شهدایی که در خیبر را شکستند و آسمانی شدند

خبرگزاری شبستان – قم: خان طومان آزاد شد. این خبری بود که هفته گذشته منتشر شد تا سرانجام خون پاک شهدای مدافع حرم نظیر محمد بلباسی و شهدای پاسدار لشکر مازندران ثمر داده و این منطقه استراتژیک از لوث تروریست های تکفیری در سوریه پاکسازی شود.

خون های زیادی در خان طومان ریخته شد تا هفته پیش این خبر مسرت بخش سر داده شده و به یاد خاطره محمد بلباسی به شیوه آزادسازی خرمشهر، شعر «ممد نبودی ببینی، شهر آزاد گشته» در فضای مجازی بپیچد.

این آزادی در بهمن ماه رخ داد؛ ماهی که یادآور انقلاب بزرگ اسلامی ایران و به ثمر رسیدن تلاش های ملت ایران برای آزادی از بند دیکتاتوری است.

اما بهمن ماه یادآور آزادی یکی دیگر از مناطق سوریه از لوث تروریست هاست، نبل و الزهرا دو منطقه شیعه نشین سوریه بود که 13 بهمن ماه با مشارکت مدافعان حرم قمی لشکر علی بن ابی طالب(ع) قم آزاد شد.

نبل و الزهرا دو شهرک شیعه نشین در سوریه هستند که هفتاد هزار نفر جمعیت داشته و به مدت سه سال و نیم در محاصره تروریست ها بودند اما با دلاوری در برابر تکفیری ها ایستادند.

محاصره این دو شهرک بسیار سنگین و رساندن کمک به نبل و الزهرا با مشکلات فراوانی همراه بود. چند بار کمک‌رسانی از طریق هوایی با استفاده از بالگرد نیز صورت گرفت که در یک مورد هم منجر به هدف قرار گرفتن بالگرد و شهادت سرنشینان آن شد.

پاسداران لشکر سپاه علی بن ابی طالب(ع) خود را برای این عملیات آماده کرده و در اوج آمادگی قرار داشتند. این عملیات مهم و استراتژیک از منطقه تل جبین آغاز شد.

تروریست‌ها در 3 لایه از ورودی خط شهرهای نبل و الزهرا محافظت می‌کردند و هیچ نیرویی نمی‌توانست از روبرو به آنها حمله کند.

اسدالله گنجعلی فرمانده لشکر عملیاتی سپاه علی بن ابی طالب(ع) در این باره می گوید: در این مأموریت، گروهی از مدافعان حرم برای شناسایی، شبانه به دل داعش رفتند و شب 12 بهمن عملیات آغاز شد، این عملیات با توجه به نام منطقه نبل الزهرا به نام حضرت زهرا(س) نام گرفت و رمز عملیات، «یا زهرا(س)» بود.

وی افزود: از ساعت هشت صبح تا 4 بعد از ظهر دشمن سه بار پاتک زد، داعش و النصره در دو طرف ما بودند و هر دو با تانک و موشک و غیره به ما حمله می‌کردند، در پاتک اول شهید سراجی را از دست دادیم اما رزمندگان مقاومت کردند.

فرمانده لشکر عملیاتی سپاه علی بن ابی‌طالب (ع) اظهار داشت: پاتک دوم شروع شد و هشت نفر در محاصره افتادند که دو نفر از مدافعان در محاصره شهید شدند و یک مجروح دادیم. پاتک سوم هم بعد از ظهر شروع شد که سنگین تر از دو پاتک اول بود و غروب، راه نبل الزهرا باز شد.

گنجعلی یادآور شد: سه روز در آنجا بودیم و رزمندگان شبانه روز مقاومت می‌کردند، روز چهارم عقب نشینی کردیم یک سری از مدافعان ماندند، روز بعد چند نفر در روستاهای اطراف محاصره شده بودند، زینبیون و حزب الله برای کمک آمدند، در این حرکت، 6 نفر از بچه‌ها را در عرض جاده رد کردیم.

وی با بیان اینکه مدافعان حرم با تمام توان خود در جبهه‌های مقاومت حضور داشتند، عنوان کرد: بچه‌ها آنقدر خسته بودند که از فرط ضعف می‌افتادند، هوا تاریک شد که چند تا از شهدا را به جایگاه بردیم، فردای آن روز، رزمندگان با لبیک یا زهرا(س) و لبیک یا زینب(س) وارد نبل الزهرا شدند.

در این عملیات تعدادی از نیروهای مقاومت اعزامی از قم به شهادت رسیدند؛ علی اکبر عربی، سید سجاد روشنایی، محمدحسین سراجی، حجت الاسلام محمدعلی قلی زاده، سعید سامانلو و محمود هاشمی شهدایی بودند که در راه دفاع از حرم و مبارزه با تروریست های تکفیری طعم دلنشین شهادت را چشیدند.

شهید مدافع حرم علی اکبر عربی

شهید عربی متولد تیر ماه سال 1355 بود و سابقه فرماندهی گردان بیت المقدس لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) قم و همچنین فرماندهی پایگاه بسیج شهید زین الدین (ره) را در کارنامه دارد. شهید عربی در هنگام شهادت، جانشین فرماندهی گردان 3 امام حسین(ع) لشکر 17 بود.

او مدت‌ها آرزو داشت تا به سوریه برود و به عنوان مدافع حرم اهل بیت(ع) بجنگد و حرفش این بود که اگر به مبارزه با این تکفیری‌ها در سوریه نشتابیم، باید با آن‌ها در داخل کشور بجنگیم.

این شهید آرزوی شهادت را در سر داشت و سرانجام در 15 دی ماه سال 1394 راهی سوریه شد و سیزدهم بهمن ماهب به شهادت رسید. از وی دو دختر و یک پسر به یادگار مانده است.

بخشی از وصیت نامه شهید در ادامه می‌آید:

«خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دست آموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بیفروز تا در سرمای بی‌خبری نمانیم، خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز تا مشت خونینشان را برافراشته داریم. خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز راه تو را نرود و جانی عطا کن برای تو برود....

یا رب مپسند  مست و حیران باشم* یاران بروند مرغ پریشان باشم

آنها  همه فداییان زینب هستند * حیف است که من فدایی دنیا باشم»

شهید مدافع حرم سید سجاد روشنایی

شهید سید سجاد روشنایی، فرمانده گردان سوم امام حسین(ع) از لشگر 17 علی ابن ابی طالب(ع) استان قم بود که در عملیات آزادسازی نبل والزهرا در 13 بهمن 94 به شهادت رسید از وی دو دختر به یادگار مانده است.

همسر شهید روشنای می گوید: روزی که سجاد  برای ماموریت به سوریه رفت زمان خداحافظی خواستم تا جلوی در بروم که سجادم گفت، نیا من با همکارانم هستم. من هم نرفتم اما از آیفون رفتنش را نگاه کردم، لحظه آخر مریم از پشت آیفون صدایش زد و سجاد شروع کرد به دست تکان دادن. وقتی همه مهمان‌ها رفتند مریم گفت:«مامان بابام دیگه هیچ وقت برنمیگرده، اون شهید میشه.» گفتم این حرف رو نزن اون فقط چند روز میره پیش حضرت رقیه‌(س) ‌و برمیگرده اما مریم از حرفش کوتاه نمی‌آمد.

در بخشی از وصیتنامه این شهید آمده است:

ای برادران و خواهران گرامی من، بدانید که من به اختیار و داوطلبانه به جنگ با دشمنان اسلام رفته ام این جنگ، جنگ کفر با اسلام عزیز است و تا روزی که خداوند به بندگان صالحش وعده داده است ادامه خواهد داشت. این زندگی چند روزه دنیای زر وزور وتزویر برای سیاه نمودن چهره اسلام عزیز ورحمانی و ناب محمدی دست به دست هم داده اند برما فرزندان سیدعلی خامنه ای تکلیف است که جان ناقابل  خود را فدای اسلام عزیز کنیم تا بلکه با جان ناقابل خود بتوانیم برای اسلام عزیز ذره ای خدمت کنیم. و اما سخنی با کسانی که با رهبر عزیزمان فاصله گرفته اند و...

های ای یاران دیروز و آشنایان غریبه شده به گوش باشید که فردای قیامت باید جوابگوی خون شهدا و امام شهدا باشید

مگر نشنیدید که امام خمینی (ره) آن معمار کبیر انقلاب فرمود چه من در میان شما باشم و نباشم نگذارید این انقلاب و کشور به دست نا اهلان بیافتد به خود بیایید و توبه کنید باشد که رستگار شوید.

آخرین درخواست حقیر این است که سلام مرا به آقا و رهبرم برسانید و بگویید که این سرباز کوچک خود را در نماز شبهایش دعا نماید تا بلکه خداوند به واسطه دعای ایشان از سر تقصیرات و گناهان من در گذرد.

شهید مدافع حرم محمد حسین سراجی

این شهید سراجی 35 ساله و اهل خانواده‌ای گناوه‌ای و ساکن شهر مقدس قم بود  از وی دو فرزند پسر به یادگار مانده است.

این شهید پیش از شهادتش، پیش بینی کرده بود که در محل کنونی در گلزار شهدا به خاک سپرده شود.

محمدحسن عامری نسب از معلمان ناحیه یک آموزش و پرورش قم و از نیروهای بسیجی حوزه 6 بسیج شهید باهنر ناحیه امام حسین(ع) که در این حوزه، سال های طولانی را با شهید سراجی گذرانده است، می گوید: اوخر پاییز سال 94 بود که برای اعزام به منطقه رزمایش بزرگ بسیج متشکل از چند استان در اطراف قم، صبح زود در گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) تجمع کرده بودیم؛ پس از عبور از قبور مطهر شهدا و قرائت فاتحه، به قسمت انتهایی گلزار رسیدم که دیگر قبر شهیدی در کار نبود و شهید محمدحسین سراجی در جایی نشسته و در حال قرائت قرآن بود. به شوخی به وی گفتم: اخوی این محلی که بالای سرش قرآن می خوانی، قبر هیچ شخصی نیست. او هم مثل همیشه تبسمی کرد و پاسخ داد: "به زودی یک نفر در اینجا دفن می شود"

عامری نسب ادامه می دهد: پس از شنیدن خبر شهادت محمدحسین، مدتی از این خبر شوکه و ناراحت بودم و حتی در مراسم تشییع شهید نیز نتوانستم شرکت کنم، تا اینکه یک روز برای فاتحه خوانی و ادای احترام به مزار شهدای مدافع حرم، سراغ قبر شهید سراجی را گرفتم و با کمال تعجب دیدم شهید، در همان محلی که روز رزمایش به من نشان داده بود، دفن شده است

در بخشی از وصیتنامه این شهید آمده است:

ای عزیزانم متقی باشید، مطیع ولایت فقیه باشید تا راه را گم نکنید، در انجام واجبات الهی سهل انگاری و کوتاهی نکنید و از محرمات اجتناب و دوری کنید، نماز خود را با خضوع و خشوع و با توجه بخوانید، سعی کنید نماز خود را در اول وقت شرعی به جای آورید، نماز خود را سبک نشمارید که مورد سخت و خشم خدا واقع خواهید شد، از شما میخواهم به نوافل، در امر دینتان متعصب باشید و نسبت به احکام دینی خود بی تفاوت نباشید، عمر خود را بیهوده تلف نکنید.

عزیزانم در شب و روز جمعه از گناهان خود توبه کنید و از خدا با تضرع وزاری بخواهید که او شما را بیامرزد، مرگ را همیشه در پیش چشم خود داشته باشیم، به تعهدها و وعده هایی که به دیگراتن میدهید عمل کنید، شما را سفارش میکنم به حق  و الناس، یار و مددکار یکدیگر باشید و به یک دیگر احترام بگذارید، پاسدار خون شهیدان و ارزش های ولایی که شهیدان خون پاکشان را برای آن ریخته اند باشید، شما را سفارش میکنم که قرآن زیاد بخوانید، درگذشتگان و اموات خود را فراموش نکنید، در مراسمات عزای ائمه اطهار (ع) بخصوص سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله (ع) شرکت کنید، عزیزانم شب هنگام رفتن به رختخواب با نفس خود این چهار امر (مشارطه ، مراقبه ،محاسبه ، معاتبه و استیفا ) را تعهد نمایید، زیزانم همیشه شکر گذار نعمت های الهی باشید و کفران نعمت نکنید.

شهید مدافع حرم محمد علی قلی زاده

شهید حجت الاسلام محمد علی قلی زاده در چهارمین روز از سومین ماه پاییز 1349 بدنیا آمد. مهرماه سال 1356 در یک مدرسه سیار عشایری در ایل ثبت نام کرد.شهید قلی زاده در جوانی وارد حوزه علمیه فرخ شهر شد و با علاقه و پشتکار مثال زدنی به تحصیل علوم دینی پرداخت. پایه شش دروس حوزوی را به پایان رساند و سپس برای ادامه تحصیل به شهر مقدس قم عزیمت کرد.

شهید محمدعلی قلی زاده در حال گذراندن پایه 10 دروس حوزوی در شهر مقدس قم بود که پیشنهاد خدمت در سپاه پاسداران را دریافت کرد. زمانی اندکی از ورودش به لشکر عملیاتی حضرت علی بن ابی طالب(ع) نگذشته بود که داوطلبانه خدمت در تیپ 3 مالک اشتر را برگزید و راهی شهر خمین شد.

چندین سال به عنوان مربی و مسئول معاونت آموزش عقیدتی سیاسی در تیپ مالک اشتر درخشید. به لحاظ شایستگی‌هایی فراوان در سمت مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در ناحیه امام رضا(ع) به مدت چهار سال حضور داشت و در آبان سال94  به عنوان مسئول حوزه نمایندگی ولی فقیه در یگان امنیت سپاه علی بن ابیطالب(ع) معرفی شد.

در اول دی ماه سال 94 با گروهی از تکاوران زبده برای دفاع از حرم راهی سوریه شد که در عملیات آزادسازی شهرهای نبل والزهرا به شهادت رسید.

در بخشی از وصیتنامه این شهید آمده است: 

ای دوستان و عزیزان امروز ندای (هل من ناصر ینصرنی) امام حسین (علیه السلام) به گوش می رسد باید جواب حسین فاطمه (علیه السلام) را داد امروز ظلم و ستم دوباره به عراق و شام برگشته همان کسانی که سر امام حسین(علیه السلام) را از تنش جدا کردند امروز باقی مانده گان آنها به اسم اسلام  و قرآن دارند بی گناهان را می کشند و نام اسلام را در دنیا بد نام می کنند، وظیفه من و شما این است که از اسلام دفاع کنیم و اسلام واقعی را به تمام جهان معرفی کنیم.
 

حرف ولی زمان خود را گوش کنیم چشمانه ما به دهان او باشد او هر چه گفت عمل کنیم. امروز خداوند به مایک نعمتی داده که کشور های دیگر ندارند آن هم ولی فقیه است قدر آن را بدانیم و پشت سر او حرکت کنیم لحظه ای به خود اجازه ندهیم بد خواهان به او نگاه بدی داشته باشند اگر کشورهای دیگر هرج و مرج  حاکم است و سالیان سال جنگ و خون ریزی دارند به خاط رهمین است که ولی فقیه ندارند.

همین طوری که امام(ره)فرمودند:(پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شماآسیبی نرسد.)واقعا امروز به خوبی این امر احساس می شود . خدا را شکر از آن وقتی که خودم را شناختم در راه مستقیم ولی فقیه بودم ویک لحظه هم در این راه شک نکردم اگر الان هم آمده ام در این جا به خاطر امر ولی زمانم است و افتخار می کنم که به عنوان مدافع اسلام و قرآن وحرم اهل بیت(علیه السلام) در این جا خدمت می کنم. و از خداوند منان می خواهم که در این راه توفیق شهادت در راه خودش را نصیبم کند انشاء الله.

شهید مدافع حرم سعید سامانلو

شهید سعید سامانلو دی ماه 1360 در قم به دنیا آمد. او بعد از فارغ تحصیلی از دبیرستان در دانشگاه دلیجان رشته حسابداری پذیرفته شد.

بعد از مدتی که مشغول تحصیل در دانشگاه بود متوجه شد در دانشگاه امام حسین(ع) تهران، به عنوان افسر پذیرفته شده بنابراین تصمیم گرفت باقی مسیر زندگی اش را در این راه ادامه دهد و وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد.

رشادت های او در شمال غرب در برخورد با گروهک های مزدور، فعالیت های او در خاموش کردن شورش های داخلی و رشادت هایش در سوریه و آزاد سازی نبل و الزهرا تحسین برانگیز است.

وی در 16 بهمن سال 94 به شهادت رسید تا به دوستان شهیدش بپیوندد.

در بخشی از وصیتنامه این شهید آمده است:

یا بقیه الله در این اندک عمر بی ثمرم شما را خیلی آزردم و نوکر و سرباز خوبی نبودم امیدوارم حلالم کنی و دعایم کنی که شرمسار مادرت حضرت زهرا سلام الله علیها نباشم.

از همه  به دوستانم و همرزمانم خدا قوت می گویم و امیدوارم همیشه در این راه ثابت قدم باشند و بر پیمان خود برسر ولایت فقیه بمانند و تا آخرین قطره خون دفاع کنند و این جز با تقوی و اخلاص و مجاهدت میسر نمی شود. حالات عرفانی خود را بیشتر کنید درس اخلاق بزرگان شرکت کنید واز سخنان لغو وبیهوده پرهیز کنید و از خداوند منان برایتان نصرت و اجر و پاداش عظیم خواستارم و می خواهم این برادر کوچکترین تان را حلال کنید.

شهید مدافع حرم محمود هاشمی

شهید هاشمی متولد17 بهمن ماه  1350 و از رزمندگان دفاع مقدس بود.

همسر شهید هاشمی نقل می کند: محمود همیشه از خاطرات جنگ به گونه‌ای برای ما تعریف می‌کردند که ما مشتاق بیشتر شنیدن می‌شدیم. ایشان بیشتر اتفاقات خنده‌دار و شاد را برای بچه‌ها تعریف می‌کردند، برای همین این خاطرات برای بچه‌ها ناراحت‌کننده و خسته‌کننده نبود و مشتاقانه پای حرف‌ها و خاطرات پدر می‌نشستند.

یکی از خاطرات جالبی که آقامحمود همواره برای ما تعریف می‌کردند این بود که در زمان جنگ فرماندهان به خاطر اینکه سن و سال کمی داشت و ریز نقش بود به ایشان لقب «مینی‌رزمنده» داده بودند. هنوز هم خیلی‌ها محمود را با لقب همان دوران یعنی مینی‌رزمنده می‌شناسند.

در بخشی از وصیتنامه این شهید آمده است:

شما را به خدا قسم می دهم نگذارید مولا و سرورمان سید علی یک لحظه هم احساس غربت و تنهایی کند زیرا این سید بزرگوار نه تنها نگران ایران بلکه نگران جهان اسلام است و با وحدت، همدلی و معرفت شما (لااقل از داخل کشور) با خیالی راحت تر و آسوده تر به امورات جهان اسلام رسیدگی نمایند.

اگر داوطلب شدم تا به کشور دیگری بروم و برای آزادی شیعیان بجنگم، همه دلیلش این بود که نمیخواستم نقشه های دشمنان اسلام، برای حمله به ایران و براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران عملی شود و ایران هم مثل کشور های همسایه دچار نا امنی و عدم آسایش شود و در پیشرفت های علمی همچنان بی نظیر باشد. انشالله. زیرا اعتقاد قلبی من این است که این انقلاب، به دست صاحب اصلیش، حضرت صاحب الزمان (عج) خواهد رسید.

عاجزانه از شما بسیجیان ایران زمین میخواهم: شما را به خون شهدای عزیز و بزرگوار؛ نگذارید این انقلاب به دست نااهلان بیفتد و گوش تان به پیام های رهبر فرزانه باشد، زیرا به چشمان خودم دیدم که هرچه سفارش کرده و رعایت نشده، از همانجا ضربه خورده ایم و یا اینکه در باره سوریه تحقیق کنید! خواهید دید که تهاجم فرهنگی، عوام و خاص، همدلی و هم زبانی، بصیرت، بالا بردن مدارج علمی و تحصیلی، اقتصاد مقاومتی و.... چه بلایی به سر این کشور و یا سایر کشور های همساییه در آورده است.

نیروهایی که در خیبر را شکستند

نبل و الزهرا در 13 بهمن 1394 آزاد شدند. عملیاتی که با بدرقه نیروهای مدافع حرم از سوی سردار حاج قاسم سلیمانی به نبرد با دشمنان خدا رفتند.

بعد از برگشت نیروهای خطشکن، حاج قاسم سلیمانی در بین رزمندگان حاضر شد و ضمن بوسیدن دست فرمانده این نیروها، با اشاره به محاصره چهار ساله نبل و الزهرا اعلام کرد: شما در قلعه خیبر رو شکستید و ان شاالله نماز جمعه رو در الزهرا می خوانیم.