خبرگزاری شبستان: اپثار و پاکبازی، ریشه در وارستگی و عظمت روح دارد. آنکه شیفته و وابسته چیزی نیست میتواند ببخشد و آنکه روحی عظیم، جانی رها و وجودی آزاد و بند گسسته دارد میتواند ایثار کند. در افقی فراتر، ایثار، داد و ستد انسانها با خداست. جان دادن و جانان یافتن، از تن گذشتن و به رضوان الهی رسیدن است.کربلا جز این نیست. قصه انسانهایی متعالی که از همه چیز میگذرند و در نهایت پاکبازی، قرب و وصل دوست مییابند. اینک عاشورا...
اینک میدانی دوباره، اینک 72 یار و هزاران دشمن کینهتوز که رحم و مروّت را از ازل نیاموختهاند. اینک عاشورا؛ برخوردهای جلاّدانه سپاه عمر بن سعد، یا عنایات و الطاف سیدالشهداء علیهالسلام. سردارانی، سپاه عظیمی را به سوی جهنم رهبری میکردند و امام معصومی لشکر کم تعداد خود را به بهشت بشارت میداد... و سرانجام شهادت، خون، نیزه، عطش و اطفال، تازیانه و سرهای بریده، آه از اسارت و شام، آه از خرابه و...
رزمگاه زیر بال و پر تیرها تیره شد
صبح عاشورا پس از آراستن لشکرها در دو سو، بوی جنگ فضای میدان را پر کرده بود. عمر سعد پرچم نبرد را به دُرید، غلام خود، سپرد. نصایح امام کارگر نیفتاد. حتی عمر سعد را به ملاقات خواند و هشدار و اندرز داد که رویای گرگان و ری را اعتبار و اعتمادی نیست.عمر سعد خشمگین و برافروخته فریاد زد: ای سپاه در انتظار چه هستید؟ به یک باره هجوم آورید که یک لقمه بیش نیستند. آن گاه تیر در کمان نهاد و به سمت سپاه امام پرتاب کرد و گفت: شما نیز شاهد باشید که من نخستین کسی هستم که تیر انداختم. رزمگاه زیر بال و پر تیرها تیره شد. یاران پاکباز عاشورا ، عاشقانه و صبورانه ایستادند و حماسه عظیم صبح کربلا را رقم زدند. زمین ارغوانی شد.عاشقان پر و بال گشودند و تن ها، سرشار تیر بر خاک افتادند. امام شاهد شکیب و شهادت یاران بود ساعتی بعد، وقتی التهاب میدان فرو نشست، بخشی از بهترین یاران امام گلگون بدن و پاره پاره به بهشت پیوسته بودند.
تعداد شهدای صبح عاشورا
تعداد شهدای حمله اولی (تیرباران صبح) را متفاوت نگاشته اند. در ابصارالعین، چهل تن، امار شهیدان نخستین حمله است. مجالس المواعظ شوشتری نصف لشکر امام را شهیدان نخستین نبرد می داند. در بحارالانوار تعداد شهیدان پنجاه نفر است و الفتوح نیز همین مقدار می داند.شهیدان نخستین حمله، در فاصله سنی20 تا70 ساله بودند. تیرباران با هدف گیری ویژه نبود و به شیوه کور، مجموعه سپاه نشانه و هدف بود.در میان صحابه شهید نخستین حمله، چهره های بزرگ حتی تنی چند از یاران پیامبر دیده می شدند. سی و شش تن از پنجاه و دو تن شهید حمله اول اهل کوفه بودند، هفت تن از شهیدان اهل مدینه و نه تن اهل بصره که به دلیل تیر باران همزمان، نمی توان معلوم کرد که نخستین تا آخرین شهید کدامند. تنها قراینی نسبی تقدم و تأخرها را روشن می سازد.
خشم خدا بر امت
امام پس از شهادت این یاران دست بر محاسن خود کشید و فرمود: غضب پروردگار آنگاه بر یهود سخت شد که برای او فرزند گرفتند و خشم الهی بر نصاری آنگاه شدید شد که دچار تسلیت شدند و بر مجوس، آنگاه که پرستش آفتاب و ماه پیشه کردند نیز خشم الهی بر این گروهی است که برای کشتن فرزند پیامبر همدست شدند. به خدا سوگند این آرزو بر دلهایشان خواهد ماند تا خدا را گلگون تن و خونین چهره دیدار کنم. پس از نبرد نخستین، سپاه امام همچنان مصمم و استوار خود را برای نبرد تن به تن آماده کرد.
تا به قتلت عدو شتاب گرفت/ چرخ را سخت اضطراب گرفت
ریخت خون مقدّست به زمین/ آسمان زاشک آب گرفت
ابر خون ماه عارضت پوشاند/ همه گفتند آفتاب گرفت
ناله مصطفی به گوش رسید / موج خون زچشم بوتراب گرفت
شد سیه رنگ آسمان از خشم/ که زخونت زمین خضاب گرفت
آن تن پاره پاره را دربر گه/ سکینه گهی رباب گرفت
شست زینب زاشک جسمت را/ بلکه از چشم خود گلاب گرفت
بر تن پاره پاره داد سلام / زآن بریده گلو جواب گرفت
هردم از زخم بیحساب تَنَتْ خم شد/ و بوسه بیحساب گرفت
پایان پیام/
نظر شما