به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، مجموعه داستان «عید دیدنی و داستانهای دیگر» آخرین کتاب مرحوم سلیمانی است و آنگونه که خود بیان داشته به نوعی جمع بندی یا حاصل عمر او در زمینه نگارش داستان کوتاه است.
مرحوم محسن سلیمانی درباره این کتاب میافزاید: از نظر نوشتن داستان کوتاه پرکار نبودهام. چون در مجموع فقط در حدود سی داستان کوتاه نوشتهام اما چهارده داستان را قبل از اینکه خوانندهها از دستم کفری شوند خودم دور ریختهام و در اینجا حدود شانزده داستان را آوردهام.
سلیمانی ادامه میدهد: همانطور که در مقدمه کتاب نوشتهام از آن سالها تا امروز مسلماً خیلی چیزها عوضشده است؛ مثل قیمت کالاها، کارتی شدن اتوبوس، آمدن مترو، شکل بعضی از ساختمانها، ظهور پراید و ... اما به نظرم مضامین زندگی ما خیلی فرق نکرده است. از جمله خشونت، عشق، بیرحمی، حسرت، عصبانیت نسبت به گذشته و بهویژه به قول همینگوی: داشتن و نداشتن.
وی میافزاید: برای همین احساس میکنم بیشتر مضامین داستانهای من در این کتاب هنوز هم نو است و شاید هنوز هم برخی بدشان نیاید آنها را بخوانند.
زنده یاد سلیمانی در ادامه اظهار میدارد: همیشه در آثارم به موضوع داشتن و نداشتن توجه دارم و همواره دلمشغولی من است. این مضمونی است که بزرگترین داستاننویسهای عالم آن را در آثار سترگی چون بینوایان (ویکتور هوگو) و مردم فقیر (داستایوسکی)، خوشههای خشم (اشتاین بک) بسیار زیباتر از من به تصویر کشیدهاند؛ اما این مانع نشده تا من هم طبعم را بیازمایم.
در بخشی از این کتاب آمده: «یک کم که توی خیابان رفتیم، بابا گفت: «از داییت عیدی گرفتی؟»
- آره.
- خوب پسرم. لابد میدونی هر عیدی گرفتنی، عیدی دادنی هم داره. من هم باید به هر کدومشون اَقلکم صد تومن عیدی بدم، نه؟
- چرا؟ دایی همهش بیست تومن به من داد.
- خوب، اما ما غرورمون قبول نمیکنه که. اگه ما فقیر فقرا مثل اونها عیدی بدیم، میگن ندارن، بدبختان، بیچارهان. خوب حالا میدونی سه تا صد تومن یعنی چی؟ نه! تند نگو. فکر کن. یه کم فکر کن!
- اما من تندی حساب کردم و گفتم: «کاری نداره. میشه سیصد تومن.»
- نه پسر. گفتم فکر کن. نگفتم تند بگو که.
- خوب حالا من بهت میگم یعنی چی. پسرم، سه تا صد تومن یعنی سه روز خرجی خونهمون.»
نظر شما