خبرگزاری شبستان - ایلام: هنر واژهای بسیار پهناور و به گسترهی کره خاکی، زمین و آسمانهاست، هنرمند واقعی نیز خداوند متعال است که آنچه ما از واژه هنر دریافت میکنیم، ذرهای از بیکرانگی هنر هنرمند ازلی و ابدی یعنی خداوند متعال است، آنچه بر ذهن انسان هنرمند نقش میبندد و با سرپنجه انگشتان دست و بهرهگیری از توان خیال، ذهن و پردازش رنگ بر صفحهای کاغذی و یا تجسمی در چوب و فلز و ... می آفریند، در حقیقت برگرفته از هنر خداوند متعال است که در وجود انسان هنرمند به ودیعه گذاشتهشده و اینجا اختیار با انسان است که هنرش را در چه مسیری به کار گرفته و هدایت کند.
در هر جامعهای، هنرمندان در رشتههای مختلف هنری از جایگاه و ارزش والایی برخوردارند، بهویژه در وطن اسلامی ما که همواره این سخن «هنر نزد ایرانیان است و بس» جاری و ساری بوده و نشان از روح هنرمندی و هنرپروری مردمان این سامان از گذشتههای دور تاکنون است.
در این میان، هنر دینی یا «آیینی» بهعنوان پلی میان گذشته، حال و آینده یک ملت، خلاصهای از اندیشههای بشری، نشانهای از هویت ایرانی و اسلامی است که در قالب هنر به بیان احساسات و عواطف پاک دینی و انسانی هنرمند تبلور می یابد و بهمنظور انتقال به جامعه و نسلهای بعدی، با زبان بیزبانی اما گویا، پر مفهوم به ادراک محیط پیرامون پرداخته و پلی بین ادراک هنرمند و ذهن مخاطب( بیننده و شنونده) میشود، هنرمند می بیند گاه با چشم سر و گاه با چشم دل، درک میکند و تلفیق دل، چشم و ذهن را به جامعه در قالب هنرش منتقل میکند و در بطن جامعه ماندگار می شود،همانگونه که مقام معظم رهبری هم تأکید دارند «هر ایده، اندیشه و انقلابی که در قالب هنر نگنجد ماندنی نخواهد بود».
سید «صادق اکبری» از هنرمندان آیینی است که آثار مفهومی بسیاری را با موضوع دین، عرفان، فلسفه، جنگ و حماسه خلق کرده است، وی برپایی چندین نمایشگاه انفرادی، شرکت در چند نمایشگاه گروهی، دبیری و داوری جشنوارههای هنرهای تجسمی، تدریس در آموزشگاههای هنری، عضویت در انجمنهای نقاشی را در کارنامه هنری خود دارد.
مصاحبه، سخنرانی در مجامع هنری، ارائه مقاله در نشریات با موضوع «نقش هنر در رابطه با جامعه فرهنگ اخلاق و سیاست» از دیگر فعالیتهای این هنرمند است، وی دانشآموخته رشته علوم سیاسی است و در سالهای اخیر عمده فعالیت خود را به نقاشی و تدریس در این حوزه اختصاص داده است، از آثار شاخص او میتوان به تابلوهای «وعده صادق»، «چشمهای محسن»، «میهمان حسین علیهالسلام»، «شهید دانش» و تابلوی «عبدالرحمن» اشاره کرد.
فرصتی دست داد که چندساعتی با این هنرمند عزیز ایلامی گفتوگویی مختصر داشته باشیم که توجه خوانندگان و مخاطبان عزیز را به آن جلب میکنم.
دیدگاه شما نسبت به هنر چیست؟ در هنر چه دیدهاید که وارد این عرصه شدهاید؟
خوب، به اعتقاد من، هنر مبین افکار و احساسات شخص هنرمند در ارتباط با سیر فرهنگ، تحولات انسانی و محیطی جامعهای است که در آن قرارگرفته و زندگی میکند، هنر اکسیر تعالی و سازندگی اجتماع انسانی است و تکامل جوامع در عصر حاضر مدیون هنر ورزی است.
هنرمند میتواند در التهابات اجتماعی التیامبخش روح جامعه خود، ضامن سلامت و نشاط آن باشد، اگر هنر را بخشی از زبان مفاهمه و میانبرترین ابزار ارتباط بین انسانها بدانیم که در واقعیت نیز همینگونه است، میتوان گفت که قریب بهاتفاق جامعه، معانی پیام آن را درک میکنند.
یکی از کارکردهای هنر ایجاد عواطف و احساسات اجتماعی لطیف و زلال است که اذهان و افکار عمومی را به هم نزدیک کند، مانند تابلوی (عصر عاشورا) اثر ماندگار «استاد فرشچیان» که موضوع آن بازگشت مَرکب بی سوار سیدالشهدا (ع) در عصر عاشوراست و این تأثیر، معلول تولید عواطفی است که منشأ آن آثار هنری است.
تحول حاصل از خلق آثار هنری در جامعه، جاذبهای است که ما را بهسوی هنرورزی سوق میدهد با همه جزر و مدهای تلخ و شیرین عاطفی که در این مسیر هنرمند با آن روبرو است.
شمارا بیشتر به هنر دینی و پرداختن به مسائل اجتماعی در قالب هنر آیینی میشناسند، چرا هنر آیینی؟ آیا برگرفته از روحیات شخصی شماست یا هدفی را دنبال میکنید؟
انشاءالله همینطور باشد که میفرمایید، خدا را شکر میکنم که توفیق حضور در این مسیر را به من ارزانی کرده است، به عقیده من، انقلاب اسلامی به هنر، عزت و استقلال بخشید و این ارزشها به نحوی در آثار هنری بروز یافت و بر آفرینشهای آن تأثیر گذاشت، بهگونهای که نسلی جدید از هنرمندان به وجود آمد که آثار آنان گفتمان انقلاب اسلامی را ترویج و حرکت آنان تبیین جریان هنری سالم و متعهد به جامعه اسلامی بود.
اگر هنرمندی که مؤمنانه هنرورزی کند، به این تفهیم برسد که اعتبار و آبروی جامعه اسلامی، مدیون ارادت و ارتباط عقیدتی عاطفی آحاد آن جامعه، با ائمه اطهار (ع) است و به مدد این اعتقاد، آرزوها و علایق همسو با اعتقادات مذهبی و روح فرهنگ اسلامی را به نمایش بگذارد، کمترین ادای دین به جامعهای است که در آن پرورشیافته است.
اینکه چرا به سراغ هنر آیینی رفتهام، اولاً اگر هنری هست، موهبتی الهی است که خداوند عطا فرموده، با فهم این حقیقت، هنرمند وامدار پروردگار میشود در این صورت کمترین ادای دین، گام برداشتن در مسیر آفرینش آثاری است که هنرمند و مخاطب او را به رستگاری فرا بخواند.
آنچه نیت من در خلق آثاری است که نشانههای آیینی دارد، ماندگاری این آثار به جهت علاقه به ترویج روح مفاهیم الهی در جامعه است، در متن این آثار، سعی در انتقال این مفاهیم الهی به مخاطب دارم و تلاش میکنم که مخاطب ارتباطی روحی و فرهنگی با «حقیقت موضوع آثار» برقرار کند که شاید در آثار هنری دیگر این تعامل کمتر مشهود است، به نظر من، هنر آیینی به جهت نشانههای خاص از تأثیر عامدانه و مهاجم هنر غرب، مصون بوده و از این منظر هنری خودی است.
روزگار هنر بهویژه نقاشی را چطور ارزیابی میکنید؟
با وقوع انقلاب اسلامی، بنیان آفرینشهای هنری در همه رشتهها، دچار دگرگونی شد و در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی، آثار هنری، مبتنی بر ارزشهایی گردید که رهاورد این حرکت بزرگ بود و بهواسطه این ارزشها، هنر از ابتذالی که به آن دچار شده بود، رهایی یافت، بعد از انقلاب اسلامی، شاکله آثار هنری، مبتنی بر معرفت اسلامی با رسالت رستگاری اجتماعی جلوه گر شد و توقع جامعه دینمدار از هنر و هنرمند، حفظ و صیانت از اصول و ارزشهایی بود که مردم برای آن جان خویش را تقدیم کرده بودند.
به نظرم، در موقعیت کنونی با بیمهری برخی از هنرمندان و اعراض آنها از ادای دین به این تکلیف، با اندکی چشمپوشی و اغماض، هنر انقلاب در جایگاه امیدبخشی است، هرچند تا مطلوب فاصلهداریم.
آنچه در ذهن من تداعی میشود، دو اثر شما به با عنوان «وعده صادق» و «چشمهای محسن» است که رونمایی این دو اثر نیز با اقبال عمومی از سوی مردم و علاقهمندان به آثار شما همراه گردید، ذهنیت برخاسته از خلق این آثار چه بوده است؟
هنرمند مدیون جامعهای است که در آن به بالندگی رسیده، بنابراین هنرمند خودش را باید متعهد بداند و در پیشامدهای اجتماعی و ملی، بیتفاوت نباشد، این قاعده کلی است اما تعهد هنرمند مسلمان، به دلایل عقیدتی سنگینتر و فراتر از تعهد، یک تکلیف الهی و دینی است.
اگر هنرمند، مؤمنانه لطافت هنر خویش را با زیبایی ارزشهای حقیقی الهی پیوند دهد. فطرت مخاطب را برای ادراک آن حقیقت به تکاپو وا میدارد، «وعده صادق» به وعده سردار حاج «قاسم سلیمانی» در مورد نابودی داعش و «چشمهای محسن» به شهادت شهید حججی میپردازد، این دو اثر یک توفیق الهی است که نصیب من شد، در حقیقت تحسین و ستایش از دو زیبایی بود که سعی داشتم در این دو اثر به آن پرداخته شود، سرداری که با سربازی خود پلیدیها را زدود و سربازی که در مسلخ عشق از شجاعت رزمنده مسلمان رونمایی کرد، اعنایت خداوند بود که این دو اثر در روح و جان مخاطبان قرار گرفت.
واقعهای دردناک روح ملت ما را آزرد، دولت آمریکا جنایتکارانه سرداری را از ملت ایران گرفت که بهحق سردار دلها بود، احساس شما پس از شنیدن خبر چه بود؟
لحظه دردناکی بود، شهادت فردی که تمام داشتههایش را برای خدا خرج کرد و با نهایت پاکیزگی و اخلاص، جان خویش را در راه آرمانی داد که آرمان انقلاب اسلامی، امام راحل، مقام معظم رهبری، ملت ایران اسلامی و شهدای انقلاب و دفاع مقدس بود.
این شهادت در عین بزرگی، دل یک ملت را به درد آورد، اما دستاورد بزرگ این شهادت، عریانی سیرت کریه آمریکا با دولتمردانی افسارگسیخته بود که هیچ عرف و قانونی را در مسیر امیال تمامیتخواهی خویش بر نمیتابند.
این واقعه رساترین وعظ و خطابه برای اثبات عمق دشمنی آمریکا با ملت ایران،اعتقادات و ارزش های اسلام ناب بود، از همه مهمتر بدرقه باشکوه پیکر مطهر ایشان، اعلام غرورانگیز ملت در پایداری و ادامه مسیر سردار حاج قاسم سلیمانی است که با رهبر خویش در پیش دارند.
شما هنرمند هستید، اما اینجا میخواهم بهعنوان فردی خارج از حیطه هنر، نظرتان را در خصوص وقایع اخیر بیان کنید؟
تفکیک منظومه فکری یک فرد دشوار است، من هنر را بیان آنچه فکر میکنم، میدانم، نظرگاه یک هنرمند را باید در آثارش جستجو کرد و دریافت نوع نگاه من به مسائل پیرامون، همان است که در آثار من است، با یک تفاوت که بیان مواضع در قبال یک رخداد در قالب هنر« بسته به نوع آن» دیدنیتر و شنیدنیتر است، هنرمند، راوی صادق حقیقت زندگی، با بیان و ماهیت لطیف هنر است.
این گفتوگو ادامه دارد...
نظر شما