خبرگزاری شبستان – قم: در روز بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت، نوزادی در مکه متولد شد که برترین زنان دو عالم لقب گرفت. حضرت فاطمه زهرا(س) در خانه حضرت محمد(ص) و حضرت خدیجه(س) در محله ای به نام «زقاق العطارین» پای به این دنیا گذاشت.
خانه ای که تا هنگام هجرت، منزلگاه پیامبر اکرم(ص) بود و فرشته وحی بارها در آن خانه بر پیامبر نازل شده بود و بعدها به صورت مسجد درآمد.
«انا اعطیناک الکوثر»
حضرت محمد(ص) از حضرت خدیجه(س) دارای دو فرزند پسر به نام های قاسم و عبدالله بود که هر دو از دنیا رفتند و ایشان فاقد پسر بود.
عرب ها به کسی که پسر نداشتند، ابتر می گفتند و بر این اساس، بدخواهان قریش و مشرکان این لقب را به پیامبر می دادند.
روزی عاص بن وائل که از سران مشرکان بود، پیغمبر اکرم(ص) را به هنگام خارج شدن از مسجد الحرام ملاقات کرد و مدتى با حضرت گفتگو نمود، گروهى از سران قریش در مسجد نشسته بودند، این منظره را از دور مشاهده کردند.
هنگامى که عاص بن وائل وارد مسجد شد به او گفتند: با که صحبت مى کردى؟ گفت: با این مرد «ابتر».
آنان فکر می کردند با رحلت پیامبر(ص) برنامه ای ایشان نیز به پایان رسیده و از این مساله خوشحال بودند اما پس از آن بود که سوره کوثر نازل شد و پیامبر اکرم(ص) را به نعمت های بسیار و کوثر بشار داد و دشمنان او را ابتر خواند.
این سوره هم از تدام برنامه های اسلام خبر داد و هم از ادامه نسل پیامبر و هم ابتر شدن بدخواهان ایشان. سوره کوثر همانند تسلی خاطری بر دل پیامبری بود که با شنیدن لقب ابتر ناراحت و غمگین می شد.
حضور بانوان آسمانی برای ولادت برترین بانوی دو عالم
در روایت ها آمده است که زنان مکه به دلیل حسادت و دشمنی با حضرت خدیجه(س) هیچ رابطه ای با ایشان نداشتند و از کمک به این حضرت در زمان بارداری دریغ کردند و این حضرت زهرا(س) بود که در شکم با مادر خود سخن می گفت و او را دلداری می داد.
زمان زایمان که فرارسید حضرت خدیجه(س) کسی را به نزد زنان قریش فرستاد و از آنها خواست تا به خانه او آیند و او را کمک دهند. ولی زنان برای خدیجه پیغام دادند که تو به سخن ما گوش نکردی و با یتیم ابوطالب که مالی نداشت ازدواج کردی، ما نیز به کمک تو نخواهیم آمد.
حضرت خدیجه(س) از این پیغام غمگین شد و در حال غم و اندوه به سر می برد که به ناگاه چهار زن گندمگون بلند قامت را که همچون زنان بنی هاشم بودند، مشاهده کرد که بر وی وارد شدند. خدیجه از دیدن ایشان نگران شد. اما یکی از آن چهار زن به سخن آمده، گفت: ای خدیجه نترس و محزون مباش که پروردگار تو ما را فرستاده و ما خواهران تو هستیم. من ساره همسر ابراهیم خلیل هستم و این آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون) است که همدم تو در بهشت خواهد بود و آن دیگر مریم دختر عمران و چهارمی کلثوم دختر موسی بن عمران است. خدای تعالی ما را فرستاد تا در وضع حمل به تو کمک دهیم.
یکی از آنها طرف راست خدیجه و یکی طرف چپ او و دیگری روبروی او و چهارمی پشت سر او نشستند. در آن حال فاطمه(س) علیها متولد شد در حالتی که پاک و پاکیزه بود. چون روی زمین قرار گرفت، چنان نوری از او فروتابید که تمام خانه ها را نور داد و در مشرق و مغرب زمین جایی نماند مگر این که همه را روشن کرد و در آنجا تابید.
در آن حال ده حورالعین وارد شدند که در دست هر یک از آنها تشت و ابریق بهشتی بود که در آن ابریقها آب کوثر بود و به آن زنی دادند که روبروی خدیجه نشسته بود. پس زهرا(س) را با آب کوثر شست و شو داد و دو جامه سفید بیرون آورد که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بود. زهرا(س) را به یکی از آنها پیچید و دیگری را مقنعه او قرار داد.
پس حضرت به سخن درآمد و شهادت داد به رسالت پدر بزرگوار خود سیّد انبیاء و شوهر خود سیّد اوصیاء و فرزندان خود:
أشهد أن لا اله الّا اللَّه و أن أبی رسول اللَّه سیّد الانبیاء و أنّ بعلی سیّد الاوصیاء و ولدی سادة الاسباط؛
شهادت می دهم به یگانگی خدا و این که پدرم رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله آقای پیامبران است و شهادت می دهم به این که شوهرم سرور جانشینان و دو فرزندم سرور فرزندان هستند.
پس به هر یک از آن زنها سلام کرد و نام هر یک از آنها را بر زبان جاری کرد و زنان به روی او خندیدند و بشارت دادند و حورالعین نیز یکدیگر را بشارت دادند و بعضی از اهل آسمان بعضی دیگر را به ولایت آن معظمه مژده دادند و در آسمان نوری ظاهر شد که هرگز مانند آن را ندیده بودند.
زنها به خدیجه گفتند: ای خدیجه؛ این مولود را بگیر در حالتی که پاک و پاکیزه و فرخنده و برکت داده شده است در او و در نسل او. پس خدیجه او را گرفت در حالتی که خوشحال بود و سینه در دهان او گذارد و شیر جاری شد.
فاطمه صدیقه طاهره مرضیه
امام صادق(ع) می فرماید: براي حضرت فاطمه(س) در نزد خداوند متعال، 9 اسم است و آنها عبارتند از: فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، راضيه، مرضيه، محدثه و زهرا.
امام رضا(ع) درباره نامگذاری این حضرت به فاطمه می فرماید: پیامبر اسلام(ص) فرمود: دخترم از اين جهت فاطمه ناميده شده است كه خداوند سبحان او و دوستانش را از آتش جهنم رهايي بخشيده است.
امام حسن عسگری(ع) درباره نامیدن ایشان به زهرا فرمودند: چون روزی سه بار برای امیرالمومنین می درخشید: در اول روز مثل آفتاب، بعد ازظهر مثل ماه و غروب مثل ستاره.
در روایت آمده که کنیه های حضرت فاطمه عبارتند از: ام حسن، ام حسین، ام محسن، ام الائمه و ام ابیها.
جایگاه والای حضرت زهرا(س) نزد پیامبر اکرم(ص)
گزارش های فراوانی درباره محبت حضرت رسول (ص) به حضرت فاطمه زهرا(س) وجود دارد که نشان دهنده شأن و جایگاه والای ایشان است. در برخی روایت ها آمده است که حضرت محمد(ص) چنان به حضرت زهرا(س) احترام و علاقه نشان می داد که از حد محبت پدر و فرزند فراتر رفته بود.
علّامه مجلسی از برخی کتاب های مناقب به سند خود از اسامه نقل کرده که گفت: روزی در مسجد به علی (ع) و عباس گذر کردم در حالی که به بحث نشسته بودند، چون مرا دیدند از من خواستند که از پیامبر(ص) برای شان اجازه ملاقات بگیرم.
گوید: به رسول خدا عرض کردم: این علی (ع) و عباس هستند که اجازه ملاقات می خواهند. حضرت فرمود: آیا می دانی چه چیزی آنها را به این جا آورده است؟ گفتم: به خدا سوگند که نمی دانم.فرمود: اما من می دانم برای چه به اینجا آمده اند و سپس اجازه ورود به آنها داد.
پس آن دو وارد شده و پس از سلام و ادای احترام در محضرش نشسته و اظهار داشتند ای رسول خدا، کدام یک از افراد خانواده ات در نزد تو محبوب تر هستند؟
پیامبر پاسخ داد: فاطمه (س).
عایشه در مورد شدت علاقه و محبت پیامبر(ص) نسبت به فاطمه(س) می گوید: «من کسی شبیه تر از فاطمه در کلام و حدیث نسبت به پیامبر(ص) ندیدم. فاطمه هرگاه بر پیامبر(ص) داخل می شد، پیامبر(ص) به او خوش آمد می گفت و جلوی او بلند می شد و دست او را می گرفت و می بوسید و او را در جای خود می نشاند».
علاقه وافر رسول خدا(ص) به فاطمه زهرا(س) در زمان حیات پیامبر و پس از آن زبانزد همه بود و کسی نمی تواند آن را انکار کند. در تأیید این مطلب از عایشه سؤال شد: «محبوب ترین مردم نزد رسول خدا(ص) چه کسی بود؟ در پاسخ گفت: از بین مردان محبوب ترین علی و از بین زنان، فاطمه بود».
برخی فرموده های پیامبر اکرم(س) بدین شرح است؛
«فاطمةُ بضعةُ مِنّی فَمَن أغضَبها أغضبنی»
فاطمه (س) پاره تن من است هر که او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.
«فاطمةُ شعرة منّی؛فَمَن آذی شعرة منّی،فَقَد آذانی و مَن آذانی فَقَد آذَی الله و مَن آذی الله لَعَنَهُ اللهُ مِلئَ السّموات و الأرض»
فاطمه (س) تار موی من است و هر که به تاری از موهای من آزار برساند مرا آزار رسانده و هر که مرا آزار رساند خدا را آزار رسانده است و هر که به خدا آزار برساند، خداوند به اندازه آسمان ها و زمین او را لعنت خواهد کرد.
«یا علیّ إنَّ فاطمةَ بضعةٌ مِنّی و هی نورُ عینی وَ ثَمَرةُ فؤادی»
علی جان فاطمه (س) پاره ی تن من و نور چشم و میوه ی دلم می باشد.
«فاطمةُ بَهجَةُ قلبی و إبناها ثَمَرةُ فُؤادی و بَعلُها نورُ بَصَری»
فاطمه (س) مایه سُرور و خوشحالی من می باشد، همچنین دو فرزندش میوه دلم و همسرش نور چشمم می باشد.
«أنا و علیٌّ و فاطِمة و الحسنُ و الحسینُ و تسعةُ مِن وُلدِ الحسینِ حُجَجُ اللهِ علی خَلقِه أعداءُنا أعداءُ اللهِ و أولیاؤُنا أولیاءُ اللهِ»
من و علی و فاطمه (س) و حسن و حسین و نه فرزند از فرزندان حسین حجّت های خداوند بر بندگان او هستیم، دشمنان ما دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خدا هستند.
«و لَو کانَ الحُسنُ شَخصاً لکانَ فاطمةَ بَل هی أَعظمُ»
اگر تمام خوبی ها و فضایل اخلاقی مجسّم شود، شایسته است که فاطمه (س) باشد؛ بلکه فاطمه (س) والاتر از همه آنها می باشد.
در بزرگی حضرت فاطمه زهرا(س) همین بس که خداوند خطاب به پیامبرش فرمود:
«لولاک لما خلقت الافلاک ولولا علی لما خلقتک ولولا فاطمه لما خلقتکما»
اگر تو نبودی موجودات را نمی آفریدم، و اگر علی علیه السلام نبود تو را نمی آفریدم، و اگر فاطمه سلام الله علیها نبود شما دو نفر (پیامبر و علی) را نمی آفریدم.
نظر شما