منتهای «هنر»، معنویت و صلح است

یک هنرمند نقاش که مجموعه آثار نقاشی اش را با الهام از طبیعت و در حمایت از محیط زیست به نمایش درآورده است، گفت: من فکر می کنم راه حل آشتی جهان معاصر فقط هنر است. چون در دل هنر، دوستی و تفاهم وجود دارد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، مجموعه آثار نقاشی «اکبر نیکان پور» از روز 18 تا 23 بهمن در گالری کاما برپاست. در این مجموعه نقاشی 42 اثر نقاشی از این هنرمند که با تکنیک اکرلیک خلق شده اند برای نخستین بار به نمایش درآمد. «اکبر نیکان‌پور» متولد 1335 اردبیل و فارغ‌التحصیل رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. او کارشناسی ارشد تصویرسازی و دارای مدرک درجه یک هنری (دکترا) است. او بیش از 20 سال کتاب و مجلات کودکان و نوجوانان را تصویرسازی کرده است و ضمن دریافت جوایز مختلف سال هاست که در دانشگاه های کشور مشغول تدریس نقاشی و تصویر سازی است. برپایی نمایشگاه مجموعه آثار نقاشی این هنرمند بهانه ای شد تا با وی به گفتگو بنشینیم که در زیر می آید:

 

 

آنچه در نگاه اول به آثار شما بیشتر به چشم می آید  طبیعت و الهام از طبیعت است؟

بله اکثرا آثارم اینگونه است؛  انسانی که از طبیعت دور می شود؛ اول از همه طبیعت مادر همه علوم است تمامی علوم و رشته های دیگر و رشته هنری از طبیعت نشات گرفته اند؛ رشته هنری را می بینید آوازهای طبیعت،پرندگان،صدای رودخانه ها،صدای آب، حجم هایی که در طبیعت برای مجسمه سازی  است و فرم هایی که برای مبانی گرافیک است، همه اینها دریایی از طبیعت است.

علم پزشکی  از یک نقطعه شروع می شود، شما ببینید اصلا این محیط زیست ما گیاهان مگر یک نقطه نیست ؟ مگر علم پزشکی یک نقطه نیست؟رویش مگر نیست؟ تولد مگر یک نقطه نیست؟ مگر فیزیک یک نقطه نیست  طول و عرض ندارد ؟ ریاضیات مگر نقطه نیست؟ مگر هنر یک نقطه نیست نقطه بغل هم قرار می گیرد و می شود خط خط می شود فرم  فرم می شود حجم و بعد می شود فرم های معنا گرا؛ انسان که از طبیعت دارد دور می شود به نظرم متضرر می شود و دوباره باید با طبیعت آشتی کند.

 

در واقع با این مجموعه آثار دارید به انسان معاصر که طبیعت را فراموش کرده  تلنگر می زنید؟

بله، ببینید انسان معاصر آمده چکار کرده؛از یکجا از طبیعت دور شده و صنعتی شده است، صنعتی یعنی چه؟ ماشین انسان را از خیلی از مسایل حتی انسانی دور می کند حتی یک جای دیگر ممکن است زندگی ماشینی انسان را نابود کند، ولی ببینید شما دوستی و همزیستی با طبیعت داشته باشید چقدر اوج زیبایی ها را می توانید در تمامی رشته ها خصوصا در هنر بینید،اصلا طبیعت بزرگترین راز آفرینش هنری است، باید یکجایی  ما به طبیعت برگردیم، واقعیت اش را من به شما بگویم این کره زمین تب دارد مثل سرماخورده هاست شما ببینید تمام گیاهانش دارد از بین می رود، حیوانات  در این طبیعت دارند از بین می روند، مگر آب و هوای آلوده نمی شود؟ خوب ببینید چه وحشتی در دوری از طبیعت ایجاد می شود، من نمی دانم ما چرا می خواهیم این زیبایی ها را از بین ببریم بعد یک زیبایی دیگر درست کنیم، مثل اینکه یک قسمتی از طبیعت را شما انتخاب کنید و بگویید ما می خواهیم مثلا اینجا کار معماری انجام دهیم ولی آن قسمتی که می خواهید از طبیعت را خراب کنید اوج زیبایی است حالا این بنای که آنجا می خواهید بسازید معماری آن آیا همپای زیبایی آن طبیعت است؟ یا نیست ؟اگر نباشد به نظرم بیخودی است بعد مسایل دیگری در دور شدن از طبیعت وجود دارد که تلخی هایی هم دارد.

 

در این مجموعه آثار نقاشی از محیط زیست دفاع کردید؟

بله؛ همزیستی سه عالم است عالم حیوان،گیاه و انسان ... من در ایوان خانه شمعدانی دارم و آب هم به آن می دهم و با آن زندگی می کنم و از آن طرف گربه هم دارم و این طرف هم خودم هستم می شود سه تا عالم،  این سه تا عالم چقدر زیباست که با هم زندگی می کنند چرا ما داریم این را از بین می بریم .انتهای هنر را که نگاه کنید اولا همه زیبایی ها را می بینید، این لایه روی کار است؛ در نگاه اول شما از یک چیزهایی خوشتان می آید و اینکه زیبایی آن اثر شما را جذب می کند ولی من می گویم پس این زیبایی به اندیشه می رسیم. اندیشه های متفاوتی که ممکن است زبان های فلسفی،اجتماعی، سرگرمی و خنده داشته باشند، ببینید چقدر پیچیده است، من با مبهم ها کار دارم چون پیدای هنر را هنر نمی دانم ناپیدای هنر پر از راز، مبهم و پر از اندیشه است و من با آن سر و کار دارم  این سه عالم برای من جذاب است و اوج همه این زیبایی ها را در این سه عالم می بینم و انتهای هنر معنویت است  و در دل معنویت است که پر از صلح و دوستی است، من فکر می کنم راه حل آشتی  جهان معاصر فقط با هنر است، چون در دل اینها همه دوستی و تفاهم است از چه راه هایی دیگری ما می خواهیم به این دوستی دست پیدا کنیم یک راه هایی هم هست که من می گویم نیست اینجاست که می گویم هنر یک ارزش دیگری دارد.

 

 خط سیر آثار کوچک شما در این نمایشگاه خیلی پیوستگی موضوعی دارند  اما کارهای بزرگ متفاوت هستند ؟

 نه این آثار کوچک هم به نوعی دیتیل کارهای بزرگ است و صدرصد همه آثار به لحاظ محتوایی از یک خانواده است .

 

بیان شما در این آثار کوچک و بزرگ چگونه بوده است؟

تنها عناصرشان عوض شده است، فرض کنید اینجا آفتاب پرست کار یا گربه کار کردم، عناصر فرق می کند، ولی آنجا یک چیدمان در مربع است که دیتیل های کوچک دارد که آن هم باز معنا دار است .  من یادم است بچه که بودم اکثر خانه ها در امیریه شیروانی داشتند اما الان بعد از 50 سال که گذرم به آنجا می افتد می بینم این شیروانی از بین رفته و روح معماری خودمان از بین رفته است و کلاغ ها و گربه ها دارند در آنجا زندگی می کنند، می خواهم بگویم آن چیزی که ما داریم خیلی با ارزش است، باید خیلی به آن توجه کنیم و مسیر راهمان در معماری و هنر باشد. من می گویم سنت های هنری کهن ما با ارزش است و اگر  جفت و جور بشوند، در یک جاهایی می شود  آنها را معاصر کرد و زبان جهانی هم دارد، چون که هنر بومی هم زبان جهانی دارد.

 

چگونه می شود به سنت ها پرداخت  در عین اینکه که بتوانیم مخاطب دنیای مدرن را هم با خودمان همراه کنیم؟

 من فکر می  کنم باید اول خودمان را بشناسیم راهی پیدا کنیم چون راه هست، می شود با عناصر خودمان و چشمانمان آنچه حافظه مان دیده را در حافظه تاریخی این دهه ها برای نسل بعد ماندگار کرد.

 

تکنیک خلق مجموعه آثارتان چیست و در چه سال هایی خلق شده اند؟

اکرلیک فرم ها ساده است و برگرفته از فرم های خودمان است ولی فرم هامعنا دارد.  این آثاری که در ابعاد یک در یک کار شده است اکثر از سال 82 تا 90 خلق شده اند و کارهای  ابعاد کوچک خیلی جدید هم نیستند .

 

 

کد خبر 891878

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha