست ، همانطور که خاطره خاطره هم نیست. کمال برای شما از چیزهایی می گوید که یا امروز دیگر وجود ندارد یا خیلی کم وجود دارد. این کمال خیلی هم نا آشنا نیست.شاید او معلم شما بوده است. شاید در اتوبوس یا تاکسی او را دیده باشید.شاید یک روز، یک کتاب قصه از او گرفته باشید. اصلا شاید همسایه شما باشد و خیلی شاید های دیگر.... حرف هایی که از زبان کمال می شنوید، یک کتابچه تاریخ است، تاریخچه زندگی چندین سال گذشته بچه ها و مردمان کشورمان.حکایت های کمال، اتفاق های ساده زندگی است. الان دیگر کمال بزرگ شده است و کمال سال های پیش نیست، نوه هایی دارد. شاید بچه های کمال هم روزی صاحب حکایت های دیگری شدند شیرین تر و خواندنی تر از حکایت های کمال.

 

«محمد میرکیانی» در سال 1337 در تهران به دنیا آمد. وی زمانی که 24 سال داشت شروع به نوشتن نمایشنامه های رادیویی کرد که یکی از آنها قصه روز جمعه بود. افسانه خوشبختی، پنج سنگ،مجموعه چهار جلدی پند و قند،روز تنهایی من، روزی بود روزگاری، شاید فردا نباشد، قصه خانه ما،پهلوان حیدر، قصه شاه مال منه،مجموعه پنج جلدی قصه ما مثل شد، مجموعه پنج جلدی قصه ما همین بود، مجموعه سه جلدی روزی بود و روزی نبود و مجموعه دوجلدی شب چله از جمله آثاری است که میرکیانی به رشته تحریر در آورده است.

 

محمد میرکیانی، نویسنده کودک و نوجوان است که بیش از 80 کتاب و 760 قصه نوشته است و برخی از آثارش مانند«قصه های خوب ما » به شمارگان بیش از یک میلیون نسخه رسیده است. میرکیانی معتقد است که مجموعه حکایت های کمال یک کار تعلیمی است که 99 درصد آن خاطرات وی است. از بعضی از آثار این نویسنده اقتباس شده است که از آن جمله می توان به فیلم « شاید فردا نباشد» و انیمیشن 80 قسمتی « قصه ما همین بود» اشاره کرد.

 

سریالی از مجموعه «حکایت های کمال» با همین نام اقتباس و ساخته شد. این سریال به کارگردانی قدرت الله صلح میرزایی و تهیه کنندگی محسن شایانفر امسال در 33 قسمت 50 دقیقه ای از شبکه دو سیما پخش شد که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. شهره لرستان، نگار عابدی، محمود پاک نیت، فلور نظری، میر طاهر مظلومی، شهین تسلیمی، محمدرضا شیر خانلو، سولماز غنی، حمید ابراهیمی، شهرام عبدلی و کاظم هژیر آزاد از جمله بازیگران این سریال طنز بودند. این سریال قرار است در 150 قسمت در مرکز سیما فیلم ساخته شود و قسمت دوم آن که 60 قسمتی است در حال ساخت است. به گفته میرکیانی، نود درصد سریال حکایت های کمال از کتاب وی اقتباس شده است. وی معتقد است که نویسندگان باید جایگاه فیلم نامه نویس را به رسمیت بشناسند و توقع اقتباس صد درصدی از اثر خود را نداشته باشند.

کتاب میرکیانی با عنوان «قصه ما مثل شد» در سال 1386 به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد.مجوعه پنج جلدی «قصه ما همین بود»در سال 1370 به زبان اردو ترجمه شد. سردبیری مجله سوره نوجوان، نویسندگی و سردبیری برنامه قصه ظهر جمعه، مدیریت انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سردبیری برنامه های رادیویی همچون از گفته ها تا ناگفته ها و از سرزمین نور در کارنامه کاری این نویسنده به چشم می خورد. این نویسنده به تازگی نگارش پنجمین رمان خود با عنوان « جشن خرگوش ها » را به اتمام رسانده است که ادامه « تن تن و سند باد» است. سفر بابا،افسانه چهار برادر ،تن تن و سند باد و دلاوران قلعه خورشید اسامی رمان هایی است که میرکیانی به رشته تحریر در آورده است.

 

مجموعه «حکایت های کمال» تاکنون 17 بار تجدید چاپ شده است و انتشارات پیام آزادی برای نخستین بار آنرا به چاپ رساند و امسال انتشارات آستان قدس رضوی آنرا منتشر کرده است.

 

در بخشی از کتاب «عکس فوری» می خوانیم:

بابام رفت لب حوض و تو تاریکی، آبی به صورتش ریخت و گفت: همه اش تقصیر افراسیاب است. سرم خورد به چوب پرده دکانش... من نمی دانم برای چی وقتی هوا خنک می شود، پرده جلوی مغازه ها را جمع نمی کند. همه دکان ها آفتاب که می رود، چوب ها و تیرک ها را بر می دارند و چادر را جمع می کنند.

به افراسیاب گفتی؟

گفتن ناراحت شد و اخم هایش تو هم رفت. من هم دیگر حرفی نزدم، فقط وقتی از جلوی دکانش دور می شدم، یک حرفهایی زد.

چی گفت؟

گفت انگار کدخدای محله است. خب، چشم هایت را باز کن.

مادرم ناراحت شد و گفت: حیف که دلم نمی آید نفرینش کنم. حالا تو آن سرف ها چه کار می کردی؟

چه می دانم... خبرمرگم می خواستم ببینم دکان لبنیاتی فردا شیر تازه می آورد یا نه.

مادرم با یک تکه پارچه سفید سر بابام را بست.

فردا که توی کوچه بازی می کردیم، از جلوی دکان افراسیاب خان رد می شدم. نشسته بود و داشت یک کفش کهنه را کوک می زد.

گفتم:سلام افراسیاب خان، دیشب با چوب پرده دکان تو سر بابام شکست.

 

در پشت جلد مجموعه «حکایت های کمال» نوشته شده است: کمال که حکایت هایش را می‌خوانید یک آدم معمولی است. قهرمان نیست. هیچ کار باور نکردنی‌ای نکرده. کودکی اش را مثل بیشتر شما گذرانده است. حالا کار‌ها و زندگی کودکی او پیش روی شماست. حرف‌هایی که از زبان کمال می‌شنوید، یک کتابچه تاریخ است. تاریخچه زندگی چندین سال گذشته بچه‌ها و مردمان کشورمان. کمال برای شما از چیز‌هایی می‌گوید که یا امروزه دیگر وجود ندارد، یا خیلی کم وجود دارد. حکایت‌های او قصه قصه نیست؛ همانطور که خاطره خاطره هم نیست؛ بلکه چیزی بین این هاست. حکایت‌های کمال، اتفاق‌های ساده زندگی است...»

 

گفتنی است، کتاب « عکس فوری» پنجمین مجلد از مجموعه حکایت های کمال نوشته «محمد میرکیانی» با تصویر گری «محمد حسین صلواتیان» مشتمل بر 192 صفحه در قطع وزیری با شمارگان 3000 نسخه و قیمت29000 تومان از سوی انتشارات آستان قدس رضوی(به نشر) چاپ و روانه بازار شده است.

 

 

کد خبر 906920

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha